پیامبر(ص) و طلب هدایت برای مخالفان در مثنوی

پیامبر گرامی اسلام(ص) در مثنوی، معلم اخلاق و به عنوان رحمت برای جهانیان، سرچشمۀ زلال مهر و عطوفت است.

خبرگزاری شبستان «اسماعیل حسین پور» دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی؛ پیامبر گرامی اسلام(ص) در مثنوی، معلم اخلاق و به عنوان رحمت برای جهانیان، سرچشمۀ زلال مهر و عطوفت است. اسوۀ حسنه ای که با منش و بینشی که داشته، جهانیان را درس همواره می دهد. آوای آسمانی او که «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» او را در دل و دیده ها عزیزتر کرده است.

 

چهرۀ تابناک آن حضرت در مثنوی، سیمای انسانی است که برگزیدۀ پیامبران الهی و نامش نام جمله انبیاست. آن حضرت مصداق انسان کاملی است که کمال خواه بشر است و برای پیروان ادیان دیگر، در نهایت آزادی« لکم دینکم ولی دین» را بر لب دارد.

 

رستگاری، هدایت و رهایی بشر، دغدغۀ بزرگ آن حضرت بود و غم ناسپاسی و هدایت ناپذیری برخی مشرکان بی خواب و بی تابش کرده بود. او نه تنها در برابر مؤمنان قلبی لبریز از عطوفت داشت؛ بلکه با مخالفان حربی و عقیدتی نیز، در نهایت مهر و مدار برخورد می کرد و مدارای آن حضرت، تا زمانی بود که محارم الهی و ارزش های دینی مصون بمانند و وقتی منکران و مشرکان دست از توطئه بر نمی داشتند؛ پیامبر اسلام(ص) مصداق:«اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» بود.

 

نوع مواجهۀ آن حضرت با مخالفان دارای آموزه های اخلاقی ارزنده ای است که می تواند برای هر نسل و عصر، درس آموز باشد. مولوی با الهام از آموزه های دینی و با پرداختن به سیرۀ آن حضرت در مثنوی، درِ مکتبی را بر رویمان گشوده است که بزرگ آموزگار آن حضرت محمد(ص) است.

 

پیامبر (ص) در مثنوی:

پیامبر اسلام(ص) در مثنوی، فراتر از فرد، یک مکتب است. مکتبی که از آن می توان حلم، ادب، اخلاق، صبر و ایستادگی را آموخت. پیامبر اسلام(ص) با گذشت سالیان هنوز هم، آموزگار اخلاق است. پیامبر (ص) در مثنوی بزرگ معلمی است که مولوی از محضر او درس ها آموخته است و اگر می بینیم که  56 بیت از مثنوی شریف با "گفت پیغمبر"  شروع می شود؛ بیانگر این است که عظمت این بزرگ مربی بشر، ذهن و زبان مولوی را تسخیر کرده است.

 

در مکتب پیامبر(ص) در مثنوی، آن حضرت با بخشش و بزرگی بر مخالفانش غالب می شود. او پیوند دهندۀ اقوام اوس و خرزج است که سال ها دو قبیله با کینه های کدر، خون بی گناهان زیادی را ریختند. آن حضرت حتی در جنگ ها ابتدا به دنبال صلح بود و هدف آن حضرت رهایی بشر بود و نگاه جهانگشایی نداشت. این آموزه های بزرگ آن حضرت، یادگار فرخ و فرخنده ای برای امت اسلام است؛ تا از آن درس بگیرد و در برابر دوستان با ترحم و در برابر اغیار گردن فراز باقی بماند.

 

جهان خسته از خشونت و تندروی، امروز بیش از هر زمان، سخت نیازمند معرفی این جلوه های زیبای اخلاقی است چرا که این آموزه ها لبریز پند، حکمت، موعظه و اخلاق است و در مکتب پرمهر محمد(ص) که به فراخی جهان است می توان زیباترین آموزه های اخلاقی – انسانی را آموخت و آموزاند. می توان گفت آن حضرت مصداق این آیه که:« خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ»(اعراف،199) بود.

 

طلب هدایت برای مخالفان:

یکی آموزه های بزرگ اخلاقی که می تواند برای امروز ما نیز مؤثر و درس آموز باشد؛ طلب هدایت برای مخالفان است. که این آموزۀ فرخ و خجسته، از نمودهای شگفت سیرۀ پیامبر اسلام(ص) و نشانۀ بزرگی روح آن حضرت است. این اوج نگاه رأفت آمیز «رحمت للعالمین» است که به رغم نامهربانی ها، بدعهدی ها و رنج روح آزار برخی مخالفان عقیدتی، برای این قومِ مانده در بیابان گمراهی و این روی تافتگان از حق، طلب هدایت می کند.

 

آن حضرت، حتی بعد از جنگ احد، از هرگونه نفرین مخالفان حربی امتناع ورزید. «غزوة احد هم که در طی آن حمزه عبدالمطلب عم پیغامبر به قتل آمد و سنگ دشمن دندان خود وی را بشکست و اشارت وحی دشمن را ظالم خواند، باز پیغمبر در حق مخالفان نفرین نکرد بنابر این الله اهد قومی فانهم لایعلمون گفت و همچنان از خدای خویش برای این ظالمان هدایت درخواست. نمونه ای از قدرت و کمال اخلاقی را در رفتار رسول تصویر می کند»( زرین کوب، بحر در کوزه: 97).

 

شِکوۀ پیامبر(ص) از هدایت ناپذیری مردم، برای اصلاح جان آنهاست که در نهایت برایشان طلب هدایت می کند که آنان نمی دانند. آن حضرت در پاسخ افراد نفرین خواه مشرکان فرموده: «إنِّیِ لَمْ أُبْعَثْ لَعَّانًا، وَلکِنّیِ بُعِثْتُ دَاعِیًا وَ رَحْمَةً. الّلهُمَّ اهْدِ قَوْمِیِ فَإِنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ». مولوی این پاسخ را به زیبایی روایت کرده است:

 

پیشه اش اندر ظهور و در کمون                        اهد قومی انهم لا یعلمون

ای دو صد بلقیس حلمت را زبون                     که اِهدِ قَومی اِنّهم لا یعلمون 

 

پیامبر(ص) با این که از دست بدخواهان و هدایت ناپذیران دلسوخته بود؛ ولی باز هم از خداوند، هدایت قومش را طلب می کرد. دلِ گرم از شعلۀ مهر و رحمت آن حضرت، نسبت به مخالفان، به کان عودی که جهانی را عطرآگین کرده؛ می ماند:

 

ز آتش این ظالمانت دل کباب                          از تو جمله اِهدِ قَومی بُد خطاب

کان عودی، در تو گر آتش زنند                      این جهان از عطر و ریحان آکنند

 

مولوی برای مانایی این نیک خویی و نیک خواهی پیامبر(ص) با بهره گیری از داستان های تمثیلی، باعث عمق­بخشی به آموزش این فضایل اخلاقی شده است. او در داستان تمثیلیِ سوار و مرد خفته، پیامبر(ص) را به سواری مانند کرده، که به رغم ناپسندگویی آن مرد، خیرخواه و دعاگوی او است. وقتی سوار، مرد خفته ای را می بیند که ماری را بلعیده، او را وادار به دویدن می کند تا با دگرگونی حالش، مار را دفع کند. سوار در جواب آن خفتۀ بی خبر از ماجرا، که با فحاشی دلیل این کار را می پرسد؛ از پاسخ امتناع می ورزد تا باعث هراس آن خفته نشود:

 

می‏شنیدم فحش و خر می‏راندم                            رب یسر زیر لب می‏خواندم‏

از سبب گفتن مرا دستور نه                                  ترک تو گفتن مرا مقدور نه‏

هر زمان می‏گفتم از درد درون                             اهد قومی إنهم لا یعلمون

 

مولوی در دفتر چهارم حکایت واعظی را آورده است که در حق بدان و طاغیان دعا می کرده که اطرافیان بر او خرده می­گیرند که چرا در حق اهل ضلالت دعای خیر می­کند.

می‌نکردی او دعا بر اصفیا                         می‌نکردی جز خبیثان را دعا

مر ورا گفتند کین معهود نیست                 دعوت اهل ضلالت جود نیست

گفت نیکویی ازینها دیده‌ام                        من دعاشان زین سبب بگزیده‌ام 

 

طلب خیر و هدایت برای بدخواهان و مخالفان، از آموزه های اخلاقی پیامبر مکرم اسلام(ص) است که می تواند؛ برای هر عصر و هر نسل درس آموز باشد.

 

 

«اسماعیل حسین پور» دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی

 

 

کد خبر 1107563

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha