به گزارش خبرنگار شهرستان های استان تهران خبرگزاری شبستان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ميفرمايد: «خَرَجَتْ مِنْكَ كَلِمَةٌ فَبَلَغَتْ مَشَارِقَ الْأرْضِ وَ مَغَارِبَهَا فَسُفِكَ بِهَا الدَّمُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِبَ بِهَا الْمَالُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِكَ بِهَا الْفَرْجُ الْحَرَامُ؛سخن نابجا و شايعهپراكني از تو فاش شد و شرق و غرب را فراگرفت و در اثر آن، خونها به ناحق ريخته شد، اموال مردم به غارت رفت، نواميس انسانها به خطر افتاد و تو مسئول همه اين جنايات هستي.»
شايعهسازی و شايعهپراكنی، بيماری خطرناك رواني و اجتماعي است كه سرچشمه آن خباثت دروني و توطئه سياسي و اجتماعي گروهي از يك طرف، و فرومايگي برخی افراد از سوي ديگر ميباشد.
شايعه، به معناي خبر پخششده که معمولاً در زمینه پخش مسائل منفي و انحراف در امور سياسي و آبروريزي و هتك حيثيت افراد بهكارميرود و نوعی حركت منفي و رذيلانه به شمار ميآيد.
بايد توجه داشت كه انسان، موجودی اجتماعي است و این افراد هستند كه جامعة بزرگ انسانی را تشكيل ميدهند. ازاینرو، پاكي و سلامتي آنها، تأثير مثبتی در پاكي و سلامتي آحاد مردم دارد. بنابراين، شايعهسازي، منافع و آرامش عموم مردم را به خطر مياندازد و همگان وظيفه دارند با اين بيماري مبارزه نمايند؛ چنانکه اسلام با اين پديدة شوم اجتماعي برخورد نموده است: «إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ...؛كساني كه [حتي در دل] دوست دارند زشتيها در ميان مردم شيوع يابد، عذاب دردناكي در دنيا و آخرت براي ایشان مهيا گرديده است.»
از این آيه و تفسيرهاي آن، استفاده ميكنيم: هرگونه شايعهسازي و شايعهپراكني و حتي رضايت قلبي به آن، جزء گناهان كبيره است.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نيز در نکوهش و خطر شايعهسازي و ضررهاي اجتماعي آن ميفرمايد: «خَرَجَتْ مِنْكَ كَلِمَةٌ فَبَلَغَتْ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا فَسُفِكَ بِهَا الدَّمُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِبَ بِهَا الْمَالُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِكَ بِهَا الْفَرْجُ الْحَرَامُ؛ سخن نابجا و شايعهپراكني از تو فاش شد و شرق و غرب را فراگرفت و در اثر آن، خونها به ناحق ريخته شد، اموال مردم به غارت رفت، نواميس انسانها به خطر افتاد و تو مسئول همه اين جنايات هستي.»
شايعهسازان و چرايی شايعهسازی
«إِنَّ الْمُنافِقينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصيرا؛قطعاً منافقان در فروترين طبقه از آتش دوزخ خواهند بود، و هرگز براى آنان ياورى نجاتبخش نخواهى يافت».
بندگان مؤمن و خوب خدا، دشمناني دارند كه منافقان و بيماردلان توطئهگر، در رأس آناناند؛ مغرضانی که بيشترين عذاب الهي را به خود اختصاص ميدهند.اين گروهها، در موارد بسیاري نميتوانند به طور آشکار دشمني كنند و به همین جهت، از راههاي فريبکارانه و غيرمستقيم وارد ميشوندكه شايعهسازي و شايعهپراكني، از جمله ترفندهاي اين كوردلان است. آنان ميكوشند با اين شيوه، جنگ رواني فراهم سازند و تودههاي مردم را نگران كرده، آنان را از مسائل اصلي و محوري دور سازند و حيثیت بزرگان و نيكان و پاكان را هدف گيرند و مردم را از اطراف آنان دور نمايند.
قرآن كريم در آيات بسیاري نقشهها و كينههاي این گروه را برملا نموده، از دل ناپاك و چهرة منافقانه و گفتار معنادارشان خبر ميدهد.
مفسران ارجمند قرآن، از جمله مرحوم علامه طباطبايي در تفسير ارزشمند الميزان ذيل آيه مربوط به شايعه ضمن معرفي شايعهسازان، به اهداف شيطاني آنان پرداخته، ميفرمايد: «افراد منافق و بيماردل، دست به اين امور زده و اخبار دروغ و شايعه را رواج داده و از اين طريق، مؤمنان و مسلمانان، حتي نواميس و خانوادة پيامبر را هدف ميگرفتند.»
در عصر ما، اين شيوة فريبكارانه با ابزار پيشرفته خودنمايي ميكند و از اين طريق، دشمنان داخلي و خارجي شخصيتهاي مذهبي و سياسي ما را هدف ميگيرند تا بدينوسيله، علاوه بر تخريب و ترور شخصيتي آنان، روند رشد و پيشرفت كشور و هماهنگي و همبستگي مردم را مختل سازند.
نگاهی به عرصههاي شايعهپراكنی
شايعهسازی در حوزههاي مختلف فردي، سياسي، اجتماعي و خانوادگی شكل ميگيرد و عرصههای شايعهپراكني، گسترده و همهجانبه است. شايعهسازان در مسير اهداف خود، همه گزينهها را دنبال مي كنند؛ آنان در حوزه فردي، آبروي نيكان و پاكان را هدفگيري ميكنند و در حوزه مسائل اجتماعي نیز موضوعات محوري و اساسي اجتماع را بیاهمیت جلوه میدهند و تودههاي مردم را به مسائل حاشيهاي و كمرنگ مشغول ميسازند و از همه مهمتر، براي تضعيف نظام و جلوگيري از رشد و پيشرفت آن، در مسير حكومت و مسئولان كشور سنگاندازي ميكنند.
در ادامه، به بررسی عرصههای شایعهسازی میپردازیم:
۱. شايعهسازي در حوزه فردی
انسان، گل سرسبد عالم و جهان خلقت است. خداوند او را زيبا آفريده و از نظر معنوي، وي را «خليفة الله»خوانده است. بنابراين، بندگان خدا بايد از خالق خويش درسها بگيرند و حرمت يكديگر را حفظ كنند تا بندگان الهی آرامش و آسايش داشته باشند و به پيشرفت مطلوب نایل شوند؛ اما متأسفانه، گروهي توطئهگر و منافق، تيرهاي مسموم شايعهپراكني را به سوي اين موجود الهي رها ميسازند. امير مؤمنان، علي(علیه السلام) چنين کاری را زشتترين بديها خوانده، كيفرش را سنگينترين جرمها ميداند؛چراكه چنين حركتهاي ناپسندی، شخصيت افراد را لكهدار نموده، آرامش و آسايش را از افراد جامعه سلب مينمايد.
حضرت علي(علیه السلام) ميفرمايد: «يَا عَبِيدَ السَّوْءِ تَلُومُونَ النَّاسَ عَلَى الظَّنِّ وَ لَا تَلُومُونَ أنْفُسَكُمْ عَلَى الْيَقِينِ؛اي ناكسان بيمروت! چگونه بدون علم و يقين، ديگران را متهم و لكهدار ميسازيد؟ ولي در مورد زشتيهاي خويش كه ميدانيد چه كردهايد، ساكت ميمانيد!»
از ديدگاه اسلام، حريمهاي خصوصي و مسائل شخصي را نميتوان رصد كرد و توسط حرفهاي اينوآن، با آبروي مردم بازي نمود؛ چنانکه امام كاظم(علیه السلام) ميفرمايد: «چنانچه پنجاه نفر افراد مؤمن و مسلمان بر ضد انساني اظهار نظر كنند و حتي سوگند بخورند، اما خودش منكر اين سخنان باشد، حرف همه را كنار بگذار و به حرف خود شخص توجه كن و مواظب باش تا حيثيت انساني را خراب نكني؛ وگرنه جزء كساني ميباشي كه خداوند به ایشان وعدة عذاب اليم داده است.»
۲. شايعهسازی در حوزه خانوادگی
اگرچه شايعهسازي و شايعهپراكني هميشه و همه جا زشت و ناپسند است، اما پيامدهاي تلخ آن در حوزة خانواده بسيار دردناك و آثار اجتماعياش غيرقابل تحمل است. به اين جهت، قرآن مجيد به مرتكبان آن، وعده عذاب عظيم داده است.پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز آثار تخريبي این کار را يادآوري مینمود و از اين امر بهشدت ناراحت ميگرديد و با شایعهسازان برخورد ميکرد.
در عصر ما، ابزار تهديد خانوادهها فراهمتر است و دشمنان در اين حوزه فعاليت بيشتري مينمايند؛ مثلاً از طريق فضاي مجازي، حريم پاك خانواده را تهديد ميكنند و پيوند مستحكم زندگي مشترك را به خطر مياندازند و آبروي خانوادهای را بر باد ميدهند.
در تاريخ آمده است كه پيرمردي با زني ازدواج كرد و زن از او باردار گشت و هنوز بچه به دنيا نيامده، شوهرش مُرد و پسران همسر پيشين آن پیرمرد، زن بابا را متهم نموده و به شايعهسازي پرداختند. خليفة وقت، عمر بن خطاب، تحت تأثير شايعهپراكنان و شهود دروغين، حكم رجم صادر كرد؛ ولي علي(علیه السلام) با هوشياري تمام، به داد زن رسيد و شايعهها را خنثا نمود و بر شايعهپراكنان حدّ تهمت جاري ساخت و به نظام حكومتي و به پيروان خویش، درس زندگي داد و شيوة درست برخورد با شايعهسازان را به نمایش گذاشت.
ـ توجيه خلاف در جلسة رسمي
زمانی که امير مؤمنان، علي(علیه السلام) به خلافت رسيد و عدالت اسلامي و اجتماعي را پياده نمود، زيادهخواهان نتوانستند عدل حضرت را تحمل نمايند؛ از جمله دربار شاهانهاي به نام حكومت بنياميه به رياست معاوية بن ابيسفيان تأسيس شد و زيادهخواهان به دور او جمع شدند.
روزي معاويه، زياد بن عُبَيد را به شام دعوت نمود و مردم را در كاخ سلطنتي شام پذيرايي كرد و زياد را در كنار خود نشانيد. سپس از حاضران خواست به سخنان او توجه نمايند. آنگاه رسوایيهاي اخلاقي پدرش ابوسفيان با سميه، مادر زياد را فاش كرد و از حاضران خواست: اطلاعات خود را به عنوان شهادت اظهار نمايند. ابومريم سلولي با تفصيل بداخلاقيهاي آن دو را بازگو كرد و معاويه به طور رسمی، زياد را برادر خود خواند و از اين طريق، زمينة كشتار و شهادت هزاران نفر از شيعيان علوي را فراهم كرد. اين روش حكومت ظالمانهاي است كه لكه ننگي در تاريخ اسلام ميباشد.
در مقابل، علي(علیه السلام) در كلامي حكيمانه و اخلاقي، ابوسفيان را از اظهار نابخردانه اين رويداد برحذر ميدارد و معاويه را شيطان ميخواند؛ «فَإنَّما هُوَ الشَّيطان.» و به زياد بن ابيه هشدار ميدهد و به پيروان خويش آموزش ميدهد كه حريم خانوادهها و نواميس مردم را لكهدار نسازيد.
ـ تهديد حريم پيامبران!
شايعهسازي همچون بيماريهاي ديگر، نخست ذرّه ذرّه شروع ميشود و بهتدريج حالت تهاجمي پيدا نموده، آنگاه مقدسات و حريم اوليا و انبيا را نيز تهديد مينمايد.
اینکه در عصر ما توهين به مقدسات با استفاده از ابزار و برنامههايي مانند: فيلم، سريال، پيامک، كاريكاتور، مجلات و یا روزنامهها به چشم ميخورد و در اثر آن، پيامدهاي خشن و كشتار و ناامنيهاي فردي و گروهي صورت ميپذيرد، از همین مقوله ريشه ميگيرد. از نمونههایی این موضوع در عصر حاضر میتوان به کتاب آيات شيطاني و كاريكاتورهايی اشاره کرد که كشورهاي غربي درباره رسول معظم اسلام(صلی الله علیه و آله) منتشر نمودهاند.
وقايع تاريخي تهمت به حضرت موسي(علیه السلام)، حضرت مريم سلام الله علیها و بالاتر از همه، به شخصيت پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و همسران او مصادیق غمانگیز و تأسفبار این رذیلت اخلاقی در تاریخ است.
۳. شايعهسازی در حوزه اجتماعی
در بحثهاي گذشته، اشاره شده كه انسان موجود اجتماعي است و بايد در جامعه زندگي كند. از سوي ديگر، ميدانيم كه تمام انسانها كموبيش عيوبي دارند و بايد با انعطاف عمومي و تعامل متقابل و آرامش خاطر، به حيات خود ادامه دهند. ازاینرو، پروردگار انسانهایی را که آبروی دیگران را میریزند، چنین تهديد ميكند: هركس حتي در درون خویش، دوست داشته باشد که آبروي ديگران مخدوش شود، عذابی دردناک در دنيا و آخرت نصيب او خواهد شد.
پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در مناجات خویش با خداوند عرض میکند: «خدايا! روز قيامت حساب امتم را در اختيار من قرار ده تا اسرار آنان پيش ديگران فاش نشود. ندا رسيد: خودم به حساب آنان رسيدگي ميكنم تا آبرويشان در نزد تو نيز محفوظ بماند.»
از آيه و حديثِ یادشده استفاده ميكنيم كه به بهانههاي مختلف نميتوان ديگري را متهم نمود و با افشاگري با آبروي او بازي كرد و حرفوحديثهاي ثابتنشده را بین مردم رواج داد؛ چنانکه علي(علیه السلام) ميفرمايد: بر دست و زبان مردم، حق و باطل یا راست و دروغ آمیخته شده؛ حتي بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز تهمت و دروغ بستند و به خود من نيز نسبت دروغ دادند و گفتند: علي دروغ ميگويد.
شايعهسازان و شايعهپراكنان، دو دستهاند: يك گروه افراد منافق، بيماردل و بيايماناند كه غالباً بر اساس اهداف سياسي و تضعيف و تخريب ديگران افشاگري ميكنند و ميخواهند سلب آسايش و آرامش نموده، آنان را از كارهاي اساسي و محوري منحرف سازند. بدیهی است، این کار، برخورد متناسب اجرايي و قضايي را ميطلبد.
ولي گروه دوم، افراد تحت تأثير و سادهانديشاند كه بدون تعمق و انديشه، شايعات ديگران را پخش ميكنند. بر مردم آگاه و نظام حكومتي است كه در مسير فرهنگي و فكري، اين تودهها را آگاه سازند و عقيدة انحرافي آنان را اصلاح کنند و جامعه را از فتنهها و جنگ رواني نجات دهند؛ چنانكه قرآن ميفرمايد: «وَ لا تَجْعَلْ في قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا؛خدايا! در دل ما، كينه و دشمني نسبت به مؤمنان را قرار مده.»
اگر اهل دين و ايمان به دستور همين آيه عمل كنند، وضع اجتماعي ما به طور چشمگیری بهبود مییابد و در نتیجه، آدمكشيها، خونريزيها، تجاوزها و تهمتها، تكفيرها و تنگنظریها، همگي جاي خود را به برادري، صفا، صميمت، رشد و پيشرفت اقتصادي، آرامش، آسايش و امنيت خواهند داد.
عوامل و زمينههای شايعهسازی
در اينجا بهاختصار به بررسی عوامل و زمینههای بروز شایعه در جامعه ميپردازيم:
۱. توطئه دشمنان
قرآن مجيد در آياتي چند، از بغض و دشمني توطئهگران خبر ميدهدو شايعهسازي را يكي از مصاديق بارز توطئهها ميشمارد. ازاينرو، مرحوم علامه طباطبایي در تفسير الميزان به بیان هدف این عمل پرداخته و ميفرمايد: «اين گروه بيماردل و كينهتوز، با تمام تلاش سعي ميكنند از اين طريق با آبروي مؤمنان بازي نمايند.»
۲. متخلفان
كساني كه در فساد اخلاقي غرق شدهاند، ميكوشند حريم پاكان و نيكان را نيز بهنوعي متهم سازند تا از اين طریق، خلافهاي خود را توجيه نموده، وانمود کنند كه اين امر، عمومي و همگاني است. علي(علیه السلام) ميفرمايد: «تودههاي معيوب و متخلف تلاش ميكنند عيوب ديگران را فاش نمایند تا براي خلافهاي خويش، راه توجيه فراهم سازند.»
۳. نگاه منفي
برخي افراد كه نتوانستهاند رشد و پيشرفت نمايند و در انظار مردم جايگاه و منزلتی بیابند، اگر تقواي لازم را نداشته باشند، به رشد و پيشرفت ساير مردم حسادت ميورزند و ممكن است حرفوحديثي نيز بسازند. در سخنان حكيمانه علي(علیه السلام) ميخوانيم: «خوي ناكسان و ابلهان، آزار جوانمردان و آزادانديشان است.»و یا در كلامی ديگر ميفرمايد: «الْأَشْرَارُ يَتَّبَّعُونَ مَساوِئَ النَّاسِ وَ يَتْرَكُونَ مَحَاسِنَهُمْ؛نگاه بدان، توجه به بديها و لغزشها و ناديدهگرفتن خوبيهاست.»
آري، طبع بَدان، نگاه بدبينانه و افشاي بديهاست و توان ديدن خوبيها را ندارند. ازاینرو، هميشه بدبين و بدگو هستند و اين، در حالي است كه آبروريزي، بزرگترين گناهان است و خداوند افشاگران را لعن كرده و به عذاب دردناك وعده داده است.امام باقر(علیه السلام) در تفسير آيه ۱۹ سوره نور ميفرمايد: «وظيفه داري اسرار برادر دينيات را بپوشاني؛ هرچند هفتاد گناه از او ببيني.»همچنين امام صادق(علیه السلام) در تفسير آيه مذکور ميفرمايد: «هركس آنچه را از برادر دينياش ديده و شنيده، فاش كند، مشمول كيفر و عذاب شايعهپراكنان است.»
امام موسي بن جعفر(علیه السلام) نيز فرمود: «كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أخِيكَ... وَ لَا تُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوءَتَهُ؛چشم و گوشت را در افشاي مسائل شخصي برادر دينيات ناديده بگير... مبادا دست به افشاگري بزني و حيثيت و شخصيت او را لكهدارسازي!»
از آيه فوق و احاديث تفسيري استفاده ميكنيم كه آبرو و شرف انسانها، خيلي مهم است و بر اين اساس، نبايد ديگران را متهم نموده، اسرار مردم را فاش كرد و آبرو و حيثيت ایشان را به سخره گرفت.
اگر در عصر ما عدهای لغزشهاي شخصي افراد را پخش ميكنند و گاهي آن را رسانهاي مينمايند و در بیشتر موارد، شايعهسازي نموده، بدون توجه به حقيقت امر، حيثيت افراد بهويژه خانوادهها و شخصيتها را زير سؤال ميبرند، ريشة آن را باید در كمبود شخصيت و بيتقوايي چنین افرادی جست.
راههای درمان شايعهسازی
براي جلوگيري از شايعهسازي و مبارزه با شايعهپراكني، نخست بايد ريشهها و عوامل آن را شناسايي كرد و سپس به تناسب انگيزهها و سمپاشيها و غفلتها وارد نبرد فرهنگي شد و شايعهسازان را به عقبنشيني وادار ساخت. در اين نبرد فرهنگي، بايد از طريق رسانههاي جمعي و مراكز فرهنگي و آموزشي و تبليغي فرهنگسازي نمود و راههاي نفوذ دشمن و شيطنت آنان را گوشزد كرد و وجدانها را بيدار ساخت تا مردم به دام بدخواهان نيفتند.
در اينجا به برخي راههاي مبارزه با شايعهسازي اشاره ميكنيم:
۱. نقش فرهنگي نظام حكومتي
براي مبارزه با شايعهپراكني، نظام حكومتي بیشترین نقش عملي و فرهنگي را دارد؛ زيرا به سخن علي(علیه السلام) گرايش فرهنگي مردم به مسؤلان حكومتي، بيش از خاندان خودشان ميباشد.بنابراين، مسئولان نظام وظيفه دارند به طور صحیح و روشمند با مردم تعامل نمايند و اسرار شخصي آنها را حفظ كنند و در عمل، با شايعهسازي مبارزه نمايند و هرگز بر اساس شنيدهها سخن نگويند.
در منشور حكومتي امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه تأکید شده است که تودههاي مردم عيوب و اسراري دارند؛ اما مسئول حکومتی نبايد آنها را فاش كند و اینگونه، فرهنگ جلوگیری از شایعهسازی یا شایعهپراکنی، در جامعه اسلامی نهادینه شود.
۲. علمگرايي و بصيرتافزايي
زندگي اجتماعي، در صورتي آرامشبخش و شيرين ميشود كه بر اساس صدق و صفا جريان يابد و برخوردهاي مردم با تعامل و انعطاف صورت گيرد. بدیهی است که چنین چیزی، به علم و بصيرت نیاز دارد.
قرآن کريم هشدار ميدهد: هرگز بدون علم و يقين سخن نگویيد و سخن كسي را نپذيريد؛زيرا هرگز ظن و گمان، يقينآور نيست؛بهويژه به زعماي ملت و بزرگان حكومت تأكيد ميكند كه: فريب گفتار و كردار دشمن را نخوريد؛ زيرا بعضي افراد قصد دارند شما را گمراه نمايند.
عدم توجه به علم و بصيرت، باعث شايعهسازي و شايعهپراكني ميشود. انسان بصير و آگاه، بهراحتی فريب پيامها و سخنان مسموم دیگران را نميخورد و توجه خود را به نداي آسماني معطوف ميدارد كه ميفرمايد: «وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أعْرَضُوا عَنْهُ؛هرگاه سخنان بيهوده ميشنوند، از آن روی میگردانند.»
۳. تقواگرايي
اگر گفتوشنودهاي تودههاي مردم براساس دين و تقوا باشد، بیشتر شايعهها تحقق نميیابند؛ زيرا انسان باتقوا، مرزشناس است؛ نه حرف بيجا ميزند و نه حرفوحديث بيمنطق ديگري را ميپذيرد؛ بلکه با دل و جان باور دارد كه خداوند ناظر اعمال اوست و چشمان خیانتکار و سينههاي كينهتوز را ميشناسد.ازاینرو، مؤمنان با آبروي ديگران بازي نميكنند و ميدانند كه چنين کاری، با آيين ایمانی اسلام هماهنگي ندارد.
امام صادق(علیه السلام) ميفرمايد: «سهلترين راه خروج از ايمان، اين است كه كسي ديگري را رصد كند تا لغزشهاي او را براي ديگران افشا نمايد.»
۴. برخورد كيفری
در اسلام، برخورد با متخلف بستگي به نوع تخلف مجرم دارد؛ اگر او قابل انعطاف و اصلاح باشد، از طريق فرهنگي و نصيحتکردن، او را اصلاح و تربيت مينمايند؛ ولي چنانچه از گروه منافقان يا بيماردلان و يا فتنهانگيزان شايعهساز باشد و برخوردهاي فكري و فرهنگي كارساز نگردد، قرآن یادآور ميشود که نظام حكومتي ميتواند درباره او تصميم لازم را بگيرد و حتی شخص مجرم را به اعدام محکوم نماید.
خلاصه اینکه راه درمان شايعهسازان، شناختن انگيزههاي شايعهپراكني، و سپس اصلاح همان انگيزههاست.
اگرچه افشاگري كاري ناپسند و بيشتر مواردش حرام است، ولي هوشياري در برابر توطئههاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي و مبارزه با آنان، امري واجب و مقوله ديگري است كه از بحث ما جداست. بنابراين، مسائل امنيتي و اطلاعاتي كشور و جامعه، حساب جداگانهاي دارد كه از قلمرو موضوع این نوشتار، خارج است.
نظر شما