به گزارش خبرگزاری شبستان، حضرت عبدالعظیم حسنی از نوادگان امام معصوم است وی فرزند عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی هستند و با چهار واسطه به امام حسن مجتبی (ع) می رسند. از طرفی خود حضرت عبدالعظیم عالم بزرگ و برجسته و راوی حدیث هستند. در واقع ایشان یکی از افرادی است که جزو سلسله اسناد روایت قرار می گیرند این به آن معنی است که دیگران از ایشان روایت نقل کرده اند. در واقع حضرت عبدالعظیم با این که سه امتیاز برجسته دارد – امام زاده ، عالم برجسته و راوی حدیث بودن – با این همه چنین شخصیتی با این ویژگی ها عقاید خود را نزد امام هادی علیه السلام عرضه می کنند و اصرار دارند که امام هادی (ع)، مُهر تایید بر عقاید ایشان بزنند. به عبارت دیگر اگر حضرت عبدالعظیم یک شخصیت معمولی داشت با وجود این سه ویژگی نیازی نمی دید که کسی عقاید ایشان را تایید کند اما ایشان یک مسلمان حقیقی و برجسته است بنابراین عقاید خود را مصون از خطا نمی داند و نزد امام معصوم (ع) می رود.
یکی از مهم ترین نکات که در زندگی حضرت عبدالعظیم حسنی بسیار مشهود است و می تواند برای زمان حاضر ما به ویژه آنجا که در معرض خطرات اعتقادی قرار داریم مورد توجه قرار گیرد "عرض دین" است یا آن چیزی که از آن به نام عرض عقاید نام می بریم. عرض عقاید در حقیقت بیان اعتقادات برای بزرگان، مراجع دینی شامل امام معصوم و مراجع بزرگ دینی در هر زمان و مکانی است. در حقیقت عرض دین در رفتار یک مسلمان معتقد یک پایه مهم و کلیدی دارد و آن تصحیح خطاهایی است که ممکن است فرد متوجه آن خطاها در باورها، اعتقادات و رفتارهای خود نشود اما از چشم یک فرد معصوم یا عالم دینی قابل مشاهده باشد و در نهایت به رستگاری و اصلاح حرکت و مسیر زندگی فرد مسلمان منجر شود.
مسلما ما در مراتب پایین تری نسبت به این بزرگان دینی قرار داریم و رفتار آن ها می تواند الگوی بسیار کلیدی و مهمی برای ما باشد که ما نیز عقاید خود را نزد عالمان بزرگ دینی و بزرگان ببریم، کسی که می دانیم او آگاهی دینی و اشراف کاملی نسبت به ما دارد. ضرورت این کار هم از آن جا ناشی می شود که مسایل اعتقادی و فکری همراه با ظرایفی است که ممکن است برای بسیاری محل اشکال باشد یا حتی ممکن است ما در برهه ای، اعتقادات درستی داشته باشیم اما به مرور زمان و با مراوداتی که صورت می گیرد و آشنایی با افکار و اندیشه هایی از فرهنگ ها و نحله های فکری دیگر ، خلجان ها و انحرافاتی در برخی از عقاید ما به وجود آید که این انحراف ها می تواند برای ما بسیار خطرناک باشد بنابراین بسیار مناسب خواهد بود که ما نیز هر چند وقت یک بار به تأسی از رفتار هوشمندانه و مومنانه حضرت عبدالعظیم حسنی، عقاید خود را نزد بزرگان ببریم. متاسفانه گاهی برخی از ما فرصت سوزی های زیادی در این باره داریم و می بینید این فرصت سوزی ها به هنگام مرگ و انتقال از این دنیا به دنیای دیگر کشیده می شود . گاهی افراد حتی هنگام مرگ نمی توانند اذکار مقدس تلقین را تکرار کنند که ممکن است ناشی از مشکلات عقیدتی و عرضه نکردن اعتقادات نزد صاحبنظران و عالمان دینی باشد.
در تاریخ اسلام آمده است که در زمان امام هادی (ع) کسی از ری و در راه زیارت اباعبدالله الحسین(ع)، خدمت امام هادی(ع) می رسند و امام هادی از این شخص می پرسد که از کجا آمده است. امام وقتی می بینند آن فرد از ری آمده می فرمایند اگر عبدالعظیم که نزد شماست، در ری زیارت می کردید مانند آن بود که امام حسین (ع) را در کربلا زیارت می کنید و این روایت بسیار مهمی است چون همچنان که اشاره شد معصوم (ع) بی جهت درباره کسی تعبیری به کار نمی برد و اهل غلو نیست. و این بسیار سخن عجیب و قابل اعتنایی است که زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی با زیارت امام حسین برابری می کند. البته این به آن معنا نیست که ما مثلا به زیارت کربلا نرویم یا به زیارت کربلا بی توجه باشیم بلکه نشان دهنده عظمت و شخصیت برجسته حضرت عبدالعظیم حسنی است که زیارت او همان فضیلت و ثواب زیارت امام حسین(ع) را دارد چنان که در زیارتنامه ایشان نیز اشاره شده است.
آنچه در رفتار حضرت عبدالعظیم مشهود است ارتباط درست، صادقانه و حقیقی - و نه انتسابی - با امام معصوم و اهل بیت علیهم السلام است به عنوان کسانی که راهنمایان، پیشوایان و هدایتگران ما هستند بنابراین رفتار حضرت عبدالعظیم نشان میدهد که انتساب به یک عالِم یا یک خانواده برجسته یا حتی انتساب به اهل بیت نمی تواند مصونیتی برای فرد ایجاد کند چون اگر این گونه بود حضرت عبدالعظیم چرا عقاید خود را نزد امام معصوم عرضه کرد. می توانست بگوید من سید هستم و نسب من به امام معصوم می رسد، عالم دینی هم هستم بنابراین همه این ها برای من کفایت می کند . ما در تاریخ ادیان، تاریخ اسلام و تشیع می بینیم که گاهی فرزندان پیامبران یا حتی برخی از فرزندان امامان ما در معرض خطر و در کمین لغزشگاه ها گرفتار می شوند و حتی سقوط می کنند که از جمله آن ها می توان به جعفر کذاب یا زیدالنار فرزند بلافصل امام هفتم اشاره کرد. این نشان می دهد که ارتباط معنوی، فکری و معرفتی بر ارتباط نسبی ارجح است و می توان فرزند بلافصل امام معصوم بود اما سقوط کرد از آن طرف چهره ای چون حضرت عبدالعظیم را هم داریم که گرفتار این سقوط نمی شود چون با یک معرفت عمیق و غنای فکری، انتساب خانوادگی، نسبی و خاندانی را دلیلی برای مصونیت نمی داند بنابراین نزد امام معصوم می رود و عقاید خود را عرضه می دارد. امیدوارم این رفتار این انسان بزرگ و شیعه حقیقی مورد توجه همه ما قرار گیرد و ما نیز بتوانیم در مسیر امام معصوم و اهل بیت علیهم السلام و طریق هدایت الهی قدم برداریم.
نظر شما