به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از روابط عمومی حوزه هنری، تاریخ انقلاب اسلامی ایران را از نخستین طلیعۀ آن تا امروز میتوان به مثابه روایتی از پایداری و مقاومت یک ملت بر سر موجودیت، استقلال و هویت خود قرائت کرد. این حقیقت در طول بیش ار چهار دهۀ اخیر خود را به انحاء و شیوههای گوناگون ظاهر کرده است: در دفاع جانانه در برابر تهاجم نظامی دشمن، در حفظ وحدت و یکپارچگی در برابر توطئههای پیچیده و فتنههای مهیب، در تعاون و همیاری در رنجها و مصائب حاصل از بالایای طبیعی و سوانح غیر طبیعی، در تاب آوری شگفتآور در برابر سختترین فشارهای ظالمانۀ نظام سلطۀ جهانی و شرایط دشوار اقتصادی حاصل از آن و نهایتاً در زنده نگه داشتن شعلۀ ایمان و هویت دینی و محبت ولایی در برابر طوفانهای ایمانسوز و ولایتزدایی روزگار سیطرۀ تمدن مدرن غربی بر ذهن و زبان زندگی ساکنان کرۀ عرض. همۀ این موراد و دیگر نمودها و قلمروهای حقیقت پایداری در ایران پسا انقلابی، هر یک هزاران و بل دهها و صدها هزار روایت و حکایت در بطن خود دارند که به رغم تلاشها و مجاهدتهای فراوان اهالی فرهنگ و ادب و هنر انقلاب، شاید از هر هزارِ آنها یکی به درستی ثبت و روایت نشده باشد.
شرایط در قلمروی علوم انسانی از این هم وخیمتر است. غلبۀ کلیشهها و مضامین وارداتی موجب شده تا بخش اعظم کارهای صورت گرفته در قلمروی این علوم در برقراری تعاملی درست و معنادار با این مهمترین واقعیت انسانی و اجتماعی تاریخ معاصر ناکام بمانند؛ در اغلب موارد تحقیقات و نظرورزیها با نوعی بی التفاتی نسبت به این مخزن عظیم به امور و دغدغههای دیگری میپردازند و در موارد معدود دیگر نیز این تجربهها و واقعیتها را ذیل نظامهای نظری و مفهومی ترجمهای از اصالت و غنای حقیقی انداخته و دچار بدفهمی و سوء تعبیر میکنند.
پژوهش پیش رو با عنوان “هستی شناسی پایداری” تلاشی بومدار در نظریه پردازی علوم انسانی کشورمان است که راه خود را نخست با معرفی پدیدۀ پایداری در ایرانِ چهار دهۀ گذشته میآغازد و با تبیین، توصیف و تحلیل پدیدۀ اجتماعیِ گفتمان انقلاب/ مقاومت و پیامدهای آن و نیز طرح هستیشناسی و دانش مقاومت گامی دیگر بر میدارد و در پرتو این اقدام موشکافانه، رهیافتی نظری برای تحول علومانسانی کشورمان از طریق وارسی علم و اندیشه ارائه میدهد. این اتفاق در گذر از دو صافی تراث حکمی پیشینیان ما ایرانیها و نیز سنت فرهنگی-فلسفی یک و نیم سدهای منتقد غرب بر پارادایم حاکم بر دانش غربی، رخ میدهد؛ بدینسان از نظریههای هستیشناسی و انسانشناسی بهره گرفته شده و راهکارهای تازه به دست آمده به جامعه فکری و علمی کشور عرضه میشود.
دکتر مسعود آتشگران در این اثر پژوهشی کوشیده به جهت سرشت موضوع تحقیق، از ادبیات راهگشا اما کمتر شناخته شدۀ هستیشناسانه بهره برد، چرخش موضوعات این اثر بر کانون انسان و شناخت واحدهای تجربۀ درونانسانی است و نگارنده در صدد است روش بزرگان این سنت انتقادی را در رسمیتبخشی به متافیزیک انسانی دنبال کند؛ به باور او بنیانگزاری علومانسانیِ تماماً انسانی از طریق روش و رویکرد پدیدارشناسی، تنها با بها دادن به دانش شهودی و تجارب درون انسانی میسور و ممکن خواهد شد.
در اینجاست که تجربۀ مقاومت پایداری انسانی ایرانی در دورۀ معاصر به مثابه مخزنی غنی از ظهورات هستی پیچیده و تقلیلناپذیر اهمیت و موضوعیت مییابد.
بدین منظور محقق اثر با ایجاد ادبیات پژوهشیِ درهم تنیده از مجاری اندیشهورزانۀ علمی، فلسفی و شعری می کوشد، همپای ساخت گونهگون انسان و معرفتشناسی پیچیدۀ در آدمی اقدام کند؛ آنچه بدین التفات معنا و طراوت بیشتری میبخشد این واقعیت است که نویسندۀ محترم، علاوه بر علایق و تتبعات آکادمیک و دانش آموختگی رشتۀ تاریخ ایران پس از اسلام در مقطع دکتری، خود دستی در ثبت و ارائۀ روایت پایداری در قالب تعریف شده در دفتر ادبیات پایداری حوزۀ هنری داشته است. آقای آتشگران بخش اعظم زندگی حرفهای خود در یک دهۀ اخیر را در واحد پایداری حوژۀ هنری استان قزوین به ثبت روایتها ، زندگینامهها و خاطرات بسیجیان و انقلابیون گذرانده است و در این اثر کوشیده تا نقبی میان این اشتغال حرفهای و دغدغۀ درونی با علایق نظرورزانۀ خود بزند.
نظر شما