خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی؛ در مکتب زینب (س) مجاهدت به شکیبایی و صلابت در سرافرازی، نشان افتخاری بر سینه مادران شهداست. مادرانی که رشادتهای سالار شهیدان را لالایی فرزندان خود کردند و عشق حسینی را با روح و جان آنان آمیختند تا تصنیف ایثار و شهادت سر دهند و هر زمان که باشد در برابر یزیدیان بیاستند، بی آنکه هراسی از دادن سَر و جان داشته باشند.
تقدیر الهی است که مادری را ۳۹ سال چشم انتظار فرزند میگذارد و پیکر جگرگوشهاش به عنوان شهید گمنام در حوزه علمیه شهر بیرجند به خاک سپرده می شود، اما حالا پس از چهارسال، مادر رنج کشیده و داغ دیده را به سوی خود فرا میخواند.
روز انتظار مادر به سر آمد، پس از ۳۹ سال گمنامی شوق وصال دیگر تاب و تحمل را از او گرفت با دریافت خبر تشخیص هویت شهید بار سفر بست و از مشهد برای به آغوش کشیدن مزار فرزند شهیدش راهی بیرجند شد.
اگرچه زمان استقبال از خانواده شهید ساعت ۱۲ ظهر اعلام شده بود، اما جمع زیادی از مردمی که عشق شهدا در دلشان موج میزد زودتر خود را به حوزه علمیه رسانده بودند تا در استقبال از خانواده معظم شهید پیشتاز باشند. مردم خراسان جنوبی رسم میهمان نوازی را امروز هم به جا آوردند و با فریاد یا حسین (ع)، یا زینب(س) خانواده شهید بابایی را همراهی کردند. صدای شکستن بغضها به گوش میرسید، صدای فریادها، نالههایی که مدتها انتظار کشیدهاند و اکنون انتظار آنها با دیدار فرزند به پایان رسیده است.
مادر شهید «حسین بابایی» امروز پس از استقبال بینظیر مردم بیرجند به مزار شهیدش رسید در حوزه علمیه رضویه؛ قربان مادر شهدا! فدای صبرشان! و مهر و محبتشان! فدای خنده و اشکشان! گاهی اوقات تنها یک فریم عکس هزاران برگ توضیح میخواهد که از توان ما خارج است. به خصوص لحظه ای که یک مادر سنگ مزار مطهر فرزندش را بعد از سال ها در آغوش میگیرد.
عشق مادر و فرزندی آن هم بعد از ۳۹ سال را نمیتوان بیان کرد فقط باید به تماشا نشست تا قطرات اشک از گونههایت سرازیر شود. صحنهای وصفناشدنی است، لحظه وصال مادر به فرزندش آن هم پس از سالها دوری از دیار؛ پس از نبرد مردانه فرزندش با دشمنان در جبهههای جنگ، در کنار همرزمانش به امید اینکه با شکست دشمن به آغوش خانواده برخواهد گشت، اما سرنوشت برای حسین جور دیگری رقم خورد و پس از آنکه راهی جبهه شد، سوم خرداد سال ۶۱ در عملیات بیت المقدس به درجه رفیع شهادت رسید و به دلیل تفحص و عدم شناسایی وی، پیکر مطهرش به عنوان شهید گمنام در حوزه علمیه رضویه بیرجند به خاک سپرده شد.
«حسین» ۱۸ ساله سر پرسودایی داشت. اما نه سودای جاه و مقام، بلکه سودای وطن، در روزهای که دشمن ناجوانمردانه حمله کرده بود از طریق بسیج خود را به جبهه رساند و گمنامی را برگزید. اعتقاد داشت کار باید برای رضای خدا و مردم باشد. فاصله حضور در میدان نبرد و عروجش کوتاه بود اما در این مجال اندک نیز رشادت هایی از خود نشان داد و به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران عزت بخشید.
شهید بابایی که تا همین چند روز پیش «گمنام» بود اکنون نام و نشاناش بر سردر شهر نقش بسته است. حجت الاسلام«هابیل خسروی» به نمایندگی از مردم بیرجند به خانواده این شهید عزیز خوشآمد میگوید و با اشاره به اُنس مردم این دیار با شهید، سخنانش را چنین ادامه میدهد: ما بارها برکات و کراماتی را از این شهید دیده ایم. روزمان را با سلام و کارمان را با مدد گرفتن از این شهید شروع می کردیم. شهیدی که همجوار با مکان مقدس به مزین به نام علی بن موسی الرضا(ع)، مدرسه علمیه رضویه و مدرسه تخصصی امیرالمومنین(ع) است.
وی یاد وخاطره پدر بزرگوار شهید بابایی را هم که ۲۲ سال قبل به رحمت الهی رفته است گرامی داشت و گفت: در این چندسال تمام مراسم مذهبی و فرهنگی را در جوار مزار این شهید برگزار می کردیم و امیدواریم با رضایت خانواده همچنان میزبان این شهید والامقام باشیم.
سیده «فاطمه هاشمی نجف آباد» مادر شهید حسین بابایی که سالها در انتظار بازگشت پیکر فرزند ۱۸ ساله خود بوده، از مردم بیرجند برای مهمان نوازی از فرزندش قدردانی میکند و همه جوانان و مردم را با دعای خیرش به حضرت فاطمه معصومه(س) میسپرد.
مداح اهل بیت(ع) ذکر یاد شهدا و امام شهدا را سر میدهد و با زبال حال زمزمه می کند: «سالها گر پیکرم بود روی خاک صحرا، مادرجان، سرم بود به دامان زهرا(س)/ یا حسین(ع) گفتم دم آخر/آمدی حالا سلام مادر/ ذکر یا حسین(ع) شعار من است/ عالم برزخ پدرم کنار من است/ خوش آمدی مادر کنار مزارم/ شرمنده ام از تو که جسمی ندارم/ عشق من عشق خمینی شد/ استخوان هایم حسینی شد/پیر شدی مادر من به راه خدا/گریه کم تا ابد از غم کربلا...».
در پایان مراسم خبری به مردم میرسد حضورشان کار خودش را کرد «شهید بابایی باز هم میهمان مردم بیرجند خواهد بود، مادر شهید رضایت داد به ماندن»...طنین لبیک یا حسین(ع) با دانههای اشک پیوند میخورد.
نظر شما