به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از شیراز، «حسن بلخاری»، در سیصدو چهل و چهارمین نشست علمی مرکز حافظ شناسی با موضوع «مفهوم شناسی نقد در ادبیات حافظ» با اشاره به به مفهوم «نقد» در دیوان حافظ گفت: نقد در حوزه ادب و هنر ترجمه critical است که کلمه یونانی است و این به فعل کشاورزانه ای اطلاق می شد و زمانی که کشاورزان محصل دروکرده خود را در باد پرتاپ می کردند تا باد، کاه را جدا کند، پس نقد به معنای جداک ردن سره از ناسره است.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: در ادبیات و فرهنگ ما یکی از معنای بنیادین نقد، ارزیابی و تمیزدادن است اما نقد را در اقتصاد در برابر نسیه به کار می برند و در چنین حوزه و قلمرویی منظور از نقد چیزی است که مابه ازای آن حاضر و ظاهر است و بنیادی ترین مفهومی که در حوزه فرهنگ متاثر از این معنا می تواند به وجود بیاید، نقد حضور و نقد حاضر است.
وی اضافه کرد: بنابراین وقتی نقدجان را در حافظ خواندید، منظور نقد به معنای امر ظاهر و حاضر است و همین مسئله به معنای اندوخته و سرمایه و نقدینگی نیز هست که یکی از ابعاد کاربرد مفهوم نقد در دیوان حافظ همین معنا است.
بلخاری تاکید کرد: واژه نقد 22 بار در غزلیات حافظ به کار رفته و در در فرهنگ ایرانی اسلامی در مثنوی معنوی، مولانا عشق را در بیت «شاد باش ای عشق خوش سودای ما» نقد می کند چون عشق امری مجرد است و تا کسی عاشقی نکند، آن را درک نمی کند و مولانا آن را نقد می کند تا آن امر باطنی را بشکافد و ظاهرش کند.
وی ادامه داد: نقد در این فرهنگ به معنای افشا کردن، آشکار کردن و به حضور در آوردن و ظاهرکردن امر است و اگر قرن های هشتم و نهم را سده هایی بدانیم که متاثر از فضای اقتصاد، نقد را به معنای امر سرمایه ای می داند، آن وقت این مسئله دور از ذهن نیست که بخش مهمی از کاربرد نقد در دیوان حافظ اشاره به همین مفهوم نقدینگی و سرمایه باشد.
بلخاری اضافه کرد: حافظ متاثر از فرهنگ رایج زمانه خود و در فضای عرفانی و قرآنی خودش این واژه را وارد می کند و به کار می برد و مبنای اثبات این مسئله قراین مشهود و آشکاری از واژه ای اقتصادی که به هنگام کاربرد از نقد حافظ استفاده کرده و بنا به مفهوم و بنا به آنچه هنگام خوانش این ابیات شما مفهوم آن را استنتاج می کنید که چیزی است که حاضر و ظاهر است.
وی گفت: کاربرد غالب نقد در دیوان حافظ به معنای امر حاضر و امر ظاهر است و از دو واژه دیگر برای نقد در معنای ارزیابی و تمیز سره از ناسره استفاده کرده که شامل عیار و محک است و در بیت «گر قلب دلم را ننهد دوست عیاری...»، منظور عیاری است که می سنجد و گرانبها بودن و ارزان بها بودن دل را مشخص می کند که البته معیار، حضرت دوست است زیرا عارف آنچه دارد را فی حد ذاته بی ارزش می داند و توجه معشوق است که آن را ارزشمند میکند و عیار از دیدگاه حافظ در قلمرو عشق و عرفان، حضرت دوست است.
خاطر نشان می شود، این نشست به صورت مجازی و با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، مدیریت فرهنگی و مرکز پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز و شرکت دانش بنیان «ابردراک» برگزار شد.
شد.
نظر شما