پیشرفت سریع تکنولوژی عامل اختلاف بین والدین و فرزندان است

حجت الاسلام عدالتیان گفت: در گذشته سرعت تکنولوژی، فرهنگ، ارتباطات و تبلیغات با رشد کمی همراه بود ولی در دهه های اخیر با رشد ده برابری همراه بوده است، این یک علت و یک عامل برای اختلاف فرهنگ، فهم و نگاه بین والدین و فرزندان است.

خبرگزاری شبستان- مشهد- مرضیه وحدت؛ با نگاهی به گذشته خانواده های ایرانی می بینیم که فرزندان با والدین خود در تناقض کمتری بودند و کمتر دچار مشکل و اختلاف می شدند اما در دهه های اخیر با پیشرفت تکنولوژی این مشکلات بروز و ظهور بیشتری داشته است و بعضا در مواردی خانواده ها را با چالش های جدی مواجه کرده است، از همین رو این خبرگزاری با حجت الاسلام «مهدی عدالتیان» مدیر موسسه فرهنگی راه روشن و کارشناس امور خانواده گفتگویی داشته که در ادامه می خوانید:

 

شاید یکی از دلایل اختلاف و درگیری بین فرزندان و والدین را فاصله بین دو نسل دانست اما چرا در گذشته این اختلاف کمتر بوده است؟ دلایل دیگر اختلاف بین پدر و مادر و فرزندان چیست؟

یکی از مسائل رایج در بعضی از خانواده ها اختلاف والدین و فرزندان است ، گاهی گفته می شود این اختلاف به خاطر فاصله زمانی بین نسل قدیم و نسل جدید است و این سوال پیش می آید که این فاصله که همیشه بوده است اما چرا در گذشته اختلافات کمتر بوده است؟ در پاسخ می گوییم اختلاف سلیقه ، فکر و رفتار بین والدین و فرزندان چند علت و ریشه دارد که یکی از آنها فاصله زمانی بین والدین و فرزندان است یعنی دوران جوانی والدین با دوران جوانی فرزند فاصله دارد اما نکته قابل توجه این است که در روزگار ما در این دهه های اخیر امکانات، ارتباطات و تبلیغات با یک شتاب زیادی همراه است.

 

یعنی در گذشته در طول 50 سال فرهنگ، ارتباطات و تبلیغات با رشد کمی همراه بود و سرعت نداشته است ولی در این دهه های اخیر با رشد ده برابری همراه بوده است، اینترنت، انقلابی در بحث ارتباطات ایجاد کرده است ، سرعت پیشرفت در گوشی های موبایل نشان از رشد سریع ارتباطات و تکنولوژی دارد؛ همچنین تبلیغات از سوی برخی افراد سود جو برای اثرگذاری منفی، بسیار زیاد شده است و شدت گرفته است.

 

لذا در بحث تفاوت فرهنگ نمی توان دهه های اخیر را با سالهای قبل مقایسه کرد. پیش تر ها تکنولوژی با سرعت و شتاب کمتری همراه بود ولی در زمان ما با سرعت بسیار زیادی همراه است و این یک علت و یک عامل برای اختلاف فرهنگ و فهم و نگاه بین والدین و فرزندان است.

 

دومین عامل اختلاف بین والدین و فرزندان، کم فکری و کم دقتی برخی از والدین در تربیت و آموزش فرزندان در سنین کودکی و نوجوانی است گاهی خانواده هایی در سنین کودکی و نوجوانی فرزند خود را رها می کنند و اشتغالات دیگر والدین چون مسائل اقتصادی و شغلی باعث می شود به فرزندان خود کم توجهی کنند و فرزند، دوران رشد و نوجوانی خود را در محیط های دیگر  و با افراد دیگر بگذارنند لذا بعد از مدتی پدر و مادر متوجه می شوند که فکر، نظر و سلیقه فرزندشان با آنها تفاوت پیدا کرده است.

 

و این موجب اختلاف خواهد شد اما اگر والدین از همان کودکی و نوجوانی به فکر آموزش و پرورش فرزند خود باشند و با ملاک و معیارهای درست عقلانی و مورد تایید دین حرکت کنند، فرزندان هم با همان ملاک صحیح رشد می کنند و در جوانی با پدر و مادر همراه و همفکر و هم سلیقه هستند. البته منظور از همفکری و هم سلیقگی بودن در درستی ها است ولا اگر اشتباهی در کار والدین باشد، تذکر داده می شود که فرزندان اشتباه را از والدین نگیرند.

 

سومین عامل تفاوت روحیات فرزندان با خانواده ها، محیط های رشد خارج از خانواده از جمله محیط مدرسه، محیط دوستان و جامعه است، جون فرزندان وارد جامعه می شوند و دانشگاه می روند و مشغول کار می شوند، وقتی آن محیط ها با افکار، اندیشه و سلیقه والدین متفاوت باشند، طبعا فرزندان از آن محیط ها شکل می گیرند و این باعث اختلاف سلیقه، فکر و نظر بین والدین و فرزندان می شود.

 

عامل چهارم دوستان هستند که تاثیر زیادی روی فرد دارند و طبعا چون دوستان والدین با دوستان نوجوانان و جوانان متفاوت هستند تاثیرات متفاوتی می توانند بگذارند و این اختلاف سلیقه را ایجاد کنند و البته در اینجا دوستان مجازی نقش دارند و دوستان مجازی همان کانال، گروهها  و سایت ها هستند. وقتی که دوستان حقیقی و مجازی سلیقه و فکر و نظرشان با والدین متفاوت باشد فرزندان با والدین به اختلاف در این موارد مبتلا خواهند شد.

 

این اختلاف چه تبعاتی برای دو طرف خواهد داشت هم در خانواده و هم در جامعه؟

بخشی از این اختلاف سلیقه ها زیان بار نیست و مایه رشد در خانواده است یعنی اگر پدر و مادر تمایل کمتری به مسافرت داشته باشند و فرزند تمایل ییشتر به مسافرت داشته باشد و یا در نوع لوازم منزل اختلاف سلیقه داشته باشند این نوع اختلافات زیانبار نیست بلکه تبادل افکار باعث روشنگری و رشد می شود و هم فرزندان از تجربیات پدر و مادر استفاده می کنند و هم پدر و مادر با سلیقه های فرزند خود آشنا می شوند و گاهی والدین متوجه می شوند که سلیقه فرزند خود از جهتی بهتر است، پس اصل این اختلافات در این سطح زیان آور نیست.

 

بلکه آنچه زیان آور است نوع برخورد با این اختلافات است، اگر ما اختلافات سلیقه ای، فکری و نظری را بین والدین و فرزندان و زوجین به یک جنگ و یک درگیری تبدیل کنم قطعا زیان بار است و زیان های مختلفی دارد. اگر اختلاف در خانواده موجب شکستن حرمت ها، مبتلا شدن به برخی گناهان، سردشدن فضای زندگی و در بعضی موارد فرار از خانواده و دور شدن از خانواده و به شکل های مختلف رفتن در خانه های مجردی و خوابگاههای محل تحصیل و کار ( که اینها نیز آسیب ها و آفت های خاص خودش را دارد) شود، برای خانواده خطر محسوب می شود و زیان بار خواهد بود.

 

اما اگر فرهنگ خانواده فرهنگ گفتگو باشد می توان جلو این ضررها و زیان ها را گرفت . وقتی خانواده ای این سه نکته را رعایت کند یعنی با فرهنگ، اهل مدارا و حق پذیر باشد، اختلافات موجب رشد خواهد شد چرا که وقتی اختلافی در خانواده به وجود بیاید چون حق پذیر هستند فرهنگ گفتگو به آنها می گوید که با آرامش و محبت گفتگو کنند لذا درگیری ایجاد نمی شود و وقتی که حقیقت روشن شد هر فردی که اشتباه کرده اشتباه خود را قبول و اصلاح می کند.

 

همه آفت هایی که گفته شد زمانی پیش می آید که این سه نکته در خانواده نباشد یعنی فرهنگ گفتگو در خانواده درست روشن نباشد، اهل مدارا و همراهی نباشند و حق نپذیر نباشند. لذا در اینجا آسیب ها جدی می شود و خانواده ها دچار آسیب خواهند شد.

 

وظیفه پدر و مادر برای کاهش تنش و حل اختلافات بین خود و فرزندان چیست؟

اگر بخواهیم وظیفه خانواده ها را برای حل این اختلافات بین والدین و فرزندان تبیین کنیم چند نکته باید رعایت شود اول فرهنگ گفتگو در خانواده تقویت شود و مشخص باشد که باید مسائل خود را با صحبت کردن حل کنیم. ولی به عنوان تکلیف خانواده ها می توان گفت: فرهنگ گفتگو ، روحیه همراهی و مدارا و حق پذیری که مهم هستند را داشته باشند، اما در کنار این سه عامل که برای حل مسائل کمک می کند، داشتن داور و مرجع مورد قبول همه خانواده است.

 

وقتی خانواده ها فرد آگاه ، متخصص و متعهدی چون امام جماعت محل، یکی از دوستان خانوادگی که فردی پخته و آگاه است را به عنوان راهنمای خود انتخاب کنند، در صورت بروز اختلاف بین والدین و فرزند با این فرد مشورت می کنند و آن فرد در صورت اشتباه والدین آنها را آگاه و در صورت اشتباه فرزند او را مطلع می کند لذا یکی از راهکارها داشتن داور است که البته راهکار درمان و حل مسائل نیست.

 

اما اگر بخواهیم مرحله پیشگیری را بگوییم باید والدین از ابتدای کودکی سعی کنند با فرزندان خود صمیمی و دوست باشند و فاصله ای بین فرزندان و الدین نباشد و پدران با پسران و مادران با دختران دوست باشند به طوری که فرزندان هر سوالی برایشان پیش می آید به والدین خود مراجعه کنند وقتی این صمیمیت زیاد می شود، فرزندان خطاهای رفتاری خود را به والدین خود می گویند.

 

 پس یکی از نکات بسیار مهم دوست بودن و صمیم بودن والدین با فرزندان است که آنها احساس کنند با پدر و مادر خود می توانند به راحتی صحبت کنند و به گونه ای نیست که اگر حرفی بزنند فورا ناراحتی و دعوایی رخ دهد.

 

وظیفه حاکمیت و رسانه ها در این خصوص چیست؟

یکی از وظایف مهم حاکمیت و رسانه ها تبیین صحیح جایگاه والدین و فرزندان است، هم فرزندان باید بدانند والدین چه مقامی دارند و در برخورد با آنها باید چه آدابی را رعایت کنند و هم پدر و مادر باید بدانند شناخت نوجوان و جوان، درک روحیات و ویژگی های نوجوانی و جوانی و ارتباط صیحیح برقرار کردن با نوجوان و جوان چه آثار ارزشمندی برای خانواده و جامعه دارد متاسفانه در هر دو قسمت تخلفاتی مشاهده شده است هم جوانان و نوجوانانی که از جایگاه مهم والدین غافل شدند و حرمت والدین خود را رعایت نکردند و هم والدینی که زبان جوان و نوجوان را بلد نیستد و ارتباط صحیحی با فرزندان برقرار نمی کنند لذا یکی از وظایف مهم حاکمیت و صدا و سیما و متولیان فرهنگی تبیین صحیح دو مسئله والدین و فرزندان است،

 

نکته بعدی که رسانه ها و متولیان امور فرهنگی می توانند انجام دهند دادن معیارها و ملاک هابی برای درستی و نادرستی است ما اگر قانونمند با هم گفتگو کنیم و میزان و ملاک داشته باشیم خوب و بد را به درستی تشخیص می دهیم اما اگر بی حساب و کتاب هرکسی مدعی حرف خود باشد مشکلی حل نمی شود لذا اگر متولیان فرهنگی صحیح و غلط را تبیین کنند و به جوانان ما میزان بدهند، قطعا راه درست را انتخاب خواهند کرد.

 

مثلا در بحث مد وقتی که ما به کلی از مد بدگویی می کنیم جوانان از ما دور می شوند و وقتی هم می گوییم هر چه مد شد انجام دهیم باز هم راه خطا رفتیم اما وقتی که ما مد را تعریف کنیم و بگوییم مد یعنی آن الگو و نمونه هایی که از یک فردی باید گرفت و آن را به کار بست اما باید اول از چه کسی الگو بگیریم و چه الگویی شایسته ما است؟

 

وقتی برای جوانان تبیین کنیم که خود وقتی که موقعیت شغلی، علمی و اجتماعی بالایی داشته باشد می تواند الگو و مد باشد و مورد توجه بسیاری خواهد بود و چرا باید همیشه تابع باشد؟ چرا دیگران از او تبعیت نکنند؟ و اگر می خواهد تبعیت کند از چه کسی باید تبعیت کند و چه ویژگی هایی الگوی او باید داشته باشد و الگوی صحیح چه خصوصیاتی دارد و آن رفتار  درست و نادرست میزان آن چیست؟ نوجوان و جوان ما از الگوهای درست بهره خواهد برد.

 

گاهی لاغر شدن مد می شود و این برای سلامتی انسان مفید است اما گاهی شلوار پاره پوشیدن مد می شود و این فضیلتی نیست لذا جوان ما اگر بخواهد خود را وانمود کند باید ممتاز وانمود کند در واقع تبیین مد ها و رسم ها موجب می شود جوانان ما به دنبال مد های صحیح و الگوهای درست حرکت کنند. همچنین اگر مراکز و اشخاصی برای رفع این اختلافات باشند که بار روش صحیح و حفظ حرمت و جایگاه والدین و فرزندان مسائل را حل کنند که هیچ کدام آسیب نبینند، بسیار خوب است.

کد خبر 1117407

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha