چرا نسل های پیشین هایدگری در ایران، اثری از وی ترجمه نکردند؟

رشیدیان با طرح این پرسش که "چرا نسل های پیشین هایدگر در ایران، اثری از وی ارائه نکرده اند؟" گفت: ایشان یا توان ترجمه نداشته اند و یا بنا بر استفاده ای که از این اندیشه داشتند، عدم ترجمه برایشان بهتر بود.

به گزارش خبرنگار شبستان، دکتر عبدالکریم رشیدیان، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی و آخرین مترجم «هستی و زمان»، در نشست نقد و بررسی همین اثر که در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، به ایراد سخن پرداخت.

 

وی در اشاره به سخنان عبدالکریمی، که در همین جلسه و پیش از او صورت گرفته بود، اظهار داشت: آنچه که درباره این پروژه ترجمه هستی و زمان صورت گرفته است، قطعا ارزش و تفکری پشت آن از سوی مترجمان نهفته بوده است؛ چرا که در غیر این صورت معنایی نداشت که چهار سال از عمر خود را صرف آن کنم.

 

مترجم «ترس و لرز» با تاکید بر اینکه خصومت و جدالی بین نسل های هایدگری در ایران نمی بیند، گفت: هر چند این رابطه می تواند انتقادی باشد، ولی قطعا خصومتی در میان نیست. اما پرسشی که در این میان مطرح می شود این است که چرا متفکران نسل اول و دوم که هایدگر را در ایران مطرح کردند، حتی یکی از آثار هایدگر را ترجمه نکردند؟!

 

وی در پاسخ به این پرسش طرح شده، گفت: دو امکان در این پاسخ نهفته است؛ یکی اینکه توان چنین کاری را نداشتند به این معنا که دانش لازم را برای ترجمه در اختیار نداشته اند، و یا آنکه نوع مواجهه آن ها با هایدگر و استفاده ای که می خواستند از این اندیشه داشته باشند، ترجمه نکردن آن بهتر بوده است و این در حالی است که برای ترجمه چندین دهه هم فرصت داشته اند.

 

مولف کتاب «هوسرل در متن آثارش» در پاسخ به انتقاد عبدالکریمی به ترجمه «هستی و زمان» ادامه داد: هایدگری که هستی و زمان را می نویسد، اندیشه او چند ظرفیتی است و شما می توانید از همین تفکر، هم برداشت الاهیاتی و یا مارکسیستی داشته باشید؛ چرا که همین اندیشه هنگامی که وارد فرانسه شد، یکی از سرمنشاءهای پست مدرنیسم گردید و با ورود به ایران به یک فرقه ای دینی تبدیل شد.

 

وی که مدعی بود معمولا در جایی سخنرانی نمی کند و این جلسه اولین جایی است که پس از انتشار این ترجمه و به اصرار دانشجویانش حضور یافته است، در همین باره افزود: من نفی نمی کنم که چرا دیگران این برداشت را از هایدگر داشته اند، اما اجازه بدهند که ما نیز برداشت و اندیشه خودمان را از او داشته باشیم.

 

مترجم «نقد قوه حکم» در پاسخ به انتقاد عبدالکریمی مبنی بر عدم جریان اندیشه مترجم در اثر هستی و زمان، با بیان اینکه مترجم و مفسر دو رسالت متفاوتی را بر عهده دارند، ادامه داد: شما به عنوان مفسر هایدگر هر چه بخواهید می توانید بگویید اما در ترجمه شما بسیار محدوید و اجازه هر کاری را ندارید. منتقدان ترجمه ما، گویی بیشتر ما را مفسر می دانند.

 

وی در این باره افزود: شما نه در زبان فرانسوی و انگلیسی که آثار هایدگر را ترجمه کرده باشند، هیچگاه نمی بینید که مترجم نسبت به زبان خودشان اشاره ای داشته باشد، بلکه تمام تلاشش را انجام می دهد که آن اثر را در کانتکس خود زبان آلمانی بررسی کند.

 

مترجم «اخلاق پروتستانی و روحیه سرمایه داری» ادامه داد: این ها همه درمقام ترجمه است. ما درمقام ترجمه کار هراکلیت، که کلمات قصار او را نمی فهمیم، نمی توانیم به فهم خودمان رجوع داشته باشیم و ترجمه کنیم، بلکه آن کار تفسیر است و در ترجمه صرفا باید همان واژگان را به زبان دیگر درآوریم.

 

وی حضور ناآگاهانه و غیر عمدی مترجم در اثر را ناگزیر دانست و گفت: اما این حضور نباید چشمگیر باشد و باید تلاش داشته باشیم که این حضور را به حداقل برسانیم و من با اینکه چهار سال از عمرم را صرف این اثر کردم، هر چند در ابتدای کار تصور مقدمه ای طولانی را در ذهن داشتم، اما هر چه به انتها نزدیک تر شدم ، این تصور تقلیل رفت تا اینکه تنها به دو صفحه مقدمه اکتفاکردم.

 

مترجم «ایده پدیده شناسی» به انتقادی که عبدالکریمی نسبت به عدم انتقال شورمندی هستی و زمان درترجمه آن داشت اشاره کرد و گفت: این درست است که باید هر اثری با زبان خودش ترجمه شود و من در همه ترجمه هایی که داشته ایم ابتدا سعی کرده ام که زبان خاص آن اثر را در فارسی تولید کنم. اما نمی توان ادعای کلی کرد که هستی و زمان شورمندانه است و اگر این حرف شورمندی را در انگلیسی و فرانسوی بزنید، تعجب خواهند کرد.

 

گفتنی است که جلسه نقد و بررسی ترجمه «هستی و زمان» به همت گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی، در تالار مولوی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی و با حضور دکتر سیاوش جمادی، دکتر بیژن عبدالکریمی و دکتر عبدالکریم رشیدیان، برگزار شد.


پایان پیام /

 

کد خبر 112370

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha