خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی؛ «مسجد جامع شهر را بر فراز خرابههای یک معبد زردشتی بنا کردهاند و این به زعم نگارنده تنها قرینهای است که به قدمت این شهر که همواره در تاریخ اقوام ساکن سواحل دریای خزر را از اشتهاری خاص برخوردار بوده، حکایت دارد و لازم به تذکر است که طاقی تاریک و سرپوشیده به نام طاق گبری متصل به این مسجد است. میگویند قسمتی از آتشکده قدیمی بوده که این مسجد را به جای آن بنا کردهاند.» اینها را الکساندر خوچکو در کتابش «سرزمین گیلان» می نویسد. آن ایران شناس لهستانی الاصل، در زمان محمد شاه قاجار، کنسول روسیه در رشت بود. این توصیفات درباره قدیمی ترین مسجد تاریخی شهر لاهیجان است که تا پیش از تسلطت صفویه، پایتخت امرای کیائی (فرمانروایان شرق گیلان) بود.
مسجد جامع شهر لاهیجان در محله قدیمی معروف به «میدان» شهر لاهیجان بنا شده است. این مسجد درست روبروی مجموعه میراثی چهار پادشاهان (مدفن چندتن از سلاطین کیایی) قرار دارد. مسجد جامع لاهیجان،« همان مسجدی است که کارگیا سلطان محمد کیا روز شنبه عید قربان سال ۸۹۳ قمری در آن نماز گزارد.» (از آستارا تا استرآباد، ج ۲)
اما این مسجد مهم لاهیجان، که بنای نخستش بر معبد زردشتیان بنا شد، بارها در طول تاریخ دستخوش تغییر شده است. اگرچه مرمت های چندین باره و توسعه مسجد، اصالت نخست بنا را تغییر داده، اما مناره کوتاه مسجد هنوز نشانی از تاریخ کهن این مسجد دارد. یکی از تغییرات مهم، در زمان فتحعلیشان قاجار صورت می گیرد. به گفته لوئی رابینو، نایب کنسول انگلیس در رشت، حاج علی اکبر، حاکم وقت گیلان در سال ۱۳۳۱ قمری، مسجد جامع لاهیجان را توسعه می دهد. علی اکبر خان، همان کسی است که مسجد زیبای اکبریه لاهیجان را نیز در محله «گابنه» بنا می نهد.
منوچهر ستوده، وقتی در دهه ۴۰ مامور بررسی و تحقیق پیرامون بناهای تاریخی کرانه دریای کاسپین می شود، از این مسجد دیدن کرده و درباره ویژگیهای این بنا اینگونه می نویسد: « بنای کنونی به شکل مستطیلی است که طول آن دو برابر عرض است. پنج فییپای اصلی در امتداد یکدیگر در میان مسجد است و ده فیلیپای دیگر که نیمی از آنها در دیوارهای طرفین است، روبروی این پنج فیلیپا قرار گرفته اند. فاصله فیلیپاها از یکدیگر، در عرض و طول بنا شش متر است. عرض و طول فیلیپاها یک متر و نیم است. طاق سراسر مسجد بر این فییپا ها استوار است و طاق میان هر دو فیلیپا که در طول قرار می گیرد، گهواره ای است. طرف شرق مسجد، چهار در ورودی که دو در آن به آبدست و محل وضوساختن می رود. طرف غرب فقط یک در است که به مدرسه متصل به مسجد راه دارد. در این مدرسه چاهی قدیمی است که می گویند حضرت امام حسن از آن چاه برای وضو ساختن آب کشیده است. مردم طلا و پول در چاه می اندازند و بر لبه آن شمع روشن می کنند. سطح دیوارها و فیلیپاها تا ارتفاعی بیش از یک متر ازاره ای کاشیکاری دارد. کاشیهای ازاره دیوارها منقوش به گل و بوته است. کف مسجد را که از کاشیهای ظریف قدیمی مفروش بوده، کنده اند و بجای آن بتون ریختهاند. سراسر بام مسجد سفال پوش است. بالای مسجد مناره ای کوتاه و قدیمی است.»
این مناره کوتاه و قدیمی هنوز هم در محله میدان دیده می شود. درحال حاضر، فیلیپاها و سطح دیوارها تا ارتفاع بیش از یک متر ازاره ای کاشیکاری دارد. این کاشی ها منقش به گل و بوته است. از دیگر ویژگی های جالب توجه این مسجد، وجود دو کتیبه سنگی مقارن با سلطنت شاه سلطان حسین، آخرین پادشاه صفوی، بر سنگ درمسجد است. تاریخ کتیبه ها ۱۰۱۶ و ۱۰۱۷ قمری است. متن کامل هر دو کتیبه در سفرنامه مازندران و استرآباد لوئی رابینو آمده است. کتیبه نخست، که خطاب به وزیر گیلان بیه پیش دارد، پیرامون قواعد عرفی و دینی اوامر و نواهی در جامعه است. در انتهای این کتیبه آمده است: «و اهالی و اوباش را نیز از کبوتر پرانی و گرگ دوانی و نگاه داشتن گاو و قوچ و سایر حیوانات جهت جنگ و پرخاش که باعث خصومت و عناد و موجب انواع شورش و فساد است ممنوع ساخته سد آن ابواب را از لوازم شمردند... بر عموم خلایق خوانده بر سنگ نقش و در مساجد جامعه نصب نماید... .»
مسجد جامع که مهمترین مسجد شهر لاهیجان است،. طاقی تاریک و سرپوشیده به نام «طاق گبری» متصل به مسجد دارد. اینکه شالوده مسجد جامع لاهیجان بر آتشکده ای بنا شده، برای بسیاری از بناهای مذهبی در ایران صدق می کند. یک باستان شناس در این باره میگوید: «بعد از ورود اسلام به ایران و پذیرش آن توسط مردم، چهارطاقی ها که محل روشن نگه داشتن آتش بودند، تبدیل به مسجد شد.»
در چگونگی ساخت این مسجد، روایتی هم ذکر شده است:« تاجری غلام خود را برای خرید اجناس تجاری با پولی فراوان به لاهیجان فرستاد. غلام پولی که در دست داشت صرف بنای این مسجد کرد. پس از مدتی غلام نزد تاجر رفت. تاجر درباره خرید مال التجاره از او پرسش کرد. غلام گفت من اجناسی خریدهام که به کار این جهان نیاید. سپس شرح داد که مبلغ مذکور را به چه مصرفی رسانده است. تاجر برای عمل خیری که غلام انجام داده بود، آزادش کرد.»
نظر شما