خبرگزاری شبستان- رشت، مهری شیرمحمدی؛ ۵۰۰ نفر را از غرق شدن نجات دادن، کار هرکسی نیست. بهویژه وقتی سنت به ۷۰ رسیده باشد. سال ۱۳۹۸ با وجود هفت مدال طلا و یک نقره، در مسابقات پیشکسوتان کشور در ماده ۱۰۰ متر حمل آدمک با پای غواصی دوباره مقام اول را کسب کرد، پزشک گفت که اگر یک بار دیگر به آب بزند، دیگر زنده نمی ماند. اگرچه «هادی فتحی رشتی» پس از آن در مسابقات قهرمانی شرکت نکرد، ولی با گرم شدن هوا، باز هوس دریا به سرش میزند و دلش طاقت نمیآورد. اگر یک نفر را هم بتواند از غرق شدن، نجات دهد، می داند آمار حدود روزانه ۱۰۰نفر غرق شدن در دریای کاسپین را کاسته است.
هادی فتحی وقتی سنش افزون بر ۶۰ بود، در مسابقات قهرمانی آزاد استان توانست مقام ۵۰۰۰ متر و ۱۰۰ متر کرال سینه را از آن خود کند. اما در میان انواع و اقسام لوحهای تقدیر و مدالهای طلا، یک نامه توجهام را جلب میکند و مرا یاد جوانمردیها و خدمات شادروان غلامرضا تختی در زلزله بویین زهرا میاندازد. تقدیرنامهای از هادی فتحی بهخاطر تدارک اسکان و تغذیه آسیب دیدگان زلزله ۳۱خرداد ۱۳۶۶ رودبار و منجیل گیلان.
او بجز آنکه ۳۰ سال در آموزش و پرورش خدمت کرده، خود نجات غریق و مربی نجات غریق و شناست. حالا شورای شهر رشت قرار است از او بهعنوان یک چهره ماندگار تجلیل کرده و سردیس وی را بسازد. سردیسی که او دوست دارد با ۳۰ مدال طلایش ساخته شود تا مردم رشت بدانند حوزه فعالیت وی چه بوده است. « در آخرین مسابقه شنا در سال ۱۳۹۸، به قلب من بیاندازه فشار آمد و حالم بد شد، قلب مرا باتری گذاشتند. دکتر گفت اگر بخواهی دوباره شنا کنی، دیگر زنده نمیمانی. هرچند ممنوعیت شنا دارم ولی با یک دست و یک پا حدود ۱۰۰۰ متر را میتوانم شنا کنم. ۱۵سال سرپرست هیات شنا و غریق نجات شهرستان رشت، خمام و خشکبیجار بودم. سخت است بخواهم در خانه بنشینم.»
هادی فتحی، این روزها در ملک پدریاش مشغول کشاورزی است. ولی باز هم بعنوان غریق نجات آخر هفتهها به دریا میرود. میداند که تربیت غریق نجاتها در پروسهای بیمار گیر افتاده و با عدم تخصیص اعتبار برای این حرفه، جوانترها هم دل به کار نمیبندند. هادی فتحی متولد ۳ فروردین سال ۱۳۲۸ است. وقتی نوجوان بود، شنا را در رودخانههای رشت یاد میگیرد.« پدرم زمیندار بزرگی بود. تابستانها میرفتیم منطقه لاکان روی زمینهای پدرم. در آن محدوده، رودخانهای بود به نام سیاه جلفه آنجا شنا میکردم. خانه ما رشت بود. آن زمان رودخانههای رشت هم پرآب و تمیز بود نه مثل حالا که فاضلابها را به آن میریزند. یکی از تفریحات ما شنا در رودخانه زرجوب بود. اولین بار که یک نفر را نجات دادم، پسربچهای بنام حسن فرجود بود. بچه داخل استخر لاکان افتاد و نزدیک بود غرق شود. وقتی او را نجات دادم، خانوادهاش خیلی از من تشکر کردند. همان شادی باعث شد حرفهای غریق نجاتی را یاد بگیرم. سال ۱۳۴۹ در کلاسهای غریق نجاتی استاد اسدالله شیرزای شرکت کردم و مدارک درجه۱ و درجه۲ را کسب کردم. اولین بار که در مسابقات قهرمانی شنا شرکت کردم، دوره دانشجویی بود. اولین مدال طلای کشور را در مسابقات پنجگانه قورباغه و کرال کسب کردم.»
هادی فتحی رشتی، پس از فارغ التحصیلی در رشته مکانیک، در هنرستان صنعتی مشغول بکار میشود. سالها بعنوان معاون هنرستان چمران و ۱۳سال در هنرستان جنت لاکان خدمت میکند. هنرستانی که با اهدا بخشی از زمینهای پدری احداث شده بود. عصرها پس از ساعت کاری تا پاسی از شب بعنوان غریق نجات در استخرها آموزش میدادم. خیلی از کسانیکه بعدها قهرمان تیم ملی و یا غریق نجاتهای حرفه ای شدند، بنده مربی آنها بودم. نظیر؛ ابراهیم عزیزی و همایون حقیقی. مربی شنای خیلی از مسئولان و فرزندانشان بودم. اما خیلی از غریق نجاتهای حرفهای از ایران مهاجرت کردند. هر سال بیش از ۱۰۰نفر در دریای کاسپین در حوزه جغرافیایی گیلان غرق میشوند. درصورتیکه با کمی برنامه ریزی و صرف هزینهای اندک برای غریق نجاتها و طرحهای سالم سازی دریا میتوان جلوی غرق شدگی را گرفت. در کل استان گیلان تنها ۲۰نقطه طرح سالم سازی همراه با غریق نجات اجرا می شود. متاسفانه در همین نقاط مشخص شده، با کمبود و یا نبود پزشک و آمبولانس مواجه هستیم. فقدان دیدبان و برجهای دیدبانی هم باعث تشدید حوادث غرق شدگی می شود. طرح سالم سازی دریا باید از نیمه خرداد که هوا گرم میشود و سیل مسافران بخاطر تعطیلات نیمه خرداد افزایش مییابد، اجرا گردد. ولی متاسفانه از نیمه و حتی اواخر تیر اجرا میکنند تا به اندازه ۲ماه به غریق نجاتها پول دهند. بخاطر همین بیشتر آمار غرق شدهها در نیمه خرداد تا تیر رخ میدهد که با سیل مسافرانی مواجه هستیم که به شرایط بستر دریا و بادهای مخصوص این ناحیه آشنا نیستند و مکان های مناسب شنا هم از طرف هیات شنا جانمایی نشده است.
وی ادامه میدهد: برخی از مسافران و حتی محلیها، فکر میکنند چون شنا بلد هستند، میتوانند در دریا شنا کنند، درصورتیکه وضعیت دریا با استخر متفاوت است. ما سه نوع باد در دریای کاسپین داریم. مهمترین آن گیله وا و دشت واست. اولی از سمت شمال و دومی از سمت غرب میوزد. هر دو در دریا طوفان ایجاد میکند حالا اگر این دو باد بهم برخورد کنند، گردابهایی در دریا ایجاد میشود که مهمترین عامل غرق شدگی است. باد دیگری داریم که از سمت جنوب میوزد. در ظاهر دریا صاف و آرام است اما از بستر شورش دارد. در این شرایط شناگر هرچقدر بهسمت ساحل شنا میکند، آب از زیر دریا او را بهسمت عقب می کشد. ۹۹ درصد افرادی که در این شرایط گرفتار میشوند، دچار سکته میشوند بنابراین بعد از نجات از آب باید بلافاصله احیا شود و اینجاست که با کمبود خدمات پزشکی و حتی حرفهای نبودن غریق نجاتها در سی پی آر مواجه هستیم.
فتحی یکی دیگر از چالشهای دریای کاسپین را گودالهایی دانست که در اثر طوفانهای زیر دریا ایجاد میشود و اضافه میکند: گاهی مکانی که هیچ گودالی ندارد، طوفان ماسهها را کنار زده و گودال میسازد. زمانیکه من خودم نایب رئیس هیات شنا در محدوده خشکبیجار بودم، تمامی نقاط محدوده خودم را چک میکردم که فاقد گودال باشد. یا اگر گودالهای عمیق دارد، با نشانهای فلزی مشخص میکردم. حتی در نقاطی که بهعنوان طرح سالم سازی دریا مشخص شده، شاهد گودالهای عمیق هستیم. یادم هست یک بار در ساحل بوجاق، تازه عروس و دامادی که در عمق یک متری شنا می کردند، یک لحظه داخل یکی از همین گودالها میافتند و مادرشان در ساحل بیتابی میکرد. یکی دیگر از عوامل غرق شدگی، تیوپ است. بخصوص مسافران فکر می کننند اگر با تیوپ به دریا بروند، اتفاقی نمیافتد. درصورتیکه با تیوپ به دریا رفتن بهویژه در زمان طوفان، بغل کردن عزراییل است. با تمام این مشکلاتی که شرح دادم، متاسفانه دستمزد فصلی غریق نجات را یا پرداخت نمیکنند و یا بسیار دیرهنگام و با کسورات میپردازند. بارها من پول بنزین قایق موتوری غریق نجاتها را شخصا پرداخت کردم. باید به غریق نجاتها دورههای احیا و سی پی آر بیاموزند. ولی برای تکمیل آموزش غریق نجاتها هزینه نمیشود. غریق نجاتهایی هم که استعداد دارند و یا دلسوزانه کار میکنند، در این سیستم بیمار، نمیمانند.
وی باانتقاد از کمبود امکانات و عدم رسیدگی به غریق نجاتها میافزاید: در کشورهای دیگر، غریق نجاتها با جت اسکی تا نزدیک غریق میبرند و با شلیک توپ مخصوصی و با امکانات پیشرفته غریق را از دریا بالا میآورند. در کشور ما بخاطر شرایط خاص فرهنگی و نوع متفاوت پوشش شناگر، هرساله تعداد غریق در زنان بیش از مردان است. زیرا لباس وقتی در آب هست، وزنش ۲۰ برابر میشود. همین افزایش وزن باعث میشود غریق نجات نتواند وزن بیشتر او را با شنا تحمل کند. بنده شاهد بودم، غریق نجاتی که دید نمیتواند وزن غریق را تحمل کند، او را رها کرد و خودش را نجات داد. قایق موتوری هم نبود که نیمه راه به کمکش برود. خیلی از کشورها نظیر، ترکیه، عربستان و سوریه بعنوان مربی از بنده درخواست کردند بروم، ولی بخاطر مادرم ماندم. مادرم ۱۵سال از ناحیه زانو مشکل داشت و کسی نبود از او مراقبت کند. غریق نجاتهای فعلی دلسوزی و احساس مسئولیت غریق نجاتهای دوره ما را ندارند. من حتی غریق نجاتهای استخرها را هم دیدهام که بجای آنکه حواسشان به وضعیت شناگرها باشد، سرشان به گوشی است. همین باعث شد سال گذشته در استخر دانشگاه گیلان یک کودک غرق شود. با اینکه غریق نجات در سالن حضور داشت. من تا به این سن نه زمینی از دولت گرفتهام و نه از خانوادههایی که عزیزشان را نجات داده ام، هدیه ویژه ای دریافت کردهام و هدفم فقط نجات جان انسانها بود. از سال ۴۹ تاکنون، ۵۰۰ نفر را نجات دادهام. ولی جوانترها زندگی میخواهند و باید بفکرشان بود.
توصیه فتحی زندگی سالم است و میگوید: تا به ۷۰سالگی حتی یک سیگار هم نکشیده ام. ولی غصه میخورم وقتی میبینم جوانها، جلوی دریا مینشینند و بجای استفاده از هوای پاک، سیگار و قلیان می کشند.
هادی فتحی، تعداد مدال هایش را میشمرد و توضیح میدهد هر مدال را در کدام مسابقه کسب کرده است. اما میگوید: من سه مدال طلا دارم که با هیچ مدالی عوض نمیکنم. ۲پسر و ۱دختر با تحصیلات عالیه دارم. ۲ تا پزشک متخصص و یکی هم مهندس معمار است و زندگی خوب و موفقی دارند. همین برای من کافی است.
نظر شما