خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی؛ فاطمیه حال و هوای عجیبی دارد غربت و مظلومیت کسی را به یاد انسان می آورد که خداوند جهان را به خاطر او آفریده است. آری فاطمه(س) همان کسی است که اگر نبود این جهان خلق نمی شد کسی که بخشندگی و مظلومیتش زبانزد شده است.
فاطمه(س)، ای گلواژه آفرینش؛ کجا زبان ما را رسد که وصف تو گوییم و کجا به اندیشه ما آید که ذکر تو آریم، و کجا توان قلم بود که نقش حُسن تو نویسد و کدام آینه است که درخشش نور تو را بتاباند.
*قطره ای از فضائل سرور زنان عالم
حضرت زهرا علیها السلام هم به لحاظ نسب و خانواده و هم به جهت رفتار و منش شخصی و اوصاف فردی در اوج قله عظمت و بزرگی قرار دارد. او در اوج فضایل قرار دارد به حدی که شناخت او جز برای معدودی از انسانها غیرممکن است.
فضایل و کمالات حضرت زهرا سلام الله علیها، مانند فضایل سایر معصومان است چون آن حضرت، دختر خاتم پیامبران است که برای تولدش رسول خدا چنین بشارت داده شد: «انا اعطیناک الکوثر: ما برای تو خیر فراوان عطا کردیم» برای درک مقام معنوی و فضایل آن حضرت کافی است که روایات رسیده از پیامبر اکرم صل الله علیه و اله را از خاطر بگذرانیم.
حضرت زهرا (س) در عبادت و عصمت به حدّی رسیده بود که در حدیث متفق میان شیعه و اهل سنت آمده است که پیامبر اکرم (ص) در رابطه با عصمت و عبادت آن حضرت فرمودند: «إن الله یغضب لغضبک فاطمة و یرضا لرضاک؛ ای فاطمه (س) خداوند با خشم تو خشم می کند و با رضای تو راضی می شود».
حضرت زهرا علیهاالسلام از نظر زندگی مـادی بشری چون دیگران است، اما از جنبه معنوی به آنجا رسید که شناخت تمامی ابـعاد شخصیتی آن حضرت بسی دشـوار و دسـت یابی به همه جوانب آن مشکل می کند؛ مقامی که آن بزرگوار در اثر بندگی خدا و شناخت و معرفت حضرت حق به دست آورد؛ مقامی بس عظیم و فضایل او بی شمار است.
احترام به همسر و رعایت حقوق همسر و همسردوستی و فرزند دوستی و سخت کوشی در امور خانه و تبدیل خانه به مدرسه و تبدیل بخشی از خانه به مسجد و عبادت گاه و برنامه ریزی در کار خانه و رعایت حق خدمت کار و آموزش قرآن و اخلاق به خدمت کار از ویژگی های حضرت زهرا(س) بود چنان که تبدیل خانه به سنگر جهاد و مبارزه بر علیه ستمگران و دفاع از ولایت را در راستای وظایف خویش می دانست.
توجه به دعا در حق همسایه و قانع بودن به خانه اجاره ای در اول زندگی و ایجاد روحیه عبادت و انفاق گروهی و خانوادگی در بین اعضا و و رعایت تفاهم با همسر و قبول مسئولیت شخصی در تربیت فرزندان و تقسیم کار در امور خانه و مشورت در امور و بردباری و تحمل فقر خانوادگی و مشکلات خانوادگی و فرمان پذیری از همسر، از اخلاق و روحیات خاص حضرت زهرا(س) بود.
*فاطمه(س)؛ حامی اصلی ولایت
فاطمه علیهاالسلام صبر لایزال نبوی بود که در هیأت عفتی سر به فلک کشیده، چادر به سر می کشید و در کوچه های مدینه، در تمام رهگذرهای هستی، حضور خدا را به کائنات، یادآور میشد و سیلی ستم و تازیانه کینه را به جان خرید تا هجوم تندبادِ انکار، شمع یک تنه حقیقت را خاموش نکند.
افسوس از سوره کوثر که در آن خانه گِلین، همسایه اهالی غفلت و سنگدلی شد؛ آه از زمزمه های شرحه شرحه بتول که در نیمه شب سجاده و تسبیح، ارکان عرش را به لرزه می افکند؛ آه از ریحانه رسول خدا (ص) که در مشام حسادت زمین، به هدر میرفت و چشمان حقیقت ستیز زمانه، رخساره طهارتش را طاقت نداشت.
فاطمه (س) بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) ایام را به سختی می گذراند و هنگامی که دید باطل در حال کنار زدن حق است به میدان آمد و از چند طریق به دفاع از ولایت پرداخت و بیشترین دفاع را از امامت شخص امیر مؤمنان علی(ع) به عنوان امام زمان خویش و به عنوان خلیفه بلافصل پیامبراکرم(ص) و سنگ زیرین و بنیادین امامت داشته است.
در روزگاری که دیگران به شدّت بر اوضاع مسلّط بودند و اجازه مخالفت و نفس کشیدن به کسی نمی دادند، حضرت زهرا(س) با تمام قدرت به دفاع از حق غصب شده و پامال شده علی(ع) برخاست و صریحاً فریاد کشید که خلافت از علی(ع) غصب شده است.
مبارزه ای که ریحانه نبی (س) در حسّاس ترین دوران آغاز کرد، از زمان آغازین انحراف جامعه پس از رحلت نبی اکرم(ص) به عنوان مهم ترین و محوری ترین حرکت سیاسی جامعه محسوب می شد؛ هنگامی که او تعدّی غاصبان خلافت را به حریم ولایت و امامت دید، با تمام قوا و با روش های خود، برای دفاع از این حریم وارد عرصه فعالیت های سیاسی شد و در طول 75 روز (و به قولی 95 روز) همچون پروانه وجود خویش را برای تثبیت امامت، فدای ولایت کرد.
حضرت فاطمه (س) همچون سیاست مداری قهرمان، به تکلیف و رسالت الهی خویش عمل می کرد و برای روشن ساختن افکار عمومی از انحراف مسیر امامت، چهل شبانه روز دست حسن و حسین (ع) را می گرفت و سوار بر مرکبی می شد و همراه با حضرت علی (ع) به درِ خانه مهاجر و انصار می رفت تا آن ها را نسبت به غفلتی که دچار آن شده اند و انحراف موجود، بیدار سازد و غافلان و راحت طلبان را هوشیار سازد.
فاطمه زهرا (س) در حقیقت، با رایزنی سیاسی خود، با یاران رسول خدا(ص) اتمام حجت می کرد و همچون دیپلماتی آگاه، با حضور خویش سعی می کرد تا مسیر انحراف امّت را روشن سازد و مسیر واقعی را که امامت علی (علیه السلام) است و نیز حریم ولایت را روشن و بی پیرایه ارائه دهد تا در فردای قیامت، برای صاحبان زر و زور و تزویر و عافیت طلبانی که فریب خورده اند، بهانه ای وجود نداشته باشد.
*ماجرای فدک و خطبه فدکیه
بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) طوفان عجیبی سراسر جهان اسلام را فرا گرفت، و کانون این طوفان مرکز «خلافت» بود، سپس به هر چیز که به نحوی با آن ارتباط پیدا می کرد منتقل شد، از جمله حکم مصادره سرزمین «فدک» که از سوی پیامبر اسلام(ص) به دخترش فاطمه(س) روی مصالح مهمی واگذار شده بود، از طرف نظام حاکم مصادره شد.
فاطمه(س)که می دید این تجاوز آشکار، توأم با نادیده گرفتن بسیاری از احکام اسلام در این رابطه، جامعه اسلامی را گرفتار یک انحراف شدید از تعالیم اسلام و سنت پیامبر (ص) و گرایش به برنامه های جاهلی می کند، و از سوی دیگر مقدمه ای است برای خانه نشین کردن امیرمؤمنان علی(ع) و محاصره اقتصادی یاران جانباز علی (ع) به دفاع از حق خویش در مقابل غاصبان «فدک» پرداخت، و با تمام وجودش خواستار بازگشت این حق مغضوب شد، ولی نظام حاکم به بهانه حدیث مجعول «نحن معاش الانبیاء لانورث» «ما پیامبران ارثی از خود نمی گذاریم» از ادای این حق سرباز می زد.
بانوی اسلام(س) «سیدة نساء العالمین» برخاست و با جمعی از زنان بنی هاشم به مسجد آمد تا در برابر توده های مسلمان، و سران مهاجر و انصار گفتنی ها را بگوید و اتمام حجت کند و بهانه های ادامه این غصب عجیب و مصاده ظالمانه را از دستگاه حکومت وقت بگیرد و در ضمن صفوف وفاداران به اسلام را از حامیان سیاست های تجاوزکارانه آشکار سازد.
دخت نبی(س) بی اعتنا به «جوسازی» خاصی که در این زمینه شده بود و پیامدهای احتمالی این افشاگری بزرگ به برنامه خود ادامه داد و به بهانه غصب «فدک» خطبه بسیار غرّائی در مسجد پیامبر(ص) در برابر مهاجرین ایراد نمود که بسیاری از حقائق در آن افشا شد خطبه ای که به خطبه فدکیه مشهور است.
خطبه فدکیه هشدار کوبنده ای بود برای آن ها که کوشش داشتند خلافت پیامبر(ص) و حکومت اسلامی را از مسیر اصلی خود منحرف سازند و زحمات بیست و سه ساله او را بر باد دهند و «زنگ بیدار باشی بود» برای آن ها که قلبشان به عشق اسلام می طپید و از آینده این آئین پاک بیمناک بودند.
این خطبه «اخطار شدیدی بود» برای آن ها که از گسترش حزب منافقین و نفوذ آن ها در دستگاه سیاسی بعد از رسول خدا(ص) بیخبر بودند و جنب و جوش های مرموز آنان را نادیده می گرفتند و «فریاد درد آلودی بود» در حمایت از امیرمؤمنان علی(ع) وصی و جانشین پیامبر اکرم(ص) که گروهی از بازیگران سیاسی آیات قرآن و توصیه ای مؤکد «رسول اللّه» را درباره او نادیده گرفته بودند.
خطبه فدکیه «احقاق حق مظلومانه ای بود» برای بیدار ساختن آن ها که حقشان غصب می شود و سکوت مسالمت آمیز را بر فریادهای کوبنده و بیدارگر ترجیح می دهند و «تندر سهمگینی بود» که پژواک آن همه جا پیچید و آثار آن در همه اعصار و قرون باقی ماند.
«طوفان عجیبی بود» که امواج شکننده اش ارواح خفته را هر چند موقت بیدار کرد و راه حق را به آن ها نشان داد و این خطبه «صاعقه مرگباری بود» که بر سر دشمنان اسلام فرود آمد و آن ها را سخت غافلگیر ساخت.
تحلیلهای عمیق بانوی اسلام (س) در این خطبه بیانگر بینش دقیق او در پیچیده ترین مسائل مربوط به «توحید» و «مبدأ» و «معاد» است؛ تفسیری که دخت گرامی پیامبر(ص) برای مسائل مهم عقیدتی و سیاسی و اجتماعی در این خطبه نموده، دلیل روشنی است بر این که فاطمه (س) تعلق به زمان خاصی نداشته است.
حماسه های پرشوری که در این خطبه از زبان گویای فاطمه (س) تراوش کرده، نشان این است که او بانوئی فداکار، مجاهد، مبارز و رهبری لایق برای مبارزین راه خدا و مجاهدان طریق حق است.
لحن گیرای بانوی اسلام (س) در این خطبه که تا اعماق جان و روح انسان نفوذ می کند بیانگر این واقعیت است که او سخنوری بلیغ، و خطیبی نستوه، همتای همسرش امیر مؤمنان علی (ع) بود، به گونه ای که این خطبه غرّا، خطبه های علی(ع) را در نهج البلاغه تداعی می کند و دوش به دوش آن پیش می رود و نشان می دهد که دخترش زینب (س) این ارث را از پدر و مادر هر دو در اختیار گرفته بود که با خطابه آتشینش در بازار کوفه و مجلس یزید، لرزه بر اندام جنایتکاران بنی امیه افکند، و پایه های کاخ حکومت غاصبانه آن ها را متزلزل ساخت، و بذرهای انقلاب را بر ضد این حکومت جبار و جائر در قلوب مردم کوفه و شام پاشید.
موشکافی های فاطمه (س) در این خطبه در زمینه فلسفه و اسرار احکام و تحلیل تاریخ سیاسی اسلام و مقایسه دوران جاهلیت عرب با زندگی آنها بعد از ظهور اسلام، درس های بزرگی به رهروان راه حق می دهد و آن ها را در مبارزاتشان تعلیم و آموزش می بخشد.
فاطمه (س) با این خطبه موضع خاندان پیامبر(ص) را در برابر رژیم حاکم روشن ساخت و مبرا بودن ساحت مقدس اسلام از مظالمی که به نام اسلام انجام می گرفت، آشکار نمود و اگر تنها فایده این خطابه بزرگ و پر محتوی همین بود، کافی بود.
دشمن طاقت شنیدن سخنان بصیرتی و آتشین فاطمه(س) را نداشت و آن را بهانه ای برای حمله به خانه وحی قرار داد و هیزم های کینه اش را در پشت خانه فاطمه (س) و علی(ع) انبار کرد و در خانه را با فاطمه(س) سوزاند؛ آه ای بشر تا چه میزان جهل که ندانستی پشت در خانه کسی است که خداوند با خشمش به خشم می آید.
حضرت زهرا(س) در تمامی حوادث بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) سپر دفاع از ولایت و حضرت علی (ع) شد و نگذاشت تا دشمنان و مخالفان و پیروان باطل بیش از این حق را پایمال کنند و از هر فرصتی برای بیان حقیقت و ابطال باطل استفاده می کرد و سرانجام شمع وجودش در راه دفاع از ولایت خاموش گردید.
*فاطمه زهرا(س) سرچشمه خوبی ها
فرارسیدن شهادت حضرت زهرا(س) بهانه ای شد تا به بازخوانی خطبه فدکیه بپردازیم و در همین راستا به سراغ مدیر حوزه علمیه خراسان جنوبی رفتیم و حجت الاسلام«هابیل خسروی» در گفتگو با خبرنگار شبستان گفت: حضرت فاطمهی زهرا (س) دارای چنان مقام رفیع و منزلت والایی در عالم اسلام است که هیچ کس نتوانسته نسبت به این بانوی بر جسته و ایستاده بر بلندای قلهی رفعت و مقام بی توجه باشد.
وی در ادامه بیان کرد: رفتار و اعمال بانوی دوعالم در واقع آموزنده و غنی از فضیلت های انسانی محسوب می شد که می توان با بهره گیری از این سرچشمه خوبی ها به سر منزل مقصود رسید.
خطبه فدکیه به چه موضوعاتی اشاره دارد؟ و هدف حضرت زهرا سلام الله علیها از فرمایشات و احتجاجات در این خطبه چیست؟ حضرت صدیقه طاهره (س) این خطبه را در اعتراض به غصب فدک ایراد کردند؛ مزارع فدک در صدر اسلام، در اختیار یهودیان خیبر بود پس از آنکه پیامبر(ص) در جنگ خیبر، منطقه خیبر و قلعههای آن را فتح کرد، یهودیان ساکن در قلعهها و مزارع فدک، نمایندگانی نزد ایشان فرستادند و به تسلیم و مصالحه راضی شدند و در نتیجه مصالحهای بین پیامبر(ص) و یهودیان انجام شد بنابراین فدک بدون جنگ به دست مسلمانان افتاد و طبق آیات شریفه قرآن «فَیء» نامیده میشود که در اختیار پیامبر(ص) قرار میگیرد و پیامبر (ص)هم آن را به فاطمه (س) بخشید و ابوبکر پس از رسیدن به خلافت، روایتی به پیامبر (ص) نسبت داد که پیامبران از خود ارث نمیگذارند و از این طریق فدک را به نفع خلافت مصادره کرد و حضرت زهرا (س) هم پس از بیثمر بودن دادخواهیاش به مسجد رفت و خطبهای ایراد کرد که به خطبه فدکیه مشهور شد.
این ظاهر قضیه است اما واقعیت مطلب این است که «فدک» یک نماد از حقی بزرگ است که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ضایع شد بنابراین هرگز در محدوده یک قطعه زمین خلاصه نمیشود. فدک یک رمزی است که مصادره حق حاکمیت اهل بیت عصمت و طهارت را تبیین میکند.
لذا وقتی هارونالرشید به امام کاظم علیهالسلام پیشنهاد داد که حد و مرز فدک را بیان کند تا آن را به شما برگردانم حضرت حد و مرز فدک را مساوی با حد مرز حکومت اسلامی آن روز بیان کردند که یک طرفش عدن بود و طرف دیگر سمرقند، ضلع دیگرش آفریقا بود و طرف چهارمش خزر و ارمنستان.
در خود همین خطبه فدکیه، اساس مطلب غصب خلافت است که با تشریح جایگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و تبیین ولایت ایشان به خوبی نشان داده شده است.
خطبه فدکیه مجموعه کاملی از معارف الهی است هم در زمینه خداشناسی هم معادشناسی هم نبوت و بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هم درباره عظمت قرآن کریم و هم تبیین فلسفه احکام و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام بنابراین اگر مجموع این خطبه را دقت کنیم بهخوبی خواهیم فهمید که موضوع فقط غصب یک مزرعه کشاورزی نبوده بلکه چیزی بسیار فراتر از این مورد نظر حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بوده است.
با توجه به مجموع بیانات فاطمه زهرا سلام الله علیها مهمترین دغدغه ایشان در خطبه فدکیه چه موضوعی است؟ به نظر میرسد حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها میخواهند در این خطبه منظومه کاملی از معارف الهی را تبیین کنند و جایگاه هر کدام از موضوعات را در منظومه معرفتی اسلام تبیین کنند؛ ایشان در ابتدای این خطبه از حمد الهی و شهادت به وحدانیت خداوند متعال شروع میکنند و مهمترین اوصاف الهی را در قالب ستایش باریتعالی مطرح میکنند و در ادامه به رسالت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله شهادت میدهند و توصیفات بسیار زیبایی از ایشان بیان میکنند و فلسفه بعثت ایشان و اقدامات و فعالیتهای ایشان را در قالب جملاتی کوتاه و پرمعنا بیان میکنند و سپس به قصه جانسور رحلت پدر بزرگوار خویش میپردازند و با سلام و درود بر پیامبر گرامی اسلام بخش دوم سخنان خویش را به پایان میبرند.
در بخش سوم تمام بندگان الهی را خطاب قرار میدهند و وظایف آن ها را در نگهداری و حفظ امانت عظیمی که پیامبر گرامی اسلام در اختیار آن ها قرار داده، گوشزد میکنند و مهمترین معارف الهی را تبیین میکنند و فلسفه بسیاری از احکام را در جملاتی کوتاه و موجز تشریح میکنند.
در بخش چهارم پس از معرفی خود به عنوان دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله، مقایسهای بین وضعیت مردم در دوران جاهلیت و دوران پس از ظهور اسلام ارائه میدهند و نقش پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در ایجاد این تحول عظیم در زندگی انسانها را توضیح میدهند.
در ادامه از فتنهای که پس از پیامبر گرامی اسلام به آن دچار شدهاند پرده برمیدارند و نفاق و دوروئی و دنیاطلبی را عامل اصلی افتادن آنها در این فتنه شیطانی معرفی میکنند و از ناملایمات و بدرفتاری آنها با خاندان نبوت سخن میگویند و قصه فدک و اتفاقات پیرامون آن را بهعنوان شاهدی آشکار بر ظلم مدعیان خلافت بیان میکنند.
بدیهی است که استدلال ایشان بر ارث بردن از پدر در این خطبه تنها از باب جدل با غاصبان فدک است و الا بر همه واضح و روشن است و همه مذاهب فقهی معترفاند که ارث به ماترک انسان گفته میشود و چیزی که فرد در زمان حیات خود به کسی بخشیده باشد طبق هیچ کدام از مذاهب فقهی ارث نامیده نمیشود تا با حدیث «نحن معاشر الانبیاء لا نورث» بتوان آن را غصب کرد.
در اینجا بعد از شکوه حضرت زهرا سلام الله علیها از بازگشت مردم بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ابوبکر با دلجویی و آرامش تلاش میکند از خشم حضرت زهرا سلام الله علیها بکاهد اما چون این خشم با نیت الهی است با این ترفندها قابل فروکش کردن نیست و مشاجرات و گفتوگوهایی در این بخش از خطبه بین حضرت و ابوبکر رخ میدهد که توصیه میکنم کسانی که علاقه دارند در این بحث بیشتر بررسی کنند حتما این فرازهای از خطبه را با دقت بخوانند.
چرا حضرت زهرا سلام الله علیها بحث امامت و طاعت اهل بیت علیهمالسلام را در بین معارف مسلّم اسلام مثل روزه و حج و جهاد و غیره مطرح میکنند؟ همانطور که اشاره کردم حضرت در این خطبه بهدنبال بیان منظومه معارف الهی هستند و در این منظومه بحث ولایت در رأس هرم منظومه معارف الهی قرار دارد؛ ولایت اساس و بنیان معارف الهی است لذا امام علیهالسلام در آن روایت معروف اشاره دارند که «و ما نودی بشیء کما نودی بالولایة».
ولی یعنی کسی که خط سیر زندگی شما را مشخص میکند و هر انسانی ناگزیر است خط سیر زندگی خود را از جایی بگیرد بنابراین ناگزیر است که ولی داشته باشد حال این سؤال مطرح است که این ولی کیست؟ انسانها در پاسخ به این سؤال دو دسته میشوند یک دسته به دنبال ولایت الهی میروند «الله ولی الذین آمنوا» و گروه دیگر از ولایت غیر الهی تبعیت میکنند «و الذین کفروا اولیاءهم الطاغوت».
تمام اعمال عبادی که در اسلام مطرح شده از نماز و روزه و حج و جهاد و امثال اینها اگر قرار باشد ما را از ظلمت به نور رهنمون شود باید همراه با ولایت باشد، ولایتی که منشعب از ولایت الهی باشد در غیر این صورت همه اینها در خدمت طاغوت قرار میگیرد و بر اساس تصریح قرآن کریم «یخرجونهم من النور الی الظلمات» را رقم میزند.
با وجود اینکه حضرت فاطمه سلام الله علیها خودشان فرمودند سخنان من در شما بیاثر است؛ پس با چه هدفی با آن ها صحبت کردند و از خشم و غضب خود سخن گفتند؟ نکتهای که از ابتدای کلام بر آن تأکید داشتم این است که حضرت زهرا سلام الله علیها در شرایطی قرار گرفته که معارف ناب اسلامی که سالها پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله با خوندلهای فراوان در نشر آنها کوشیده است الان در اثر نفاق و دوروئی و رفاهطلبی دنیاطلبان با خطر نابودی مواجه شده و معدود افرادی بر عهد خود با پیامبر صلی الله علیه و آله باقی ماندهاند.
البته در آن شرایط خیلی از افراد در شرایط فتنهگون و غبارآلودی که بر اثر نفاق ایجاد شده، فریب خوردهاند و باید حقایق برای آنها بیان شود تا غبار فتنه فرونشیند و از سردرگمی و حیرت بهدر آیند و خیلی از آیندگان هم که میخواهند درباره تاریخ قضاوت کنند سخنان هر دو طرف را بشنوند تا یکطرفه قضاوت نکنند.
از این رو گر چه روی سخن در برخی از قسمتهای خطبه با سران جریان سقیفه بعد از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله است اما در بخشهای مهمی از خطبه مخاطب عموم مسلمانان هستند و حضرت از تعبیر «انتم عباد الله» استفاده میکنند و حتی در بخشی از خطبه حضرت همه انسانهای آزاده در طول تاریخ را مخاطب قرار میدهند و ندای «أیها الناس اعلموا» را سرمیدهند یعنی حضرت هم میخواهند حقایق را برای فریبخوردگان زمان خودشان روشن کنند و هم میخواهند آیندگان را به قضاوت درباره تاریخ فرا بخوانند.
در بیانات حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیه بحث حفظ و نشر ارزشهای اسلامی بر عهده کیست و این مهم چگونه ممکن میشود؟ خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها یک پیام مهم دارد و آن این است که باید برای بیان ارزشها و معارف الهی از هر موقعیتی استفاده کنیم و از هیچ چیز هم نهراسیم، کمبود امکانات و مشکلات اقتصادی و تحریم و امثال اینها هم هیچ کدام نمیتواند در عزم ما برای گسترش فرهنگ اسلامی خلل وارد کند.
پیام این خطبه این است که نصرت دین خدا و یاری رساندن به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام وظیفه تکتک انسانهایی است که دل در گرو اسلام دارند و خود را پیرو مکتب الهی اسلام میدانند.
سخن آخر؛
خطبه فدکیه متعلق به زمان و مکان خاصی نیست این خطبه اکنون هم می تواند نقشه راه کسانی باشد که راه روشن ولایت را گم کرده اند و در تاریکی باطل زندگی می کنند کسانی که دل به غرب بسته اند و اسلام را راه نجات نمی دانند و اگر این افراد تاملی در خطبه فدکیه داشته باشند می توانند به راه حق بازگردند.
نظر شما