خبرگزاری شبستان،جهان اسلام: در چند دهه گذشته، اسرائیل بی وقفه ایران را به جنگ تهدید کرده است. نمایشهای تئاتری مانند سال 2012 در سازمان ملل به روی صحنه رفتهاند، زمانی که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر سابق رژیم صهیوینستی ، نموداری کارتونی از بمبی که نماد تهدید ادعایی هستهای ایران بود، ارائه کرد؛ یا زمانی که در سال 2018 نقشه گوگل را با یک برچسب از سایت ادعایی هسته ای ایران به نمایش گذاشت.
این پروپاگانداهای اسرائیلی توسط رهبران نظامی و غیرنظامی رژیم صهیونیستی همراه بوده است.
با این حال این اسرائیل است نه ایران که از دهه 1960 بمبهای هستهای را در اختیار داشته است و این اسرائیل است که گفته میشود در جنگ ژوئن 1967 و جنگ 1973 برنامههایی برای استفاده از بمب های هسته ای داشت.
اسرائیل توانایی ساخت تسلیحات هستهای را از فرانسه به دست آورده بود که با اسرائیل در تهاجم سال 1956 به غزه و سینا مصر توطئه کرد و در ازای آن اسرائیلیها از فرانسه خواستند که یک رآکتور هستهای در دیمونا بسازد.
طبق گزارش ها در سال 1973 اسرائیل 13 بمب هسته ای را بارگیری کرد و آماده پرتاب آنها بر مصر و سوریه بود
طنز اسرائیلکه یک تهدید هسته ای و متجاوز اصلی در منطقه خاورمیانه است و خود را قربانی همسایگانش نشان می دهد، قابل اغراق نیست.
یکی از بارزترین ویژگی های تأسیس این مستعمره نشین در سال 1948، اصرار آن بر ایجاد وضعیت جنگ دائمی به منظور گسترش قلمرو خود برای استعمار بیشتر صهیونیست ها و محافظت از استعمارگران خود در برابر مقاومت ضد استعماری بود.
آزار و اذیت مداوم
بسیاری از کشورهای غربی که از طرح تقسیم سازمان ملل در سال 1947 حمایت کردند مدعی شدند که حمایت از ایجاد کشور اسرئیلی از جنگ و آزار و اذیت استعمارگران یهودی جلوگیری می کند.
اما با حمایت از ایجاد یک کشور استعماری شهرک نشین، آنها در کل خاورمیانه یک وضعیت جنگ دائمی و آزار و اذیت مداوم فلسطینی ها و دیگر اعراب را که اسرائیل سرزمین های آنها را تسخیر کرده بود، تحمیل کردند.
برای مشروعیت بخشیدن به وضعیت جنگ دائمی، اسرائیل در همان ابتدا به دنبال این بود که شهروندان خود را قربانیان واقعی یا بالقوه جنگ ها و آزار و اذیت مقاومت فلسطین و کشورهای عربی نشان دهد، که به نوبه خود استفاده اسرائیل از جنگ دائمی و آزار و اذیت فلسطینی ها را به عنوان اقدامات «تلافی جویانه» ضروری جلوه می داد.
این موضوع برای حامیان غربی اسرائیل در اوایل سال 1948 روشن بود. اخراج فلسطینیان توسط اسرائیل، همراه با تجاوزات ارضی رژیم صهیونیستی به اراضی تعیین شده توسط سازمان ملل متحد، عاملی برای مداخله ارتش های عربی ضعیف و فاقد تجهیزات همسایه در آن سال برای پایان دادن به پاکسازی قومی و استعمار مداوم شد و این در حالی بود که ضعف ارتش های عربی برای آمریکایی ها و صهیونیست ها کاملاً شناخته شده بود.
ارزیابی جورج مارشال وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در این رابطه به این صورت بود: کل ساختار دولت عراق به دلیل نابسامانیهای سیاسی و اقتصادی در خطر است و دولت عراق در حال حاضر نمیتواند بیش از تعداد انگشت شماری از نیروهای خود را اعزام کند. . مصر نیز اخیرا از اعتصابات و نابسامانی ها رنج برده است. ارتش این کشور به دلیل امتناع از کمک های بریتانیا، تجهیزات ناکافی دارد .سوریه نه اسلحه دارد و نه ارتشی که در خور نام باشد و از سه سال پیش که فرانسوی ها آنجا را ترک کردند، قادر به سازماندهی آن نبوده است. لبنان ارتش واقعی ندارد در حالی که عربستان سعودی یک ارتش کوچک دارد که به سختی برای حفظ نظم قبایل کافی است. حسادت بین اعراب سعودی و سوری ها از یک سو و دولت های هاشمی ماوراء اردن و عراق، اعراب را از استفاده بهینه از نیروهای موجود باز می دارد.
تهدید صلح بین المللی
یکی از اعضای هیئت نمایندگی ایالات متحده در سازمان ملل در 4 می 1948 درست چند روز قبل از مداخله ارتش های عربی گفت که شورای امنیت به زودی با این سوال روبرو خواهد شد که آیا حمله مسلحانه یهودیان به جوامع عرب در فلسطین مشروع است یا اینکه آیا این حمله قانونی است یا خیر؟
وی افزود: این تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی است که خواستار اقدامات قهری از سوی شورای امنیت است.
در پیش نویس یادداشت آمده بود که اگر ارتش های عربی وارد فلسطین شوند، این امر باعث می شود که نیروهای یهودی ادعا کنند کشور آنها هدف تجاوز مسلحانه است و از هر وسیله ای برای پنهان کردن این واقعیت استفاده می کنند که این تهاجم مسلحانه خودشان به اعراب در داخل فلسطین است.
هنگامی که اسرائیل در اکتبر 1956 با فرانسه برای حمله به مصر توطئه کرد، بخشی از چرخه جنگ دائمی را انجام می داد که به دنبال آن بود. اسرائیلی ها غزه و سینا را اشغال کردند و علیرغم محکومیت سازمان ملل به مدت چهار ماه از عقب نشینی خودداری کردند. اسرائیل سرانجام چاره ای جز عقب نشینی و تلاش مجدد در یک دهه بعد نداشت.
در سال 1967اسرائیل مدعی شد که باید پیش از حمله سه کشور عربی به طور پیشگیرانه به آنها حمله کند، با همان استدلال هایی که در سال 1948 انجام شد.
به این ترتیب رژیم صهیونیستی سرزمین های بیشتری را اشغال کرد و فلسطینیان، سوری ها و مصریان بیشتری را مورد آزار و اذیت قرار داد.
به دنبال آن جنگ بی وقفه علیه لبنان که به شکل حملات دوره ای در اواخر دهه 1960 آغاز شد تا تهاجمات آشکار در سال های 1978 و 1982 و اشغال و آزار بیشتر مردم لبنان و فلسطین آغاز شد.
در سال 1973اسرائیل یک هواپیمای مسافربری غیرنظامی لیبی را بر فراز سینا سرنگون کرد و تمام 106 سرنشین آن کشته شدند. حمله اسرائیل در سال 1981 به یک رآکتور هستهای در عراق که هنوز توسط فرانسه در حال ساخت بود با ادعای اسرائیل مبنی بر اینکه «ما مجبور شدیم از خود دفاع کنیم» توجیه شد.
طی دههها، اسرائیل علاوه بر کشتار دهها هزار غیرنظامی عرب و به وجود آوردن میلیونها پناهنده فلسطینی، یک میلیون مصری را در جریان جنگ فرسایشی در اواخر دهه 1960 آواره کرد و صدها هزار لبنانی را از طریق تهاجمات خود به لبنان از سال 1978 آواره کرد.
ماشین کشتار
اسرائیل در چند سال اخیر به بهانه دفاع، سوریه، لبنان و غزه را به صورت دوره ای بمباران کرده است. در همین حال، ماشین کشتار و آزار و اذیت نظامی آن همراه با شهرک نشینان استعمارگر همچنان فلسطینیان را در کرانه باختری و قدس شرقی اشغالی و همچنین سوری ها در بلندی های جولان هدف قرار می دهد.
پلیس نژادپرست و دستگاه حقوقی اسرائیل بی وقفه شهروندان فلسطینی اسرائیل را هدف قرار می دهد. با این حال، مبلغان اسرائیلی اصرار دارند که رژیم صهیونیستی صرفا از خود در برابر تجاوزات کسانی که می خواهند اسرائیل را سرکوب کنند و به آن حمله می کنند ،دفاع میکند.
حمله مداوم اسرائیل به محله فلسطینی شیخ جراح که به دلیل سرقت خانههای فلسطینیها آغاز شد؛ ادامه آزار نژادپرستانه شهروندان فلسطینی اسرائیل؛ و زندانی کردن دو میلیون فلسطینی در غزه باعث مقاومت گسترده فلسطینی ها در ماه می گذشته شد.
در این سال، توانایی فلسطینیها برای بازگرداندن وضعیت جنگ دائمی به اسرائیل بیسابقه بود و رویارویی اسرائیل و فلسطین و معادله نظامی منطقهای را به روشهای عمدهای متحول کرد.
اسرائیل از زمان تأسیس خود به فلسطین، اردن، لبنان، مصر و سوریه حمله کرده است. عراق، سودان و تونس را بمباران کرده و موضعی تهاجمی نسبت به ایران، لیبی، یمن، مراکش و الجزایر اتخاذ کرده است و تنها دارنده سلاح هسته ای در منطقه است و با این حال همچنان بی شرمانه ادعا می کند که قربانی است.
واضح است که بهانهها و توجیهات اسرائیل برای تداوم تجاوزات و تحمیل وضعیت جنگ دائمی به منطقه همچنان بر همان استدلالها تکیه دارد و هدفش دستیابی به همان اهدافی است که در لحظه تولدبرای خود تعیین کرده بود.
نظر شما