به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، بشارت پیامبر (ص) به وجود مقدس حضرت فاطمه (س) ، آن هم در معراج، خود به تنهایی گویای اهمیت موضوع تولّد ایشان است و میتوان به جرئت گفت: این مسئله، یکی از مسائل حیاتی دنیای اسلام و مسلمانان میباشد که میبایست از طرف خداوند در آن موقعیت به پیامبر (ص) نوید داده شود. نکتة دیگر در این حدیث این است که خداوند نام مبارک «فاطمه» را نیز پیش از ولادت برای او تعیین کرده است. در مورد نام «فاطمه» وجه تسمیههای مختلفی بیان شده؛ از جمله رسول خدا (ص) فرمود: «لِاَنّها فُطِمَتْ هِیَ وَ شیعتُها و ذُرّیتُها مِنَ النّار» (طبری، 1383ق، ص149 و ص60/ اربلی، 1381ق، ج1، ص464)؛ زیرا او، شیعیان و ذُرّیهاش را از آتش باز داشته و برکنار شدهاند. لذا در این باره با حجت الاسلام دکتر «ایمان ضرابی» پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
یکی از معروف ترین کنیه های حضرت زهرا(س) چه بود؟و چرا به این عنوان نامیده شد؟
یکی از معروفترین کنیه های حضرت زهرا (س) ام ابیها است. مفسرآن گرانقدر فرموده اند: چون این آیه نازل شد:﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ﴾.پیامبراکرم به مؤمنین از خودشان سزاوارتر است و زنهای آن حضرت مادران آنها هستند.البته این آیه کریمه در مدینه نازل شده و به موجب این آیه همسران رسول خدا هر یک به کنیه «امّ المومنین» مفتخر شدند و همگی مادران امت محسوب گردیده و طبق این فرمان الهی بعد از رحلت رسول خدا تا آخر عمر هیچکس حق ازدواج با همسران آن حضرت را نداشت.
فاطمه (س) پس از نزول این آیه کریمه آمد نزد پدر و فرمود: ای رسول خدا من نیز برای خود امتیازی میخواهم، رسول خدا دخترش را چون جان شیرین در آغوش گرفت و او را بوسید و کنیه «ام ابیها» را به او اختصاص داد. یعنی اگر زنهای من مادرهای امت من هستند تو زهرا جان مادر من هستی. ام ابیها یعنی مادر پدرش. و ام در لغت به معنی اصل و ریشه است و به معنی پناهگاه نیز گفته شده است، زمین را از آن جهت امّ نامیده اند که اصل و ریشه انسان است و تمام انسانها از خاک آفریده شده اند و مادر را از آن جهت «امّ» گویند که اصل وجود انسان، پناهگاه و مرجع و محل امید انسان است. و مکه را «امّ القری» گویند به خاطر این که زمین از زیر خانه کعبه پهن شده و گسترش یافته است.
فاطمه زهرا(س) را از آن جهت امّ ابیهایش گویند که حاصل عمر حضرت رسول اکرم (ص)است و غرض اصلی رسول خدا و مقصد کلی آن حضرت، وجود نازنین حضرت فاطمه (س)بود و در حقیقت معنی دیگرش این است که فاطمه اگر نبود رسول خدا هم نبود و بعضی میگویند: هرگاه پدر پسرش را دوست بدارد او را از راه علاقه پدرجان صدا میزند و مادر نیز فرزندش را مادرجان صدا میزند، خاتم الانبیا از آنجا که دخترش فاطمه را خیلی دوست داشت از آن جهت او را ام ابیهایش خوانده است.
چند نمونه از معجزات حضرت زهرا را بیان کنید؟
یکی از معروفترین کنیه های حضرت زهرا (س) ام ابیها است. مفسرآن گرانقدر فرموده اند چون این آیه نازل شد:
اقراربه رسالت پدر در شكم مادر
وقتى كه كفار از پيامبر اسلام (ص ) انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود كه خديجه (س) به فاطمه (س) بارداربود و خديجه از اين سؤ ال كفار ناراحت شده و گفت زهى تاسف براى كسانى كه محمد را تكذيب مى كنند! در حالى كه او فرستاده پروردگار من است .پس فاطمه (س) از شكم مادرش صدا كرد اى مادر! نترس و محزون نباش ، زيرا خدا با پدر من مى باشد. پس وقتى كه مدت حمل خديجه (س) تمام شد و موقع حمل رسيد، خديجه کبری فاطمه (س) را به دنيا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت.
بركت غذا
على (ع) مى فرمايد :روزى به بازار رفتم ، يك درهم گوشت و يك درهم ذرت خريدم و به خانه آوردم . فاطمه (س) مشغول پختن آن شد. وقتى كه آماده نمود، فرمود: اى كاش ! مى رفتى پدرم را دعوت مى كردى .من رفتم و ديدم حضرت رسول ، خوابيده و مى گويد از گرسنگى در حال خواب ، به خدا پناه مى برم .گفتم يا رسول الله ! نزد ما غذايى هست پس دستش را به من داد و آمديم و چون به خانه رسيديم ، به فاطمه (س) فرمود غذا را بياور. فاطمه نيز غذا را در ديگى گذاشته خدمت پيامبر (ص) آورد.حضرت پارچه اى را روى غذا كشيد و فرمود خدايا! غذاى ما را بركت ده .سپس فرمود يك پيمانه به عايشه بده . فاطمه يك پيمانه براى او فرستاد.بعد فرمود يك پيمانه به ام سلمه بده . براى او نيز فرستاد. تا اين كه به هر يك از نه همسرش يك سهم فرستاد.
درخشيدن نور از ملحفه فاطمه
روايت شده است كه على (ع) از يك نفر يهودى مقدارى جو قرض كرد و در مقابل آن ، ملحفه حضرت فاطمه (س) را كه از پشم بود، گرو گذاشت . يهودى آن را برد و در خانه اش گذاشت . هنگام شب، زن يهودى براى كارى به آن اطاقى كه ملحفه (یا چادر)در آن بود رفت . ناگهان نورى را در حال درخشش ديد كه اطاق را روشن كرده بود. به سوى شوهرش برگشت و به او گفت در آن اطاق ، روشنايى بزرگى را ديدم .
شوهرش نيز تعجب كرد و فراموش كرده بود كه ملحفه فاطمه (س) را در آن جا گذاشته است . سريع برخاست و وارد آن اطاق شده ، ديد شعاع نور ملحفه ، پخش شده و مانند نور ماهى است كه از نزديك طلوع كرده باشد. از اين مسئله در شگفت شد. به جايى كه ملحفه را گذاشته بود، دقت كرد و فهميد كه اين نور از همان ملحفه است . يهودى رفت و قوم و خويشانش را فرا خواند و همسرش نيز قوم و خويشان خود را حاضر ساخت . بيش از هشتاد هزار نفر از يهوديان جمع شدند. همه آنان وقتى اين امر را ديدند، مسلمان شدند.
چرخيدن آسياب دستى به خودى خود
جناب ابوذر مى گويد: پيامبر خدا(ص) مرا به دنبال على (ع) فرستاد. به خانه اش رفتم و او را خواندم ، ولى پاسخ مرا نداد. و آسياب دستى را ديدم كه بدون اينكه كسى باشد به خودى خود، مى گردد. دوباره او را خواندم ، بيرون آمد و با هم نزد رسول خدا(ص) رفتيم و پيامبر متوجه على (ع) شد و چيزى به او گفت كه من نفهميدم .گفتم شگفتا! از دستاسى كه بدون گرداننده مى گردد.آن گاه پيامبر(ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعظا و جوارحش را پر از ايمان و يقين كرده و چون خداوند ضعف او را دانست ، پس در روزگار سختى به او كمك كرد و كفايتش نمود. مگر نمى دانى كه خداوند، فرشتگانى را قرار داده تا خاندان محمد را يارى دهند.
نظر شما