به گزارش خبرگزاری شبستان، اهدای جوایز گروه صنعتی سرکان در حضور مدیر عامل گروه صنعتی محمد چراغی و دیگر مدیران، مشاوران و نمایندگیهای این گروه و در حاشیه برنامه مستمر و دورهای آموزش مدیران و کارکنان گروه صنعتی سرکان برگزار شد و با سخنرانی دکتر فرزاد مقدم، مشاور و استراتژیست برند و دکتر احمد حلت، مدرس و موسس مجله موفقیت به صورت ویژه همراه بود. احمد حلت اولین سخنران این برنامه به موضوع توسعه فردی مدیران پرداخت و گروه صنعتی سرکان را در این امر پیشگام دانست.
حلت در ابتدای سخنان خود ضمن اشاره به این موضوع که مراسم های این چنینی باعث همدلی بیشتر میان اعضا، کارکنان و روسای گروه صنعتی سرکان می شود، گفت:« کمپانیهای بزرگ دنیا، خدمات متفاوتی به کارکنانشان میدهند. اما آن خدمتی که میتواند همه چیز یک سازمان را تغییر دهد، دمیدن روح درون آن سازمان است تا با انرژی بالایی افراد در آن کار کنند و همدلی میان همه افزایش یابد. به عنوان مثال اولین نفری که خلاقیت ذهنی҅اش را به این سمت سوق دهد که چگونه میتوان خدمات بهتری را به افراد داد، روح سازمانی نیز در همه ابعاد آن سازمان دمیده شده و به ارائه خدمات بیشتری به مردم منجر میشود. روح سازمان بحث سادهای است که میتوان موفقیتهای بیشماری برای سازمان به همراه داشته باشد.»
حلت در ادامه به بیان ویژگیهایی پرداخت که هر مدیری لازم است برای ارتقای کیفیت سیستمش داشته باشد؛ اولین آن امپاتی یا جای گذاری فرد به جای دیگری بود که در این خصوص گفت:« اولین بار این واژه در سمیناری در خصوص رفتار متقابل زنان و شوهران بکار برده شد. یعنی اینکه من از دیدگاه مادرم، همسرم یا فرزندم، خودم را ببینیم. در حوزه کاری نیز بدان معناست که به طور مداوم فکر کنم که اگر جای مشتری بودم چه انتظاری از شرکت و اگر جای شرکت بودم چه انتظاری از مشتریها داشتم. همین یک کلمه، اگر در سازمانی شکل بگیرد، میتوان به دستاوردهای بزرگتری رسید. »
نکته دیگری که حلت به آن اشاره کرد؛ دادن انرژی مثبت به همکاران و کارکنان بود. او معتقد است که مدیران میبایست زیباییها را چه فردی و چه جمعی به زبان آورند و هر جا که قدم میگذارند یا با هر کارمندی که در طول روز سر و کار دارند، با مهربانی و عطوفت برخورد کنند. اگر فردی تلخ و منفی باشد، به طور مداوم امواج تلخی نیز از جهان میگیرید. مشاور سرکان در ادامه افزود:« اگر فردی از ویژگی ظاهری کسی تعریف کند، متقابلا آن فرد نیز به دنبال ویژگی است که با آن از شخص تعریف کند و به آن انرژی مثبتی بدهید. نیازی نیست که دروغی گفته شود. یک جمله به شما می گویم که اگر قرار است سرکان یک کار خلاقانه انجام دهد این است که مدیران با خود فکر کنند چگونه میتوانم خدمت بیشتری به سازمان بدهم؛ به جای اینکه روحیه کارمندان و اعضا را از بین ببرم، به آن ها انرژی مثبت بدهم، به جای اینکه به افراد انرژی منفی و حال ناخوشی بدهیم، موجی بدهیم که به صورت مستقیم به فرد منتقل شده و احساس خوبی به او دست دهد.»
دومین سخنران این برنامه فرزاد مقدم ، مشاور و استراتژیست برند است که موضوع مورد بحث او سازمان های جدید در عصر دیجیتال بود.
مقدم در ابتدا در خصوص تغییرات صحبت کرد و گفت:« کلمه تغییرات آنقدر زیاد در محافل مختلف به کار رفته شده که اگر بخواهیم چیز جدیدی هم از آن بگوییم، افراد در خصوص آن مقاومت دارند. در اکثر سخنرانی ها گفته می شود که در عصر دیجیتال باید تغییر کرد. واقعیت این است که چقدر در سازمان ها تغییرات رخ داده است؟ چندی پیش جلسه ای با 25 مدیرعامل داشتم و در آن جلسه از آن ها پرسیدم که کدام یک در سازمان های خود تغییرات ایجاد کرده اند؟ 10 درصد از آن ها پاسخ دادند که در حال برنامه ریزی هستند و 90 درصد مابقی نیز کاری برای سازمان خود نکرده بودند. حتی آن هایی که می گفتند تغییر کرده اند، بحثشان این بود که وب سایت یا صفحه اینستاگرام ایجاد کرده اند. این ها تغییر نیست بلکه اجبار است؛ تا دیروز رادیو در خانه ها بود و امروز تلویزیون؛ در واقع این به اصلاح تغییر همان تغییر ابزار استفاده از تکنولوژی است که آن تغییر مدنظر ما نیست. البته که برخی از آن ها واقعا در مسیر درستی بودند؛ به عنوان مثال نحوه پاسخگویی به مشتری را عوض کرده بودند یا پشتیبانی 24 ساعته داشتند.واقعیت این است چه کاری در راستای این تغییر باید انجام داد، مهم است. موفقیت حاصل عملکرد سازمان و ادراک مخاطبان از آن است. »
او در بخش دیگری از سخنان خود به مبحث تغییر به عصر دیجیتال اشاره کرد و گفت:« این موضوع آنقدر مهم است که برخی سازمان ها کمیته ای با همین نام ایجاد کرده اند که نشان می دهد موضوع ورای ایجاد کردن یک وبسایت یا صفحه اینستاگرام است. ما به زودی وارد عرصه اینترنت اشیا می شویم؛ تا 8 سال دیگر. زمان زیادی نیست و تغییرات آنقدر زیاد است که باورمان نمی شود. چه کسی فکر میکرد که ضریب نفوذ اینستاگرام آنقدر زیاد باشد که روزی جای رسانه ها را بگیرد؟ اینترنت اشیا مرحله بعدی است که ما به آن وارد می شویم و ممکن است همین ساعت هوشمندی که داریم، عضوی از بدن یا لباسمان شود و علاوه بر بحث های ارتباطی، کارهای دیگری را نیز انجام دهد. گمان نکنیم این چیزهایی که می گویم، دور از دسترس است. در حال حاضر بحث هایی در خصوص بسته بندی اشیای هوشمند نیز شکل گرفته است. »
این استراتژیست برند در ادامه افزود:«هر کسب و کاری با این تغییرات، باید تغییر کند. از کسب و کارهای ساده مانند لبنیات تا خدماتی که موضوعات اصلی کسب و کاری در دنیا را اداره می کند چراکه امروزه معتقدند که هیچ کسب و کاری بدون خدمات نمی تواند زنده بماند. زمانی بود که فروش نیاز به خدمات نداشت. اما به دلیل تغییر مخاطب، باید بخش خدمات نیز به کسب و کارها اضافه شود. در قبال تغییر دو رویکرد داریم اول اینکه بگذاریم این تغییر اتفاق افتد و همراستا با آن نیز گام برداشت؛ به عنوان مثال تاریخ صفحه اینستاگرام کسب و کارها را ببینید. هیچ کدام از صفحات کسب و کارهای موفق برای سال های اخیر نیستند، استثنا برای بخش سرگرمی وجود دارد که فضای جداگانه ای دارد. ولی آن هایی که تبدیل به یک موضوع یا سبک شدند، همان هایی بودند که در حین تغییر خودشان را عرضه کردند. برندی مانند اپل دقیقا زمانی که کامپیوترها در حال تبدیل شدن به pc بودند، به بازار وارد شد. پس از اپل و dell برندهای زیادی شروع به کار کردند اما نه اپل شدند و نه dell. در واقع این دو برند در نقطه عطف رویکرد بازار، واردش شدند. رویکرد دوم این است که منتظر ماند تا این تغییر انجام شود و بعد دنباله رو آن باشیم. که این رویکرد، اقدامی است که اکثر سازمان ها انجام می دهند. یا جزو آن ده درصدی باشیم که همراه با تغییر، خودمان را نیز تغییر دهیم.»
او در بخش دیگری از سخنانش به سیر زمانی تغییر در کشور اشاره کرد و گفت:« وضعیت تغییر را می توان در یک سیر زمانی دید؛ دوره محصول محوری یکی از این دوره هاست؛ در این دوره تعداد عرضه کمتر از تقاضا بوده و هر چیزی که تولید میشد، به مصرف می رسید به مانند دهه 60. و مباحثی مانند خدمات مطرح نبود و تمرکز صرفا بر تولید بود. دوره بعدی از آن فروش است. در این دوره افرادی که در دوره پیش صرفا بر تولید تمرکز کرده بودند، سود کردند و از این رو انگیزه برای حضور سایر افراد در بازار نیز بیشتر شد.در این دوره عرضه بیشتر از تقاضا می شود. بنابراین نیاز به ابزاری به اسم فروش داریم که بتواند بر کانال های توزیع تاثیر بگذارد و از بازار سهم بگیرد. اما باید به این نکته اشاره کرد که حتی در شرایط فعلی نیز سازمان هایی را داریم که هنوز در همان دوره دهه 60 فعالیت میکنند و زنده نیز می ماندند. اگرچه اکثریت از بین رفته اند. چرا که تغییر نکرده اند. بعد از دوره فروش به دوره بازاریابی می رسیم، زمانی که تولید بیشتر می شود، به دنبال راه هایی می گردیم که فروشمان را نیز بیشتر کند. بنابراین مباحثی مانند ارتباط با مشتری یا همان مشتری مداری مهم و مطرح می شود. چرا که به دنبال گرفتن سهم بیشتری از بازار هستیم. در این دوره سازمان هایی حضور دارند که به دنبال ارائه خدمات بهتر به مشتری هستند. دوره بعدی برند محوری است. این دوره فرق اصلی دارد؛ چرا که تغییر رفتاری در مصرف کنندگان داریم. آن ها تنها کالا نمیخرند دنبال هویت و معنا نیز هستند. در این دوره مصرف کننده تنها به دنبال ماشینی نیست که چهار تا چرخ داشته باشند یا لباسی که تنها زیبایی داشته باشد، بلکه در این دوره مشتری به دنبال معنا ذهنی آن کالاست و در واقع ذهن افراد مورد بررسی قرار میگیرد. بارها مشاهده شده در انتخاب میان دو محصول در حالی که هر از همه نظر شبیه یکدیگر هستند و تنها در خصوص برند با یکدیگر تفاوت دارند، محصولی که برند داردف انتخاب می شود.»
مقدم در بخش پایانی سخنان خود به هرم مازلو اشاره کرد و افزود:« همانطور که در هرم مازلو اشاره شده به محض اینکه مقدار کمی از نیازهای فیزیولوژیک و امنیت افراد برطرف شود ، آدمیان در دهه اخیر سریعتر و با شتاب بیشتری به سمت رفع نیازهای تعلق و احترام حرکت میکنند. در چنین فضایی، مسئله هویت و معنا برای مخاطبان اهمیت دو چندان یافته است و هویت مفهومی است که از محیط بیرونی، اطراف و شبکه ها به ما داده میشود.»
نظر شما