رباب، عامل اتصال فرهنگ ایرانی و افغانستانی/ یک ساز سنتی بررسی شد

در دومین نشست پژوهشی جشنواره موسیقی فجر در خانه هنرمندان«رباب در موسیقی ایران و افغانستان» بررسی شد.

 

به گزارش خبرگزاری شبستان و به نقل از ستاد خبری سی و هفتمین جشنواره موسیقی فجر، دومین برنامه از نشست های پژوهشی جشنواره ، شنبه ۲۳ بهمن در تالار استاد امیرخانی با حضور علی توکلی (نوازنده رباب)، فاروق رحمانی (نوازنده رباب بلوچی) و محمدنسیم خوشنواز (نوازنده رباب افغان)، احمد صدری و بابک خضرایی دبیر این بخش با عنوان «رباب در موسیقی ایران و افغانستان» برگزار شد.

 

در آغاز این نشست، علی توکلی گفت: نکته‌ای که باید به آن اشاره کرد این است که رباب مانند بسیاری از سازهای ناپدید شده در دوران صفویه نیز جز نام، در هیچ‌کجا تصویر مشخصی نداشته و نمی‌توان گزارش مشخصی حداقل از گستردگی آن در مرکز یافت. گمان می‌رود که رباب یک ساز نیست بلکه سلسله نامِ گونه‌ای از سازهاست. مانند اشعار حافظ که در آن‌ها از ساز و رباب و حتی پیش‌ از آن، منظور از این رباب نه، بلکه خانواده سازهایی است. درست مانند ساز تار که مخفف نامی طولانی‌تر است: «تنبور دو تار خراسانی» یا حتی ساز کمانچه که اطلاق جزء به کل ماجرا است.

 

وی در مورد ورود رباب به موسیقی دستگاهی که گستره وسیع‌تری دارد، گفت: در ابتدای ورود این ساز، نگاهی نادرست در باب «باس» وجود داشت که مختص این ساز نیست. در آن زمان، سه سایزِ کلان، خرد و میانه از آن ساخته می‌شود. نخستین اتفاق، حذف ۱۵ تار از رباب است که از ۷ تا ۱۰ سیم واخون برای این ساز طراحی یا خرک دستکاری شده است. در ابتدا، نوازندگان رباب، تارنواز یا عودنواز بودند و تخصصی در نواختن این ساز نداشتند. مضراب در رباب، بر انگشت نخست است و نوازندگان تار این‌کار را بلد نبوده و دومین انگشت را بر آن قرار می‌داد‌ند یا این‌که به‌جای مداوم کوک نگه‌داشتن رباب و کنترل دشوار آن روی سن، تمام سیم‌ها را باز و بخشی از هویت آن را از میان بردند. حتی سیم‌های پلاستیکی ساز را با سیم‌های فنری جابه‌جا کرده و تنها ظاهر مانده و از هویتی تهی شد.

 

توکلی افزود: استاد قنبری کار را آغاز کرد که از ابتدای دهه ۵۰، وارد موسیقی رسمی ایران شد اما تنها نام رباب درخشید و خبری از نوای آن نبود که حتی می‌شد به نواخته شدن آن شک کرد. به‌دلیل عدم‌وجود شخصیت مستقل برای رباب، تک‌نوازی آن رواج پیدا کرد که البته تنها در دو جا می‌توان شنیدن نوای رباب را ثابت کرد؛ یکی، در آلبوم «نوبانگ کهن» استاد علیزاده و دیگری، مجموعه ردیف منتشرشده‌ای به همت استاد روشن‌روان، طهرانی، شجریان، ظریف و... که توسط کانون‌ پرورش فکری کودکان و نوجوان، در صفحاتی منتشر شد. تمام ارزش رباب، به تولید فضای هارمونیک آن است و با حذف آن، هیچ‌چیز باقی نمی‌ماند.

 

این استاد رباب‌نوازی در رابطه با اضافه‌شدن پرده‌های بیشتر به رباب، اظهار کرد: مادامی که تمبر صوتی از میان نرود، ایرادی وجود ندارد اما بلند شدن دسته به کوچک‌شدن «سینه » ساز (کاسه دوم) انجامید که تناسب و توازن نوای رباب را برهم‌زد.

 

در ادامه، رحمانی در مورد رباب بلوچی و حیطه‌های موسیقیایی بلوچستان، اضافه کرد: همان‌گونه که گفته شد، رَباب در واقع یکی است که در هر منطقه یا به نام افراد یا مناطق شناخته می‌شود. رباب، اصلی‌ترین ساز در شرق بلوچستان یا مرز پاکستان است که تنها کلام را می‌توان در آن منطقه مهم‌تر از رباب به‌شمارآورد که در درآمد اغلب سازها به‌کارگرفته می‌شود. بنابراین، کلام در نواختن فارس، غزل‌های فارسی و ذکرهای بلوچی را دربرمی‌گیرد؛ در شمال بلوچستان اما رباب به‌شکل دیگری رواج دارد که البته نوای رباب، موسیقی عام بلوچستان به‌حساب می‌آید؛ اشعار امیرخسرو دهلوی از جمله اشعاری است که در بلوچستان همراه با رباب خوانده می‌شود.

 

وی درخصوص ارتباط موسیقی بلوچی با موسیقی شبه‌قاره هند، عنوان کرد:  این موسیقی‌ها با همدیگر شباهت دارند اما تفاوت‌های آن‌ها نیز بسیار است که البته گاهی بسیاری موسیقی‌دانان همانند موسیقی‌دانان سنتی دیگر کشورها، ریتم را به‌سوی دیگر مناطق برده‌اند.

رحمانی از ابوالقاسم حسینی‌نژاد معروف به «مولا قاسم» که منبعی برای رباب‌نوازان بلوچستان است که تخصص خود را بر غزل‌نوازی بناساخته است و به آقایان مرحوم موسی زندشاهی، مرحوم گاجی رئیسی و... به‌عنوان استادان رباب‌نواز بلوچ نام برد.

 

همچنین خوشنواز اذعان کرد: در منطقه ما، ساز میانه بیشترین کاربرد را دارد. در هرات دو مکتب موسیقی وجود دارد که یکی، متعلق به استاد خوشنواز، پدر بنده و دیگری، مکب استاد سلطان رباب است. شاگرد رباب، تا به مقام استادی برسد، بندی بر دست دارد تا شاگردِ استادِ رباب‌بودن خویش را نمایان سازد که این امر، سنتی هندی نیز به‌شمار می‌آید. مکتب هرات، نوای خاصِ نزدیک به ایرانِ خود را داراست.

توکلی ادامه: شیوه اجرا و بیان نوای رباب در افعانستان در بیشتر مواقع جز زمان کلاسیک‌نوازی، به موسیقی فارسی، شهری و دستگاهی نزدیک‌تر از نوای بلوچی آن است.

 

نوازنده هراتی ساکن مشهد گفت: آن‌ها دستگاه را می‌شناسند اما اضافه‌شدن پرده‌های اضافه به آن، ابتکار خراسان ایران است.

 

توکلی با اشاره به تکراری شدن گروه‌نوازی موسیقی ایران از جهات بیان و لحن و امکان ایجاد لحنی تازه در همراهی رباب، اظهار کرد: در ابتدا باید مسئله دیگری را توضیح داد. این که چرا تار و سنتور در موسیقی دستگاهی غالب شده‌اند؟ سنتور ساز دشواری است اما به‌دلیل وجود آهنگسازها، این ساز رونق بسیار پیدا کرده است و حتی ساز نی که سازی سنتی است، از این قائده مستثنی نیست؛ رباب نیز شامل همین مسئله می‌شود زیرا تارنوازها و... آهنگ‌های بسیاری را با تسلط نواختند اما در رباب، تفکر عدم‌ظهور آهنگ‌سازی در این قالب این ساز است.

 

احمد صدری، مهمان ویژه این برنامه بود که در بخشی از نشست عنوان کرد: با وجود نسل حاضر، به‌هیچ‌ عنوان به روند پیشرفت نوای ساز رباب بدبین نیستم و کاملا برعکس، خوش‌بین هستم زیرا این ساز، سیر صعودی موسیقیایی‌ای را طی می‌کنید که البته در متون است.

این استاد موسیقی در ادامه پرسید: پرسش که در این‌جا برای من پیش آمده این است که آیا در منطقه هرات، نام و لقب خاصی برای موسیقی ساز رباب وجود دارد؟ این پرسش را از این باب می‌پرسم که در موسیقی بلوچی، نام‌هایی خاص وجود دارد که اگر تمامی این نام‌ها به رشته تحریر درآیند، بسیار کار ارزشمندی است.

 

خوشنواز در پاسخ به صدری بیان کرد: بله نامی خاص دارد. به هفت‌هشتم، مغولی و به شش‌هشتم، {دادرِه} به چهارچهارم {گِدِه} و به قطعه کلاسیک ۱۶ ضربی، {تِنتالِ} ۱۶ مُطرِه یا هشت {مطره} می‌گویند.

 

در ادامه نشست‌های بخش پژوهش سی و هفتمین جشنواره موسیقی فجر، روز یکشنبه 24 بهمن‌ماه، نشست «شناخت مقدماتی اجزا و ساختار مقام العراقی» با حضور معنی جهاد، عیسی زارعی و محمد زرین‌مهر در خانه هنرمندان ایران در سالن استاد امیرخانی برگزار می‌شود.

کد خبر 1148050

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha