توانایی علمی بالای شاگردان امام کاظم(ع) در مناظرات عقیدتی با اهل سنت

حجت الاسلام ابوالقاسمی گفت:امام موسی کاظم(ع)به شاگردان خود دستور می دادند که در مسجد پیغمبر به مناظرات عقیدتی با اهل سنت مشغول باشند شاگردان امام از جهت علمی به قدری توانایی داشتند که با وجود جو تقیه می توانستند با مخالفان، مناظرات علمی داشته باشند.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان،  وقتی حیات پربرکت امام موسی کاظم (ع) را از این بُعد مورد بررسی قرار می دهیم، در می یابیم که خلفای عباسی اعم از مهدی، هادی و هارون که معاصر آن امام همام بودند، به شدت از موضع گیری ها و حرکت های سیاسی امام در اضطراب و نگرانی به سر می بردند. امام کاظم (ع) از هر فرصتی برای آگاه کردن مردم و زمینه سازی برای تشکیل حکومت و مبارزه با ظلم و ستم خاندان عباسی استفاده می کرد. ایشان از قیام تاریخی حسین بن علی، معروف به «شهید فخ» و نبیره امام حسن مجتبی (ع) کاملاً آگاهی داشت. وقتی حضرت از تصمیم قاطع حسین مطمئن شد، اگرچه می دانست در این راه شهید می شود، اما از حرکت وی حمایت نمود و او را دعا کرد، لذا در این خصوص با حجت الاسلام «جواد ابوالقاسمی» کارشناس شبکه جهانی ولایت  گفت و گویی انجام دادیم که در اینجا مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.

 

 

در خصوص شاگردان و تربیت یافتگان امام موسی کاظم (ع) توضیح دهید؟

امام موسی کاظم (ع) تلاش بسیار زیادی هم برای آگاه سازی عمومی و هم برای آگاه سازی فردی داشتند؛ به عنوان نمونه در «کتاب بصائر الدرجات», روایتی در مورد شخصی به نام «حسن بن عبدالله» مطرح می کنند که از عابدترین اهل زمان خود بودند، به قدری اهل تقوا بود که گاهی اوقات حاکم به دیدار او می آمد. وی حتی تذکراتی به حاکم می داد و از آنجا که ایشان اهل تقوا بودند،حاکم هم موارد گفته شده را رعایت می کردند. روزی امام موسی کاظم (ع) وی را در مسجد دیدند. فرمودند: بسیار کارهای تو موجب خرسندی من است اما مشکل اینجاست که تو اهل معرفت نیستی، برو و معرفت بیاموز. گفت از چه کسی حضرت فرمودند از «مالک بن انس» و فقهای اهل مدینه. از آنها حدیثی بیاموز، سپس بیا و احادیث را بر من عرضه کن. او نزد فقهای اهل مدینه رفت؛ از آنها روایتی آموخت، سپس نزد امام برگشت. گفته می شود، حضرت تمامی آن روایات را با ادله نقلی و عقلی رد کردند و مجدد به او فرمودند که برو معرفت بیاموز. روزی حضرت را دیدند و گفتند من در روز قیامت از شما نزد پروردگار شکایت می کنم، معرفت را به من بیاموزید. حضرت در مورد امیرالمومنین (ع) با وی صحبت کردند و فرمودند: بعد از پیامبر اکرم (ص) حق خلافت از آن حضرت علی (ع) بود، بعد از امیرالمومنین (ع)، امام حسن (ع) ،امام حسین (ع) سپس امام صادق (ع)، شده است آن شخص سوال کرد که اکنون از آن چه کسی است؟ حضرت فرمودند: می خواهید ببینید یا فقط بدانید. عرض کرد: می خواهم ببینم. درختچه خاری آنجا بود. حضرت فرمودند به آن درخت بگو که موسی بن جعفر تو را می خواند. اشاره کردند و آن درخت به طرز معجزه آسایی زمین را شکافت و به سمت امام آمد و دوباره بر جای خود برگشت. آن شخص که از بزرگان زمان خود بود به حضرت ایمان آورد و جزو مریدان حضرت شد.

 

در کتاب رجال کشفی آمده است که امام موسی کاظم (ع) به شاگردان خود از جمله به «محمد بن حکیم» دستور می دادند که در مسجد پیغمبر به مناظرات عقیدتی با اهل سنت مشغول باشند و کار به جایی رسید که حتی در مورد خود پیغمبر هم با آنها مناظره می کرد، این یعنی اینکه شاگردان امام از جهت علمی به قدری توانایی پیدا کردند که با وجود جو تقیه می توانستند در مسجد پیغمبر (ص) با مخالفان، مناظرات علمی داشته باشند.

 

در خصوص چگونگی دوران حبس و مظلومیت امام موسی کاظم (ع) توضیح دهید؟

دوران زندان امام موسی کاظم (ع) از طولانی ترین دوران های زندانی های ائمه معصومین (ع) بوده است. اولا امام در دوران زندان مشغول به عبادت بودند و بسیاری از کسانی زندان بان های حضرت بودند تحت تاثیر این عبادت حضرت قرار می گرفتند. علاوه بر این در دوران زندان حضرت، افرادی مانند موسی بن ابراهیم مرزی بودند که با لطایف الحیلی شخصا به نزد حضرت می آمدند  و از حضرت مسایل دینی را فرا گرفتند و کتابی در این زمینه نیز تالیف نمودند.

 

همچنین بسیاری از شیعیان از همین طرق نامه های خود را به نزد حضرت می فرستادند و حضرت برای اینکه امور شیعیان به صورت نظام مند جریان داشته باشد، وکلایی تعیین می کردند.همچنین حضرت در اواخر ایام حیات شان،جانشین خود را (امام رضا (ع)) از همین طرق معرفی کردند. در کتاب اخبار الرضا آمده است، وقتی امام موسی بن جعفر (ع) در زندان بودند، روی تکه چوب هایی نوشته بودند که فرزند بزرگ من (امام رضا (ع)) جانشین بعد از من است.

 

سندی بن شاهک، مردی مسیحی (یا به روایتی یهودی) مسلمان شده و رئیس پلیس هارون بود. مردی بود وقیح، گستاخ، خشن و قسّی القلب که پیوسته در کارهای تجسس و سرکوب و قلع و قمع مخالفان، او را به کار می گرفتند. امام مدّت چهار سال در زندان او بود که به شهادتش انجامید. زندان بان امام در این مدت «مسیب» بود که از کارگزاران حکومت بنی عباس به شمار می رفت و سمت های نظامی و امنیتی داشت. وی ابتدا به امام گرایش داشت و در مقطع پایانی عمر حضرت نیز به امام اظهار علاقه می کرد و گرایش به علویان داشت. امام نیز گاه سخنان و پیام هایی با او در میان می گذاشت. 

 

زندان سندی بن شاهک را به دلیل مسئولیت مسیب در اداره آن، «زندان مسیب» نیز می نامیدند و محل آن نزدیک باب الکوفه بغداد بود. دوران این حبس بر امام بسیار سخت گذشت. در صلواتی که هنگام زیارت امام خوانده می شود، (المعذّب فی قعر السّجون و ظلم المطامیر) به فشارها و شکنجه های جسمی و روحی امام در این زندان اشاره شده است. شهادت مظلومانه امام نیز در همین زندان روی داد که با خرمای زهرآلود بود.

 

کد خبر 1151824

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha