به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، شمایل نگاری بخشی مهم در نقاشی پشت شیشه است که در آن با تنوعی گسترده از نظر موضوع روبرو میشویم. تابلوهای عاشورایی که دارای روایتهای گوناگون هستند و از این نظر به پردههای قهوهخانهای پهلو میزنند. یا موضوعات دیگری که در ارتباط با مذهب تشیع، مانند روایتهایی درباره حضرت رسول علیهالسلام، حضرت علی علیهالسلام، امام هشتم و... که هرکدام در جای خود مجالی برای تشریح میطلبد. اما امروز در آستانه عید مبعث به موضوع پیامبر اکرم میپردازیم. به همین دلیل گفتگویی کوتاه با استاد "سعید رضاخان"، پدر نقاشی پشت شیشه ایران) ترتیب دادهایم که در زیر میخوانید:
تاریخ شمایل نگاری در نقاشی پشت شیشه ایران به چه زمانی باز میگردد؟
این موضوع در تاریخ نقاشی پشت شیشه ایران از دوران قاجار و بصورت تقریبی همزمان با خیالی سازی در پشت شیشه آغاز شد و در زمان پهلوی اول به اوج خود رسید و تا امروز نیز ادامه دارد.
چه موضوعاتی در شمایل نگاری به چشم میخورند؟
بیشترین آثار در این رشته به تابلوهای عاشورایی اختصاص دارد. اما موضوعات دیگری مانند تمثال پیامبر اکرم (ص)، معراج، نقشهای مربوط به حضرت امیر و حسنین، تصویرهایی با موضوع امام رضا (ع) و ضامن آهو یا جان گرفتن نقش شیر بر روی پرده نیز در این بخش از هنر پشت شیشه دیده میشوند.
نقشهای مربوط به حضرت رسول اکرم (ص) در نقاشی پشت شیشه به چه صورتی هستند؟
در مورد حضرت رسول (ص) با دو مجموعه کلی روبرو هستیم. بخشی به خط و نوشتههای پشت شیشه مربوط میشود. بطور مثال: صلوات بر حضرت یا نام پنج تن آل عبا یا حتی حدیث های معروف و در عین حال کوتاه که مربوط به حضرت هستند. بخشی دیگر نیز مربوط به نقاشیهای پشت شیشه هستند. که تمثال مبارک حضرت را به نمایش میگذارند. در این بین با دو طیف نقاشی روبرو میشویم. نخست، تصویرهایی که چهره حضرت در آنها به نمایش گذاشته شدهاند. در طیف دیگر با تابلوهایی روبرو هستیم که چهرهها پوشیده شدهاند.
در نقاشیهایی که از حضرت رسول (ص) کشیده شدهاند؛ چه تفاوتی در اجرا دیده میشود؟
نکته جالب اینجاست، در تابلوهایی که چهرهای برای حضرت در نظر گرفته شده با قلمپردازی و سایههای قویتری در مقایسه با آثار بدون چهره، روبرو هستیم. به این معنی که هنرمند در صدد بوده تا طرح و نقش لباس حتی اثر دوخت، تارهای ابرو یا ریش را به مخاطب نشان دهد. اما در تابلوهایی که چهره پوشیده شده است با چنین ظرافتی روبرو نیستیم. در ضمن تابلوهایی که در آنها چهره حضرت رسول نقش شدهاست؛ اثری از اشخاص دیگر (امامان) یا فرشتگان نمیبینیم. به این معنی که بطور معمول آن دسته از تابلوهایی که به شمایل حضرت اختصاص یافتهاند؛ غیر از اینکه از نظر قلمپردازی و ظرافت قوی هستند؛ تک موضوعی نیز هستند.
تابلوهایی که نقش پیامبر اعظم در آنها دیده میشود؛ چه موضوعاتی را شامل میشوند؟
همانطور که خدمت شما عرض کردم، بخشی از آنها به شمایل حضرت مربوط میشود که از نظر ظرافت بسیار جالب توجه میباشند. در بخش دیگر ایشان را کنار افرادی مانند حضرت امیر (ع) و حسنین یا حضرت سلمان، قنبر و... میبینیم. بخش سوم به موضوع معراج پیامبر میپردازد که در آن چند عنصر بصورت مشترک به چشم میخورد. نخستین عنصر، پیامبر است که چهره او پوشیده شده و هالهای از نور اطراف سر او را پوشانده و سوار بر موجودی ترکیبی است. موجودی با سر انسان که تاج بر سر دارد. همراه با بدن اسب و پاهایی که گاهی دارای سمی شبیه به بز یا گوسفند است. این موجود دارای بال پرنده و دم طاووس است. بطور معمول عنصر پیامبر و مرکبی که بر آن سوار است در این نقاشیها در مرکز اثر قرار دارد و اگر در مرکز نباشد باز هم از نظر بزرگی یا رنگ به شکلی است که نظرها را به خود جلب میکند. عنصر دیگری که در این دسته از آثار به چشم میخورد؛ شیر است. یک شیر نر که از نظر موقعیت مکانی پایینتر از پیامبر پیامبر قرار دارد. غیر از شیر با سرهای بالداری روبرو میشویم که نشانهای از فرشتگان یا روحهای پاک هستند. این سرهای بالدار که گاهی دارای دست و بازو هستند و حالت نیم تنه دارند؛ در اطراف پیامبر بال گشودهاند و به چشم میخورند. حالا ممکن است عنصرهای دیگری مانند جبرائیل نیز در این میان دیده شوند.
رنگهای غالب در این تابلوها چیست؟
بطور معمول، لباس پیامبر در این سری از تابلوها به رنگ کرم، قهوهای یا سبز است همراه با سربندی به رنگ سبز و رنگ زمینه نیز بطور معمول آبی یا برگرفته از رنگ آبی است.
توجیه شما برای ظرافت تابلوهایی که تک عنصر هستند چیست؟
من احساس میکنم؛ هنرمندانی که از قدرت قلم بیشتری برخوردار بودند چهره پیامبر را بدون نقاب میکشیدند. در ضمن این افراد چون دقت زیادی در کارشان به خرج میدادند؛ فقط به یک موضوع که همان موضوع اصلی (پیامبر) است میپرداختند. زیرا اگر میخواستند عنصر دیگری غیر از پیامبر را به تصویر اضافه کنند؛ مجبور بودند زمان زیادی را به تکمیل تابلو اختصاص دهند. با این فرض میتوانیم تابلوهای تک عنصری را توجیه کنیم.
آیا در تابلوهایی که حضرت رسول در آنها دیده میشود؛ مانند آثار عاشورایی سیر روایی هم به چشم میخورد؟
در این بخش از نقاشیهای پشت شیشه با تعدد داستانی روبرو نمیشویم و در کل میتوانم بگویم که این آثار از شیوه قهوهخانهای کمی فاصله میگیرند.
نظر شما