داستان مادر شهیدی که از فعالیت های مذهبی، فرهنگی و اجتماعی جدایی ناپذیر است

کتاب « تنها گریه کن» در کنار پرداختن به زندگی خانوادگی اشرف السادات منتظری و تاثیرگذاری تربیت وی بر شخصیت شهید معماریان به فعالیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی این مادر شهید نیز پرداخته است.

خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی، مریم داوری: کتاب «تنها گریه کن» روایت زندگی اشرف السادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان نوشته اکرم اسلامی که از سوی انتشارات حماسه یاران منتشر شده مورد استقبال مخاطبان واقع شده است.

 

انتشارات حماسه یاران در سال 1393 با هدف ترویج فرهنگ جهاد و شهادت تاسیس شد. این انتشارات در سال های فعالیت خود تاکنون موفق به تولید 90 عنوان کتاب شده است.

 

کتاب «تنها گریه کن» مشتمل بر یازده فصل است که آلبوم تصاویر نیز پایان بخش کتاب است. ادخلو بسلام آمنین سرنوشتی خوش، بارش ستاره ها تا یار سر کدام دارد به تمام جان حاضر مثل چرخش گل به سمت نور. انارهای ترک خورده، صدای پر دادن کبوتر، رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق، سبزآبی، اذا جاء امرنا و فارالتنور عناوین فصول این کتاب هستند.

 

مقام معظم رهبری بر کتاب « تنها گریه کن» تقریظی نوشتند که در مراسم یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت که به مناسبت هفته‌ کتاب و کتابخوانی و همزمان با آیین ملی تجلیل از مادران شهدا و تقدیر از نویسندگان کتاب‌های مرتبط با دفاع مقدس برگزار شد، منتشر و رونمایی شد.

 

 

متن تقریظ حضرت آیت الله خامنه ای بر این کتاب به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

با شوق و عطش، این کتاب شگفتی‌ساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقه‌ تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت .. هیچ سرمایه‌ معنوی برای کشور و ملّت و انقلاب برتر از اینها نیست. سرمایه‌ باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف و گویایی است که این ماجرای عاشقانه‌ مادرانه به آن نیاز داشت.

10 اسفند 1399

ــ از نویسنده جدّاً باید تشکّر شود.

 

کتاب « تنها گریه کن» به زندگی اشرف السادات منتظری از کودکی تا وقتی که مادر شهید می شود، می پردازد. خواننده در کنار آشنایی با اشرف السادات منتظری با پسرش، محمد حسین نیز آشنا می شود. مادر شهید محمد معماریان علاوه بر رسیدگی به کارهای خانه ، قبل از انقلاب به فعالیت های سیاسی و اجتماعی از جمله پخش اعلامیه ، شرکت در تظاهرات و پناه دادن مردم به منزل از دست ماموران ساواک می پرداخت. این بانوی فعال بعد از انقلاب و با شروع دوران دفاع مقدس به فعالیت های خود رنگ و بوی جدیدی داد. وی خانه خود را مبدل به پایگاه بسیج کرد و با همکاری دیگر بانوان به کارهای مختلف از دوخت لباس برای رزمندگان گرفته تا بسته بندی مواد خوراکی برای آنها پرداخت. مادر شهید معماریان با وجود افزایش سن همچنان به فعالیت های مختلف مذهبی و فرهنگی می پردازد. در این کتاب خواننده متوجه تاثیرگذاری تربیت والدین به ویژه مادر بر روی شخصیت فرزندان می شود. علاوه بر این، خواننده در جریان معجزه ای که در زندگی این مادر شهید رخ داده است، قرار می گیرد.

 

«اکرم اسلامی» در مورد دیدارش با اشرف السادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان گفته است: دیدار اول مان تا ظهر طول کشید، نرفته بودم برای مصاحبه، نرفته بودم برای محک زدن خودم حتی به پرونده باز روبرویم به چشم خریدار هم نگاه نمی کردم. حاج حسین سفارشم کرده بود و من گوش به فرمان رفته بودم تا نفس پاک و بهشتی یک مادر شهید بهم بخورد و روزم را نورانی کند. باورم شده بود مهمان عزیز این خانه ام بس که صاحبخانه با دقت و اشتیاق برایم حرف می زد. عکس هایشان را نشانم داد، دستم را گرفت و برد سمت اتاقش، آشپزخانه، حیاط و داخل زیرزمین، چشمم با احتیاط به گوشه های خانه بود و گوشم با حیرت و اشتیاق به ماجراهایی که تعریف می کرد.

 

این نویسنده با بیان اینکه همنشینی ها یک سال و نیم به ضرورت کار بود، بعدش اشتیاق و بهانه هم صحبتی، عنوان کرد: موقع پیاده کردن صوت های مصاحبه بیشتر وقت داشتم تا به آنچه شنیده بودم، فکر کنم. با خودم می گفتم این زن یک آدم معمولی است مثل همه ما دلتنگی را تجربه کرده دلواپس و غصه دار شده، بارها خسته و بیمار شده نیاز به استراحت دارد. گاهی با کوچک ترین اتفاق ذوق می کند، با رنج کشیدن آشناست، احساسات دارد و در عین حال می تواند اهدافش را به جای خواستنی تبدیل کند. از آن آدم هایی که دنیا بهشان نیاز دارد، شاید فرقش با ما همین بود که نبودنش به چشم می آمد.

 

وی مادران شهدا را مخلوقات عجیبی دانسته و تصریح کرده است: مادران شهدا شاید کم سواد باشند اما بصیر و آگاه هستند. آنها خوب فقه می دانند، اخلاق را نزدیک کمال می دانند و تکلیف محور هستند. انقلاب برای مادران شهدا موضوعیت دارد و صرفا یک واقعه تاریخی نیست.  ذکر هر روز هفته را بلدند و می خوانند. مادران شهدا دایم الصدقه و دایم الوضو هستند. تلاش کردم کتاب« تنها گریه نکن» از زبان من نباشد بلکه از زبان زنی در آستانه 70 سالگی باشد و خدا را شکر خروجی این کتاب خوب بوده است.

«اشرف سادات منتظری» مادر شهید محمد معماریان اظهار داشته است: من مادر شهید هستم اما هنوز خیلی به این مردم مدیون هستم. از مقام معظم رهبری تشکر می‌کنم که کتاب « تنها گریه کن» را با دقت مطالعه و خودشان نیز مطالبی را به این کتاب اضافه کردند.من 36 ساله بودم که محمد شهید شد . الان 35 سال است که محمد شهید شده است اما به لطف خدا هنوز عقب‌نشینی نکردم و هر کاری از دستم بربیاید برای رهبری، انقلاب و مردم انجام خواهم داد.

 

راوی کتاب «تنها گریه کن» با اشاره به اینکه پسرم همیشه گوش به فرمان رهبری بود، بیان کرده است: ما هم امروز مطیع امر رهبر هستیم.هر چه ایشان بگویند، اطاعت می کنیم. محمد کوچک بود که من بسیجی بودم و هنوز هم هستم و چون منزل ما بزرگ بود آن را تبدیل به پایگاه حضرت زهرا (س) کردیم و برای جبهه فعالیت می‌کردیم و هرچه در توان داشتیم برای رزمندگان دریغ نمی کردیم.


در قسمتی از کتاب «تنها گریه کن» آمده است: 5-6 روز ماندیم مشهد مدام بین مسافرخانه و حرم در رفت و آمد بودیم، یک غذای حاضری می خوردیم و دوباره بر می گشتیم حرم. گاهی هم بین راه توی مغازه ها سرک می کشیدیم تا سوغاتی بخریم اما اصل مشغولیت مان زیارت بود. اوستا حبیب که نماز شبش را هم توی حرم می خواند. عمر سفر تمام شد و وقت رفتن بود. برای خداحافظی رفتیم حرم. محمد توی بغلم بود با یک دستم هم دست فاطمه را گرفته بودم. ایستاده بودیم کنار دیوار زیر سایه کبوترها پر می زدند و بچه ها ذوق کرده بودند، نگاه کردم به گنبد امام رضا و گفتم شش روز است حتی یک بار هم حالم بهم نخورده حواسم بود. گفتم ممنونم که به من و بچه هایم رحم کردی.

 

در بخش دیگری از این کتاب آمده است: حاج حبیب نبودش برای من عادی بود. پیش از آن هم کم خانه می دیدمش اما جنگ که شروع شد برای من و بچه ها حکم مهمان 5-6 روزه را پیدا کرده بود. یک پایش خانه که نه توی شهر بود برای جمع کردن کمک و هماهنگ کردن نیروی کار و ابزار و این چیزها. یک پایش منطقه بود برای ساخت و ساز می دانستم معطل کنم حاجی می رود و این بچه که مثل یک گنجشک بال بال می زند گوشه قفس کز می کند و غصه اش می ماند برای من. سفره شام را که جمع کردم دو تا استکان چای ریختم و نشستم کنار حاج حبیب، نگاه و حواس اش پی اخبار تلویزیون بود آن قدر که وقتی صدایش زدم و چای تعارف کردم نشنید. استکان را گذاشتم جلویش و ساکت چشم دوختم به صفحه سیاه و سفید تلویزیون، اخبار آن موقع چه بود؟ هر چیزی که مربوط به جنگ می شد.

 

گفتنی است، کتاب «تنها گریه کن»؛ روایت زندگی «اشرف السادات منتظری»، مادر «شهید محمد معماریان» نوشته اکرم اسلامی با قیمت 57000 تومان از سوی انتشارات حماسه یاران منتشر شده است .

 

کد خبر 1161108

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha