به گزارش خبرگزاری شبستان، آیت الله قرهی در دویست و سومین جلسه درس اخلاق خود در رابطه با این موضوع که رستگاران حقیقی چه کسانی هستند؟گفت: آنچه که عقلای عالم، برای درک حقایق بیان میفرمایند این است که انسان موقعی میتواند حقایق را درک کند که در بستر تربیت الهی به فکر فلاح و رستگاری بوده باشد. پروردگار عالم وقتی میخواهد تمثیلهایی در قرآن کریم بزند، عنوان ظلمت و نور، حقّ و باطل و حزب شیطان و حزب خدا را بیان میفرماید. ذوالجلال و الاکرام میفرماید: رستگاران حقیقی کسانی هستند که در حزب پروردگار عالم هستند. آن¬ها در نورند و هر که را متعلّق به غیر خدا است، رها کرده اند؛ اینها به عنوان حزب پروردگار عالم محسوب میشوند. لذا فرمود: «أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». تعابیر دیگری که حضرت حقّ برای رستگاران عالم بیان میفرماید، این است: کسانی که در بستر تزکیه قرار بگیرند ورود به حزب خدا پیدا کرده¬اند، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» یا «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى» به حقیقت آن کسانی رستگار شدند که تزکیه کردند. تزکیه حقیقی در عالم متعلّق به یک گروه است و آن مخلصین عالم هستند. چرا که آن کسی که فقط و فقط برای خدا کار کرد، یقیناً تزکیه حقیقی و رستگار میشود. راه این تزکیه هم قلب است؛ قلبی که به وجه الله خالص شد، طبعاً عامل فلاح و رستگاری میشود. در عالم همه به دنبال این هستند که به فلاح و رستگاری برسند و وقتی میروند، عاقبت به خیر بروند و یقین داشته باشند که فردای قیامت، حدّاقل جای آنها در جهنمّ نیست و در عذاب قرار نمی¬گیرند. راه این فلاح و رستگاری، اخلاص است. پیغمبر اکرم، خاتم رسل، حضرت محمّد مصطفی(ص) فرمودند: «قَدْ أفْلَحَ مَنْ أخْلَصَ قَلْبَهُ لِلْاِیمَانِ» به تحقیق آن کسی رستگار گشت که قلبش را برای ایمان خالص کرد، یعنی مؤمن شد و دلش برای ایمان به حضرت حقّ، خالصِ خالص شد. اگر قلب که مرکز تجلّی اسماء و صفات خداست، خالص شد، راه رستگاری بشر مهیّا شده و دیگر نباید ناامید باشد که آیا من رستگار میشوم یا خیر؟
خصوصیّت قلب سلیم
خلوص قلب هم یعنی همه چیز را برای خدا انجام دهد و مؤمن باشد به این که هرچه هست، متعلّق به حضرت حقّ است. وقتی اینگونه شد معلوم است قلبش، قلب سلیم میشود. لذا پیامبر عظیمالشّأن میفرمایند: «وَ جَعَلَ قَلْبَهُ سَلِیْمَاً» قلبش پاک و سالم می شود. حال این قلب سالم که مختصّ به مخلصین عالم است، کدام قلب است؟ وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(ع) قلب سالم را قلبی میدانند که در آن ولو به نقطه سیاهی از گناه نباشد چون اگر «نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ» بهوجود آمد، یقیناً دیگر فلاح و رستگاری وجود نخواهد داشت. لذا حضرت میفرمایند: «إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ» آن موقعی که فردی گناه میکند، «خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ» نقطه سیاهی در قلب او به وجود می آید. این «خَرَجَ» است، «دَخَلَ» نیست. معلوم میشود که این نقطه سیاه به واسطه گناه از درون رشد میکند. دیده اید گاه تاولهایی از درون زده میشود؟ در بعضی از سرطانها اینگونه است. گاهی کسی از بیرون بیماری میگیرد و پوستش به واسطه موادی که حساس است مبتلا میشود امّا گاهی هم بیماری در درون است. امّا مهم این است که آنچه درونی است، درمانش سختتر است.اگر گناه از درون رشد کرد و تمام وجود را گرفت چه می توان کرد؟ لذا میفرمایند: «إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ» اگر یک گناه کرد، یک نقطه سیاهی از قلب خارج میشود. «فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ» اگر همان لحظه توبه کرد، پاک می شود. البته توبه به این معناست که اشتباه کردم و دیگر هم برنمیگردم، «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» امّا اگر توبه نکرد و مدام بر گناهانش افزود، اصلاً این سیاهی تمام قلبش را فرا میگیرد و بر قلبش غالب میشود. «فَلَا یُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً» معلوم است دیگر بعد از این، هیچ موقع رستگار نمیشود.
ابیلهب کارش به جایی رسید که قرآن به واسطه ایستادن او در مقابل نبیّ مکرّم(ص) میفرماید: «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَبَّ» یعنی قلب آنقدر گناه دارد که بیچاره میکند و اینها به رستگاری نمیرسند امّا بر عکس مخلصین عالم رستگار می شوند «قَدْ أفْلَحَ مَنْ أخْلَصَ قَلْبَهُ لِلْاِیمَانِ» و میدانند که جدّی عاقبت به خیر هستند. البته کسی در عالم نمیتواند بگوید من عاقبت به خیر میشوم امّا پروردگارعالم نشانههای عاقبت به خیری را بیان فرموده، از جمله این که اگر کسی قلبش خالص شد، دیگر رستگار و عاقبت به خیر است.
آثار همنشینی با مخلصین
معلوم است چون آنها قلبشان، مرکز تجلّی اسماء و صفات الهی شده، یک خصوصیّت خیلی عالی هم دارند. خدا آن مرد عظیمالشّأن، آیتالله حاج شیخ محمّدتقی بروجردی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، استاد عظیمالشّأن آن مرد الهی، مرد اخلاق، مرحوم حاج میرزا علیاصغر صفّار هرندی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند. آن مرد عظیمالشّأن به این خصوصیّت اشاره کرده و فرمودند: شما هر جا مخلصین عالم را دیدید به سمتشان بروید. فرموده بودند: اوّل خصوصیّتی که دارد این است: چون مخلصین عالم قلبشان تجلّی اسماء و صفات خداست، اگر در شما عیوب و گناهانی هم باشد، آنها ساترالعیوب هستند و آن عیوب را میپوشانند، لذا به رخ شما نمیآورند. پس یکی از خصوصیّات مخلصین این است که ستّارالعیوب هستند و آنوقت شما در امنیّت هستید. مسئله دومش هم این است که انسان وقتی با مخلصین عالم نشست، معلوم است خودش هم آرام آرام آن خصایص را پیدا میکند. کمال همنشین در من اثر کرد. خوبان عالم همیشه با هم هستند، وقتی انسان «عَیْنَهُ نَاظِرَةً» بشود، صددرصد همیشه فکر و ذکرش، «عَیْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ» است. دیدید روحیّات ما اینگونه است دیگر، هر کسی که یک روحیّه دارد، معمولاً دوست دارد با کسی باشد که همان روحیه خودش را دارد. آن کسانی که عین ناظره الهی هستند، دوست دارند همیشه به یاد «عَیْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ» باشند. مگر میشود کسی قلب خالصی داشته باشد امّا وجودش دائم به ذکر مولا نباشد؟! طبیعی است قلب مخلصین، مظهر خوبیهاست و بالاترین خوبیها هم مولاست. لذا مولایمان آنها را میپذیرد و به یاد آنها خواهد بود. اینگونه است دیگر، عالم، عالم اثر و مؤثّر است. آنها یاد آقا را در وجود خود دارند و آقا هم به یاد آنهاست.برای همین است موقعی که میخواهند بخوابند به یاد آقا هستند. همین که بلند میشوند، بعد از حمد پروردگار عالم جمله ای که بیان میکنند، این است: «السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان» است. همیشه به یاد او هستند. لذا برای این که قلب مقدّس آن حضرت را به دست بیاورند - این کارهایی است که بعضی از اولیاء خدا انجام دادند و من اینها را نقل قول میکنم - همین که بلند میشوند، بعد از سلام، یک فاتحه برای مادرشان، حضرت نرجس خاتون(علیها الصّلوة و السّلام)، میخوانند.
وقتی انسان به فکر کسی است، همین طور می شود. مثلاً اگر کسی گمشدهای داشته باشد، هرجا میرود گاهی صدای او را میشنود، رویش را برمی گرداند که نکند این گمشده من است که دارد من را صدا میزند. گاهی در جمعیّت نگاه میکند، به خصوص در جاهای شلوغ یا زیارت که میرود، شبیه آن گمشدهاش را میبیند، فکر میکند اوست و به سمتش میدود و ... تا شاید یک روز نشانهای از گمشدهاش ببینید. بعضی از این خانوادههای مفقودالأثرها اینطور هستند. هر جنازهای که از شهدای عظیمالشّأن میآید، میروند ببینند شاید اثری از فرزندان خودشان باشد، چون دلشان با آنهاست. آیا دل و من و تو هم با آقا هست؟
پایان پیام /
نظر شما