به گزارش خبرگزاری شبستان از اراک، عید نوروز و گرامی بودن آن نزد ایرانیان بسیار دیرین و کهن است، چنان که پیدایش آن را به جمشید پیشدادی نسبت داده اند، با بررسی نوشته های پیشینیان، به انگیزه های بسیاری درباره برپایی جشن نوروزبرمی خوریم که بیشتر جنبه داستانی دارد تا باستانی زیرا ایرانیان شمالی که کیش و آیین زرتشتی داشتند، آغاز سال را با فرارسیدن بهار و ایرانیان جنوبی آغاز سال را با آغاز فصل زمستان جشن می گرفتند.
نوروز در استان مرکزی
در استان مرکزی هم از ورود برج اسفند که آن را ماه حوت هم می خوانند کم کم اندیشه عید نوروز در دلهای همگان شروع می شود و جنب و جوش دادوستد در بازارها ظاهر گشته، مردم به تهیه وسایل عیدمی پرداختند و مقدم بر همه، تهیه لباس دوخته برای خود واطفال بود که دغدغه و وقت زیادتر می طلبد و لباس عید اطفال غالبا از رنگ های زنده سبز، سرخ، زرد و آبی تهیه می شود که نشاط آور است.
سپس نوبت به خانه تکانی می رسدو این سنتی است که در خانه هیچ اعیان و گدایی تعطیل پذیر نیست و کل و جزء خانه بایدبیرون ریخته و پاکیزه، نظیف، شسته و گردگیری شده و مرتب سرجاهای خود گذاشته شوند و با همین خانه تکانی های عید کلیه اشیای زاید یک ساله بیرون ریخته می شود.
پس از آن نوبت سبزکردن سبزی می رسید که به نسبت سنگینی و سبکی دست سبزکننده، ازبیست تا ده روز به عید مانده صورت می گرفت واین نیز به این ترتیب بود که زن خانه به تعداد جمعیت خانواده، مشت مشت گندم، عدس، ماش و یا هر چه خواسته عقیده شان بود، به طوری که بعد از مشت کردن و به طرف ظرف بردن چیزی ازمشتش به زمین نیفتد، برداشته و در ظرفی سفالین می ریزد با هر مشت، نیت سلامتی، تندرستی، خوشی، خوشبختی، مال و گشایش و آنچه را که به هر یک از افراد مربوط می شده، آب نیم گرم ریخته، در جای گرم و اگر هوا زیاد سردبود و جای گرم نبود، در پای کرسی می گذاشت وهر روز آب می دهند تادانه ها در ظرف کجه (نیش ) زده تا سبز شوند، این باور فرهنگی در کلیه نقاط استان مرکزی مرسوم است و همه قبل از فرا رسیدن نوروز این امر را انجام می دهند.
تنقلات عید
دکان های شیرینی فروش ها، آجیل فروش ها، خیاطی ها، کفاش ها،ماهی فروش ها وسبزی فرو شها رونق عالی می گیرد.
کسبه و پیشه وران دیگری نیزبودند که به دور کوچه ها و گذرها به راه افتاده وورود بهار را بشارت می دادند.
همچنین از یکی دو روز به شب چهارشنبه سوری مانده، آب های حوض و حوضچه های خانه را خالی وعوض می کردند، به این صورت که قبلا زن ها ظروف دم دستی و سپس هر چیز کثیف و شستنی خود، مانند لباس ها را داخل هم شسته، آب کشیده و به روی بند پهن می کردند و به نیت اتصال خانواده از بغل به همشان گره می زدند و با درست کردن آتش و پریدن از آن و با گفتن جملاتی همانند زردی بگیر – سرخی بده، غم برو- شادی بیا، نکبت برو، محنت برو، روزی بیا، سیا برو- قرمز بیا می پرند و شادی می کنند.
بعد از آن کمی سرکه و زغال به هر کدام ازحوض و حوضچه ها ریخته و آب حوض کش خبرمی کردند، یا دسته جمعی کمک کرده و آنها راخالی و آبهایشان را به نیت بیرون ریختن سیاهی، ترشی و چرک دلی از خانواده به جوی کوچه می ریختند.
هرکدام از اهل خانه، حب نبات یاحبه قندی در آب تازه حوض و حوضچه می انداختند کسی تا در رفتن توپ سال نو وآمدن عمونوروز حق دست زدن به آبی که روشنایی و صفای تازه به خانه آورده، را نداشته ودرصورت اضطرار باید تا برگزاری چهارشنبه سوری صبر می کردند.
یک روز قبل از شب عید مراسم قاشق زنی به وسیله زنها و دخترها بود وآنها به خانه ها رفته بودند، شروع شده، چادر به سر کرده و همراه پیاله مسی و قاشق چوبی که صدای بم لطیف داشته باشد، به پشت در خانه هارفته و به زدن قاشق ها به لب پیاله ها می پرداختند و منتظر می ماندند تا از طرف ساکنان منازل چیزی در پیاله های آنها افکنده شود که باز این نیز تفالی بود که به وسیله اشیای دریافتی، خود را در نیات کامروا یا ناکام می انگاشتند.
همچنین از دیگر باورهای فرهنگی مردم استان مرکزی به خصوص در شهرستان های اراک و خمین، شب سال نو یعنی شب بعد از تحویل، شب خوردن رشته پلو بود که با آن سررشته کارها به دست می آمد مخصوصا اگر خرمای مفصلی هم لای آن گذارده و کشمش پلوی سرخ کرده ای رازینت بخش روی آن می کردند تا ضعف سستی برنج را از تنشان برای تا آخر سال دور کرده وقوتشان بدهد و همین رشته پلو بود که خوردن آن در این شب رشته کار و بخت و زندگی به دستشان می داد در کارهایی که با آن انجام می دادند، اگر مرد و سرپرست خانواده بود و رشته کسب وکار از دستش به در رفته بود، اولین بشقاب این پلورا برای او می کشیدند، اگر دختری بختش بسته ودر خانه مانده بود، زیر دیگ اجاق را، او روشن می کرد و موقع کشیدن غذا، در دیگ را، اوبرمی داشت.
اگر کسی بی پول بود، رشته غذا را خشک کرده و در کیسه پولش می انداختند. اگر برای مهر ومحبت و عقد دوستی و مودت به خورد کسی می دادند، محبت و پیوستگی شان همیشگی می گشت و این دستور برای بخت گشایی بوده است.
مردم شهرستان دلیجان
مردم دلیجان نیز نوروز را با شور و هیجان غیرقابل وصف جشن میگیرند، یکی از رسوم گذشته در این منطقه هلههله است، این مراسم 50 روز به عید مانده انجام میشد، عدهای از جوانان در حالی که کولههایی روی دوش خود داشتند، دور هم جمع میشدند، یکی از آنها لباس زنانه میپوشید و دیگری به نقش تگه(بز) در میآمد و زنگولههای زیادی به کمر خود می بستند و در روستا به راه میافتاندند و با سر و صدا و شادی میخواندند: هله، هله، هو، هو صد غله، هو، هو یعنی 100 روز جمعآوری غله (گندم و جو) مانده است، 50 روز به نوروز داریم *در شهر ساوه در شب قبل از عید مراسمی توسط زنان انجام میشود، در این شب زنانی که نذر دارند نیت کرده و اسم خود را روی کاغد مینویسند و کاغذ را داخل بستو( کوزه سفالی) میاندازند، گاهی به جای نوشتن اسم، یک سکه، انگشتر و یا چیز دیگری را برای نشان داخل ظرف میاندازند، صبح روز بعد یکی از زنان مورد اعتماد در حالی که دعا میخواند هر یک از نشانهها را بیرون آورده و بدین صورت هرکس به نیتش میرسد.
از دیگر اعتقادات شب سال نو این بود که باید شعله و نور و چراغ زیاد در خانه باشد یعنی اجاقشان روشن و چراغهایشان، هر چند که دارند و حداقل در هر اطاق یکی دو چراغ ، روشن باشد، که سوای سنت ملی، روایت مذهبی نیزداخل آن شده بود روایتی که مصرف نور وچراغ را هر چه باشد.
همچنین یکی دیگر از باورهای مردم استان مرکزی گرده کردن سبزی ها در هنگام فرا رسیدن سیزده بدر است گره زدن سبزه، به نیت باز شدن گره دشواری ها است که برخی از مورخین آن را مربوط به باورهای مردمان آریایی است که پیش از زرتشت در سرزمین ایران زندگی میکردندکه طبق یکی از این باورها، بارندگی به فرشتهای به نام تِشتر مربوط است که در آسمانها به صورت اسب سپیدی در حال حرکت است و هرگاه با دیوی به نام اَپوش بجنگد و برنده شود، سالی پر از سبزی و خرمیو باران در پیش است به همین دلیل ایرانیان روز سیزدهم فروردین کنار سبزهها و جویبارها میروند و بهویژه زنان که نمایندة آناهیتا یعنی ایزدآب هستند با نوازش سبزهها و گره زدن آنها حمایت خود را از فرشتة باران نشان میدهند.
فاطمه صدوقی، یک پژوهشگر علوم اجتماعی در گفتگو با خبرنگار شبستان در اراک در خصوص چگونگی ساختارر باورهای فرهنگی مردم استان مرکزی گفت: نوروز را ایرانیان گرامی میدارند و آیینی است کهن که گرچه طی هزاران سال دگرگون یافته، اما هرگز از میان نرفته و از سوی اقوام و مذاهب مختلفی که در سرزمین ایران حضور پیدا کردهاند، مهر تأیید خورده است و بدین سان امروزه نوروز از نمادهای بزرگ و وحدت بخش ملت ایران با همه تکثرهای قومی، مذهبی، فرهنگی و زبانی است.
صدوقی ادامه داد: آیینها و رسمهای مردم فرآیند الزامات و نیازهای درهم تنیده مادی و معنوی، در پیوند جغرافیایی و شیوههای تولید و ساختارهای اقتصادی دورهای مختلفاند که برحسب ضرورت پیوسته در حال تغییرند و به مقولههایی که در ژرفا معنا دارند پاسخ میدهند.
وی گفت: ظهور اسلام و برخورد مسالمتآمیز آن با سایر ادیان و آیینها از جمله اعتقادات مذهبی و ملی ایرانیان موجب شد که مراسم و آداب مربوطه، به یکباره از جامعه اسلامی ایران رخت بر نبندد، فقط با مسلمان شدن تدریجی ایرانیان از وسعت آنها کاسته شد و اندک اندک همراه اعتقادات دینی اسلام، اسطورهها و داستانهای عربی نیز در میان توده مردم نفوذ کرد.
صدوقی افزود: طی گذشت ایام، زمانی که برخی از سنتها و آداب در تضاد آشکار با اعتقادات و رسوم گذشته قرار میگرفت ایرانیان میکوشیدند سنت کهن ملی را در قالب شخصیتهای اسلامی باز یابند و به عبارت روشنتر سنتهای ملی ایرانی را با سنتهای اسلامی در آمیختند و در نتیجه از میان انبوه جشنهای ایرانی قبل از اسلام آنچه میان ایرانیان مسلمان باقی ماند منحصر به عید نوروز، جشن سده و جشنهای کوچکتری مانند جشن گل سرخ که در اصفهان مرسوم بوده است که از میان جشنهای یاد شده بزرگترین اعیاد ملی ایرانیان جشن نوروز است.
وی اظهار کرد: نوروز تنها جشنی است که از دوران باستان با عظمت تمام و همراه با انبوهی افسانه و آیین تا به امروز ادامه یافته است و عظمت نوروز را از نقشهای تخت جمشید گرفته تا آثار ادبی و هنری گوناگون عربی و فارسی در همه جا میتوان یافت.
پایان پیام/
نظر شما