خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی؛ امروز 11 ذی القعده سالروز ولادت آسمان هشتم ولایت و امامت است کسی که تمام دار و ندار هر ایرانی شده است؛ کسی که شنیدن نامش اشک ها را روانه می کند و دل ها را منقلب؛ امروز سالروز ولادت هشتمین آفتاب آسمان امامت و ولایت علی بن موسی الرضا(ع) است.
امام رضا (ع) با ورود خود به ایران برکت را به این کشور و ملت هدیه داد و نه تنها ایرانی ها و نه تنها مسلمانان، بلکه غیرمسلمانان جهان نیز به برکت وجود آسمان هشتم پی برده اند و از برکات معنوی ایشان بهره مند شده اند و می شوند.
چه انسان های بسیاری گره مشکلاتشان به برکت گفتن «یا رضا(ع)» حل و رفع شد و چه بیماران بسیاری که از سراسر کشور به برکت وجود این امام همام لباس عافیت پوشیدند؛ ملت ایران نه تنها امنیت و استقلال خود بلکه تمام زندگی خود را مدیون شاه خراسان علی بن موسی الرضا(ع) هستند.
*طلوع هشتمین فروغ امامت در مدینه
امام هشتم شیعیان حضرت علی بن موسی الرضا (ع) روز یازدهم ذیقعده سال 148 هـ. ق در مدینه دیده به جهان گشود؛ در این روز نسیمی از نور، زمین را از عطر میلادش روشن ساخت، عرشیان و فرشتگان مقدم مُنورش را گلباران کردند، آسمان شادمان و آیینه بندان و زمین زیر چتر خورشیدی در انتظار در آغوش کشیدن مردی از تبار رسول اکرم(ص) پر تپش شده بود و آن روز خجسته نه تنها مدینه، حجاز که جهان اسلام مواج از شفافی عشق شده و آسمان نورافشان شد.
حضرت امام رضا(ع) در جهت حفظ فرهنگ و اندیشه اسلامی و ارزش های دینی اقدام به تعلیم معارف معنوی قرآن و عترت به اصحاب و شاگردان خویش می کردند و از طریق مباحث علمی و احتجاجات عقیدتی، کلامی و برهانی این موضوعات را بیان می فرمودند.
مقام علمی و شخصیت معنوی امام رضا(ع) نیز مورد تأیید دوستان و دشمنان بوده است و در زمانی که برخی علمای درباری و سیاستمداران منحرف در صدد آن بودند تا در فرهنگ اسلامی خدشه وارد کنند ایشان با تعلیمات الهی راه اجداد و نیاکان و پدر پرهیزگارخویش را استمرار بخشید و موازین دینی ناب را از گزند انحراف و زوال رهانید.
در بازار داغ شبهه افکنی، گاهی نوک پیکان به سوی عدالت خداوند جهت یافته و سؤالاتی در این باره تولید می شود؛ امام هشتم (علیه السلام) با توجه به فضای شبهه اندود زمان خویش و مناظرات فراوانی که برای پاسخ گویی به این شبهات ترتیب می دادند، به برخی از سرشاخه های تولید چنین شبهاتی به صورت قانون های خدا می پرداختند تا ذهن پرسشگران را قانع سازند.
امام رضا (ع) در تمام سال های امامت خود نسبت به آگاه سازی مردم سکوت نکردند و تا آنجا که قدرت و امکان دارد در بیداری عمومی نسبت به شرایط سیاسی زمانه تلاش داشتند بدین ترتیب، ادعای مأمون در اظهار دوستی با خاندان پیامبر (ص) حتی با اصرار بر پذیرش ولایت عهدی از سوی امام (ع) نیز در جلب تودۀ مردم تأثیر چندانی ندارد.
*هجرت ستاره نجمه به ایران
از جمله رویدادها و جریانات مهمی که در تاریخ ایران از جایگاه و منزلت والایی برخوردار است، سفر امام رضا(ع) به ایران و استقرار ایشان در مرکز خلافت، یعنی مرو (خراسان) در جایگاه ولایت عهدی است، هر چند این سفر با اصرارهای مأمون، خلیفه وقت عباسی، صورت پذیرفت؛ اما در عمل دارای آثار و پیامدهای درخشانی است.
امام رضا(ع) با هجرت به سمت ایران دل تاریخ را شکافت و به این سرزمین آمد تا با آرام گرفتن در طوس، آینده حرکت تشیع را در عصر ظهور، در سرزمینی ترسیم کند که شیرمردان و شیرزنان آن با پرچم های خونخواهی و ضرب سکه حماسه و ایثار، به استقبال مهدی آل محمد(ص) بروند.
علی بن موسی الرضا(ع) طی دوران اقامت خود در مرو، برای ترقی اندیشه و اعتقادات مردم خراسان بسیار تلاش نمود و با مناظره های علمی با اهل کتاب و نحله های فکری گوناگون، موجبات اعتلای معرفت و بینش دینی این منطقه را فراهم آورد.
هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو در سال 200ق/195ش بود؛ امام (ع) حج تمتع آن سال را به جای آوردند و در هنگام طواف حج، امام جواد(ع) همراه ایشان بودند و امام جواد(ع) در آن هنگام شش سال بیشتر نداشتند.
در جغرافیای خط سیر امام رضا(ع) از مکه و مدینه و پایان سفر ایشان به طوس و سرخس و سرانجام مرو، اختلافی نیست، اما در حد فاصل بین این دو خط سیر، چند دیدگاه وجود دارد. با جمع بندی روایات، به سه خط سیر عمده می توان دست یافت:
الف ـ مدینه، بصره، اهواز، فارس، یزد، نیشابور، طوس، سرخس و مرو.
ب ـ مدینه، نجف، بغداد، قم، ری، سمنان، آهوان، نیشابور، سرخس و مرو.
ج ـ مدینه، مکه، بصره، اهواز، دزفول، اصفهان، یزد، طبس، نیشابور، طوس، سرخس و مرو.
فرارسیدن سالروز ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت علی بن موسی الرضا(ع) بهانه ای شد تا به سراغ یکی از کارشناسان مذهبی برویم و در خصوص شخصیت آن امام همام گفتگو کنیم. حجت الاسلام «هابیل خسروی» مدیر حوزه های علمیه خراسان جنوبی در گفتگو با شبستان اظهار داشت: قبل از اینکه درباره سیره اخلاقی امام رضا علیهالسلام صحبت کنیم خوب است که نکتهای درباره اصل سیره اخلاقی بیان کنم؛ سیره به معنای راه و روش است و معمولاً درباره رفتارهای یک فرد به کار میرود.
وی ادامه داد: گاهی فرد در زندگی خودش فقط یک بار کاری را انجام میدهد، اما آن را تکرار نمیکند چنین کاری به عنوان سیره آن فرد تلقی نمیشود، سیره وقتی تحقق پیدا میکند که فرد به صورت مستمر و مکرر کاری را انجام دهد، معمولاً چنین کارهایی که تکرار میشود ناشی از باورهای عمیقی است که در وجود او شکل گرفته یا ناشی از ملکات نفسانی اوست.
حجت الاسلام خسروی گفت: وقتی میخواهیم درباره سیره و سلوک اخلاقی یک امام صحبت کنیم در واقع میخواهیم به نمونههایی از رفتارهای امام اشاره کنیم که نشاندهنده ملکات نفسانی و اخلاقی آن امام است.
کارشناس مذهبی با بیان اینکه همه ائمه اطهار(ع) از جمله امام رضا(ع) نمونه عالی تمامی ملکات اخلاقی هستند، افزود: رفتارهای آن ها ناشی از این ملکات نفسانی است و لذا نمونههای عالی رفتارهای اخلاقی را میتوانیم در همه این بزرگواران مشاهده کنیم.
وی ادامه داد: در اینجا به یکی از این گزارشات درباره رفتارهای اخلاقی امام رضا علیهالسلام اشاره میکنم: «ابراهیم بن عباس» درباره سیره اخلاقی آن حضرت میگوید: «هرگز ندیدم آن حضرت، با سخن خود در حق کسی جفا کند (و مورد اهانت و آزار قرار دهد) و یا کلام کسی را قبل از آن که پایان یابد، قطع کند. نیاز نیازمندان را برآورده می ساخت و هرگز حاجت مندی را که توان انجام حاجت او را داشت، رد نمی کرد. هرگز پای خود را نزد دیگران دراز نمی کرد، و هرگز در حضور دیگران به چیزی تکیه نمی داد. و هرگز ندیدم غلامان و خدمۀ خود را دشنام دهد. و ندیدم که در جمع، با صدای بلند بخندد؛ بلکه خنده اش تبسّم بود. وقتی سفره پهن می کرد، بردگان و خدمه و حتی دربان ها و نگهبانان نیز با او بر سفره می نشستند. خوابش کم بود. و کارهای نیک و صدقه های پنهانی فراوانی داشت و اکثر آن ها را در شب تار انجام می داد (تا مبادا کسی خجالت بکشد و یا او را بشناسد) هر کس گمان کند مثل او را (در غیر اهل بیت)در فضایل دیده است، او را تصدیق نکن!»
1- به چه دلیل امام علیهالسلام، لقب «رضا» را داراست و چه کسی این لقب را برای ایشان نهاده است؟ اینکه برای یک نفر یک لقب انتخاب میشود دلایل متعددی میتواند داشته باشد و چه بسا اصلاً مورد سؤال هم قرار نگیرد، برای خیلی از ائمه بزرگوار هم لقبهایی ذکر شده که معمولاً از دلیل آن القاب سؤال نمیشود. اما درباره لقب رضا برای این امام بزرگوار گویا در زمان حیات ایشان یا کمی بعد از آن سوء استفادهای صورت گرفته بود که اصحاب امام علیهالسلام برای رفع آن شبهه این سؤال را مطرح و گزارش کردهاند تا زمینه سوء استفاده از بین برود.
در جلد ۴۹ بحارالانوار صفحه ۴ روایتی از امام جواد علیهالسلام نقل شده که راوی میپرسد: گروهی از مخالفین شما گمان میکنند که لقب رضا را مأمون برای پدر شما انتخاب کرده است به دلیل اینکه ایشان به ولایتهدی مأمون رضایت داده است، آیا این سخن درست است؟ امام علیهالسلام فرمودند: به خدا قسم دروغ گفتهاند و سخن نابجایی بر زبان راندهاند.
خدای تبارک و تعالی او را رضا نامید چون مورد رضایت خداوند در آسمان و مورد پسند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان بعد از او علیهمالسلام در زمین بود؛ راوی میگوید: عرض کردم مگر پدران گذشته شما چنین نبودند؟ حضرت فرمود: آری! آنان نیز پسندیده خدا و رسول و امامان علیهمالسلام بودند، اما مخالفین نیز ایشان را قبول کرده، به ایشان رضایت دادند همان گونه که موافقان از دوستان نسبت به ایشان رضایت داشتند و این حالت برای هیچ یک از پدران ایشان اتفاق نیفتاد و لذا از بین آنان فقط ایشان «رضا» نامیده شده است.
2-شیوه مبارزه امام رضا علیهالسلام با افکار منحرف چگونه بود؟ یکی از ویژگیهایی که مورخین برای عصر امام رضا علیهالسلام برشمردهاند نهضت ترجمه است که از تحولات فکری و فرهنگی مهم آن دوران بوده است. این نهضت یک فضای باز فرهنگی را در جهان اسلام ایجاد کرده بود و مترجمان مختلفی آثار علمی از زبانهای یونانی، رومی، ایرانی و بعضاً هندی را به زبان عربی ترجمه کردند و علوم مختلفی از این طریق وارد جهان اسلام شد.
این ترجمهها در کنار فواید فراوانی که در گسترش علوم داشت، آسیبهایی را هم مخصوصاً در حوزه علوم فلسفی و عقلی به همراه داشت زیرا این مباحث معمولاً در تضاد با اعتقادات و باورهای مسلمانان بود لذا زمینه ایجاد افکار منحرفی را حوزه مباحث کلامی و فلسفی در میان مسلمانان فراهم کرده بود.
از این رو لازم بود که امام رضا (ع) با استفاده از ابزارهایی که در اختیار داشت و بر اساس مقتضیات زمان، از اسلام اصيل و انديشههای ناب پيامبر اكرم (ص) دفاع کند و امام علیهالسلام با پاسخگوئی به شبهات علمی و عقيدتی مردم و برگزاری جلسات علمی براي اصحاب و شاگردان و نیز شركت در مناظرات علمی و كلامی كه با حضور رهبران مذاهب مختلف برگزار میشد، به خوبی از عهده این کار برآمد.
روایات کلامی امام علیهالسلام و مناظرات و مراسلاتی که در باب توحید، در باب صفات خدا، رؤیت خدا، مشیت الهی، قضا و قدر الهی، علم و قدرت الهی، خلق قرآن و سایر مباحث کلامی از ایشان نقل شده و روایاتی که در باب نبوت عامه و خاصه، عصمت انبیاء و نیز در باب امامت از ایشان به یادگار مانده، گنجینهای گرانبها از معارف مکتب اهل بیت علیهمالسلام است که با استفاده از فرصت بهدست آمده در آن دوران، بیان شده و از طریق راویان حدیث برای ما گزارش شده است.
3- امام رضا علیهالسلام چه زمانی وارد ایران شدند و از چه شهرهایی عبور کردند؟ امام رضا علیهالسلام بعد از شهادت پدر بزرگوارشان به دست هارون الرشید به دلیل شرایط سخت و اختناقی که ایجاد شده بود زندگی تقیهای را شروع کردند و از هر گونه رفتاری که به صورت مستقیم ایشان را رودروی حکومت عباسی قرار دهد پرهیز میکردند.
اما در پوشش این زندگی محقرانه ظاهری، امام رضا علیهالسلام مبارزهای پنهانی و مستمر را پایهریزی کرده بودند و تمامی شئون امامت خویش را از این طریق انجام میدادند، افرادی را به اقصی نقاط بلاد اسلامی گسیل داشته بودند و از طریق آنها شیعیان خودشان را مدیریت میکردند.
بعد از مرگ هارون و اختلافاتی که بین امین و مأمون بر سر جانشینی او درگرفت فرصت خوبی برای امام فراهم شد که فعالیتهای خودشان را با جدّیت و سرعت بیشتری ادامه دهند و این فعالیتهای سرّی و مخفیانه هم بعد از گذر چندین سال و گسترده شدن آنها به صورت طبیعی مقداری آشکار شده بود.
از این رو وقتی مأمون به حکومت رسید متوجه شد که بودن امام رضا(ع) در مدینه و دستگاه عظیم و وسیعی که آن حضرت در سراسر کشور اسلامی آن روز به وجود آورده بودند، ادامه حکومت او را ناممکن ساخته است از این رو به فکر چاره افتاد، منتهی دید شرایط برای حذف فیزیکی امام علیهالسلام فراهم نیست از این رو به فکر تقلب افتاد و پیشنهاد ولایتعهدی را مطرح کرد تا به نوعی حرکت امام را خدشهدار کند، بعد از آن پیشنهاد ولایتعهدی بود که امام علیهالسلام اگر چه با اکراه، سفرشان به ایران را پیریزی نمودند.
اینکه امام در این سفر از چه شهرهایی عبور کردهاند اگر چه نسبت به برخی شهرها مثل بصره یا اهواز یا نیشابور تقریباً بین مورخین اتفاق نظر وجود دارد اما نسبت به خیلی از شهرها اختلافاتی بین مورخین وجود دارد که نمیتوان قضاوت قطعی کرد و اگر چه این قضاوتها برای اثبات سند برخی قدمگاههای در مسیر راه، شاید مؤثر باشد اما فایده چندانی بر آن مترتب نیست لذا بحث مهمی تلقی نمیشود.
آنچه درباره مسیر این سفر میتوان گفت این است که به صورت طبیعی مأمون نمیخواسته امام را از مسیر شهرهای شیعهنشین عبور دهد به همین خاطر به افراد خودش تأکید کرده بود که مسیر سفر را به گونهای برنامهریزی کنند که از این شهرها عبور نکنند اما در عین حال چون میخواستند وانمود کنند که امام رضا علیهالسلام را با رضایت به سمت خراسان میبرند خیلی هم نمیتوانستند این خواسته خود را عملی کنند.
بر اساس نقلهای تاریخی امام رضا علیهالسلام در مسیر حرکت با برخی از شیعیان خود دیدار میکردند و در جمعهای مردمی که شکل میگرفت سخنرانی میکردند و معارف اسلام را برای مردم بیان میکردند یکی از مشهورترین این نقلها مربوط به شهر نیشابور است که حضرت حدیث معروف سلسلة الذهب را در جمع چندصدهزار نفری مردم بیان فرمودند و یا در گزارشها دارد که امام در همین نیشابور از فرصتی استفاده کردند و به دیدار یکی از شیعیان خودشان رفتند و هیچ بعید نیست که همین اتفاق در شهرهای دیگر هم افتاده باشد.
4- تأثیر حضور امام رضا علیهالسلام در گسترش تشیع در ایران را بیان کنید؟ اگر چه خراسان که در آن زمان یکی از مراکز مهم شیعه بود اما با توجه به کمبود امکانات و سختی مسافرت در آن زمان، شاید بسیاری از شیعیان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام امام خود را ندیده بودند و از راه دور و با واسطه سخنان امام خویش را دریافت میکردند و لذا بسیاری از معارف ناب مکتب اهل بیت به دلیل دوری راه به گوششان نرسیده بود.
شاید بسیاری از مردمی که خیلی علاقه و محبتی نسبت به خاندان پیامبر علیهم صلوات الله نشان نمیدادند هم به خاطر همین نبود شناخت کافی از مقام و منزلت ایشان بود چون اینها معلوماتشان درباره مکتب اهل بیت علیهمالسلام از طریق تبلیغات امویان و عباسیان به دست آمده بود.
حضور امام در خراسان، علیرغم میل مأمون باعث شد که این ارتباط وثیق و تنگاتنگ بین امام با پیروانشان برقرار شود و بسیاری از کسانی که شناخت کافی از امام نداشتند با دیدن امام رضا علیهالسلام و رفتارهای ایشان، آن تصور غلطی که بر اثر تبلیغات دشمن ایجاد شده بود، از بین رفت و نگاهشان اصلاح شد و باورهای زلالشان در مسیر مکتب اهل بیت علیهمالسلام قرار گرفت.
از این رو میبینیم که ایران بعد از امام رضا علیهالسلام مرکز رفتوآمد شیعیان شد، شعرای شیعه، ادبای شیعه، محدثین و امامزادهها رفتوآمد خودشان را به این منطقه شروع کردند و اصلاً منطقه را از آن خودشان دانستند و با فرهنگ تشیع پر کردند.
حضرت رضا(ع) با آمدن به خراسان هم سرمایههای هنری و هم سرمایههای سیاسی و هم سرمایههای علمی را در خدمت به آن تفکری که داشتند، بسیج کردند.
زندگی ساده، زاهدانه و بیآلایش امام در این منطقه و آلوده نشدن ایشان به زرق و برق دنیوی مأمون، قصه نماز عید فطر، داستان قصیده معروف دعبل خزاعی، مناظرات علمی که در این منطقه بین امام رضا علیهالسلام و بزرگان مذاهب مختلف شکل گرفت، همه اینها زمینه را فراهم کرد تا فرهنگ ناب اهل بیت علیهمالسلام در این منطقه گسترش پیدا کند.
مقام معظم رهبری مدظله العالی در کتاب انسان ۲۵۰ ساله میفرمایند: «آن طور که ملاحظه میشود علی بن موسی الرضا علیهما السلام در این فصل از زندگیاش که آخرین فصل از زندگی امام است، بزرگترین ضربه را بر پیکر حکومت عباسی وارد کرد و لذا خراسان مرکزی شد برای شورشهای ضد عباسی و سالهای متمادی آنها را راحت نگذاشتند و اگر مردم آن روز همت میکردند، فداکاری میکردند، دنبال راه علی بن موسی الرضا علیهما السلام را میگرفتند حکومت اسلامی تشکیل میشد و هیچ دلیلی وجود نداشت که باید حکومت اسلامی بماند تا در سال ۱۳۹۹ قمری در ایران تشکیل بشود، نه هزار سال پیش میتوانست تشکیل بشود، اگر مردم همت میکردند و اگر اراده به خرج میدادند.»
5- با توجه به اینکه امروز دشمن نهاد خانواده را هدف گرفته است رفتار امام رضا علیهالسلام با خانواده چگونه بود؟ خانواده کانونی است که هر چه با صفاتر، صمیمیتر و گرمتر باشد، زندگی شیرینتر و توفیقات انسان بیشتر خواهد شد. زندگی امام رضا علیهالسلام هم بهعنوان فرزند، هم بهعنوان برادر و هم بهعنوان همسر و هم بهعنوان پدر برای جامعه ما درسآموز است.
امام رضا علیه السلام در تمام مدتی که امام کاظم علیه السلام زندانی بودند دستیار و پشتوانه استوار ایشان در نگهداری خانواده بودند، ایشان در این مدت طوری از خانوادهشان مراقبت کردند، که اجازه ندادند کسی به آن ها بیاحترامی کند، نهایت احترام را به آنها میگذاشتند و خطرات دشمنان را از آنان دور میکردند.
امام رضا علیهالسلام درباره ضرورت تکریم برادر میفرمایند: « الأخ الأکبر بمنزلة الأب؛ (وسائلالشیعه ج ۲۰ ص ۲۸۳) برادر بزرگتر به منزله پدر است» و رفتار ایشان با برادران و خواهران که در تاریخ نقل شده بسیار درسآموز است.
علاقه و محبتی که نسبت به حضرت معصومه سلام الله علیها داشتند و جملاتی که در شأن ایشان گفتهاند بسیار تأثیرگذار است؛ در زاد المعاد ج۱ ص ۵۴۷ از آن بزرگوار نقل شده که فرمودند: «من زارها عارفاً بحقها فله الجنة»
علاقه حضرت به خانوادهشان در محبتی که به امام جواد علیهالسلام داشتند نیز قابل ملاحظه است؛ امام علیهالسلام آن قدر فرزندشان را دوست میداشتند که شب را نمیخوابیدند و گهواره امام جواد علیهالسلام را حرکت میدادند و بعد هم که امام جواد علیهالسلام بزرگتر شده بودند آنقدر رفتار امام با ایشان محبتآمیز و توأم با احترام بود که ایشان را به نام صدا نمیزدند بلکه بیشتر با کنیه مورد خطاب قرار میدادند، مثلاً میفرمودند: «ابوجعفر برای من نوشته است و من برای ابوجعفر نوشتم.»
در اینجا خوب است به چند روایت از امام رضا علیهالسلام که توصیههایی برای زندگی خانوادگی است اشاره کنم:
۱- ایشان در روایتی از پیروان خود میخواهند که برای ایجاد گشایش در زندگی و رفاه اهل خانه بکوشند: صَاحِبُ النِّعْمَةِ یَجِبُ أنْ یُوَسِّعَ عَلَی عِیَالِهِ (بحارالانوار، ج 75، ص 335) افرادی که از نعمتی برخوردارند بر آنها لازم است برای خانواده خود گشایش ایجاد کنند.
۲- امام رضا علیهالسلام درباره عطوفت و مهربانی نسبت به زن و دختر، به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی عَلَی الْإِنَاثِ أَرَقُ مِنْهُ عَلَی الذُّکورِ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ یدْخِلُ فَرْحَةً عَلَی امْرَأَةٍ بَینَهُ وَ بَینَهَا حُرْمَةٌ إِلَّا فَرَّحَهُ اللَّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ. (وسائل الشیعه، ج 21، ص 367) خداوند بزرگ نسبت به زنان مهربانتر از مردان است و مردی نیست که زنی از محارم خویش را شاد کند مگر آنکه خداوند او را در قیامت شاد خواهد کرد.
۳- ایشان در باب تأکید بر حفظ حرمت پدر و مادر میفرمایند: حَرَّمَ اللَّهُ عُقُوقَ الْوَالِدَینِ لِمَا فِیهِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنَ التَّوْفِیقِ لِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (بحارالانوار، ج۷۱، ص 74) خداوند نافرمانی پدر و مادر را به این دلیل حرام کرد که موجب از بیرون رفتن توفیق اطاعت خداوند میشود.
۴- امام رضا علیهالسلام در سخنی نورانی از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند: أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ أَلْطَفُهُمْ بِأَهْلِهِ وَ أَنَا أَلْطَفُکمْ بِأَهْلِی (عیون اخبارالرضا: ج2، ص 38) کسی که ایمانش برتر از دیگران است، اخلاقش نیکوتر و به خانواده اش مهربانتر است و من مهربانترین شما نسبت به خانوادهام هستم.
نظر شما