به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، همزمان با سالروز بزرگداشت سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، با حمایت مرکز فرهنگی کشورمان در لاذقیه مقالهای تحت عنوان «امام خمینی (ره) و قضیه فلسطین» در روزنامه مورخ 14/3/1401 "الثوره" سوریه به قلم "عدنان مصطفی بیلونه" استاد دانشگاه تشرین لاذقیه منتشر شد.
ترجمه این مقاله که بدین شرح است:
عنوان مقاله: امام خمینی (ره) و قضیه فلسطین
نویسنده: دکتر عدنان مصطفی بیلونه
در آغاز، لازم است پیش از صحبت در مورد نقش این شخصیت تاریخی بزرگ در قضیه فلسطین و دیگر قضایای عادلانه ما، ابعادی از شخصیت بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (قدس سره) برجسته کنیم.
شخصیت امامی که ذهنها و دلها را تسخیر کرده است، برخاسته از این نبود که ایشان فقط یک مبارز انسانی عظیمی بودند، یا انقلابی اسلامی و تاریخساز، یا رهبر استثنایی در زمان تسلیم و انقیاد تحقیرآمیز، بلکه علاوه بر این، ایشان یک پژوهشگر و محققی بودند که با وجود شرایط سخت جهادی و زندان و تبعیدی که در آن بودند، بیش از هفتاد کتاب نوشتند. ایشان حتی در سختترین و خطرناکترین مراحل زندگی به فعالیتهای علمی و پژوهشی خود ادامه دادند. ایشان همچنین فیلسوف، عارف، فقیه بزرگ و شاعر خلاق در عشق الهی است. ایشان در شعر خود از برخی از شاعران بزرگ ایرانی مانند جلال الدین رومی، سعدی شیرازی، حافظ شیرازی، عطار نیشابوری و دیگران تأثیر گرفتند، و تا پایان عمر خود به نظم شعر ادامه دادند.
علاوه بر همه اینها، معظم له رهبری استثنایی و دارای بینش استراتژیک کاملا درست بودند. ایشان حتی در دوران جنگ تحمیلی و در جریان رویارویی شدید با نیروهای ظلم و ستم متجاوز و استکبار، قطب نمای اسلامی و انسان دوستانه خود را از دست ندادند. ایشان نبردهای خود را با مهارت یک سیاستمدار کهنه کار و یک رهبر استراتژیک برجسته مدیریت میکرد، ایشان میدانستند چگونه از صبر استراتژیک خود استفاده کنند، واین صبر، صبر یک مرد توانا است نه صبر یک ناتوان. ایشان در شخصیت خود تیزبینی و حکمت جمع میکردند، و آینده را بنا بر واقعیت ودگرگونیهای آن پیش بینی میکرد. معلوم است که کشور ایران در زمان شاه محمدرضا پهلوی (1919-1980م) که حدود چهل سال بر ایران حکومت کرد، به کشورهای غربی به طور کلی و به ویژه ایالات متحده آمریکا وابسته بود. امام (قدس سره) ایران را از چارچوب تبعیت به هسته آزادی و استقلال منتقل کردند و توانستند کشور ایران را از اسارت بندگی به مفهوم حاکمیت ملی منتقل کنند، و مردم سرافراز این سرزمین را از یوغ ظلم و ستم رها سازد.
نظام جمهوری اسلامی بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، ساماندهی شئونات داخلی خود را آغاز کرد و حرکت سیاسی ملی خود را بر اساس معیارهای دموکراسی برگرفته از اندیشههای ایشان به عنوان رهبر معظم انقلاب ادامه داد. معظم له در زمینه قضایای خارجی با انواع استعمار، استکبار، صهیونیسم جهانی و رشد سرطانی آن در خاورمیانه به نمایندگی از رژیم جنایتکار صهیونیستی مخالف بودند، و قضیه فلسطین کانون توجه و مشغله این رهبر بزرگ بوده است. ایشان همه اشکال پشتیبانی مادی و معنوی را از مقاومت فلسطین و همه جناحهای آن و از مقاومت اسلامی در لبنان ارائه کردند. ایشان این رویکرد مقاومت در برابر پروژه صهیونیستی را در پیش گرفتند، و آن را پایه گذاری کردند، و پس از ایشان، همه رهبران ایرانی نیز از آن رویکرد پیروی کردند. رهبران بزرگ کسانی هستند که زندگی خود را وقف قضایای عظیمی میکنند، و برای اثبات عدالت آن قضایا، رفع ستم و بی عدالتیها از مردم ستمدیده و اعاده حقوق تضییع شده آنان بدون کم و کاستی تلاش میکنند. و در این خصوص بیانیهای از امام (قدس سره) در پی معاهده معروف قاهره در سال 1964 میلادی به ذهن من متبادر میشود. در آن سال عربها در کنفرانس خود به بحث و تبادل نظر درباره منحرف کردن آبهای رود اردن پرداختند، وبه این معاهده رسیدند. حضرت امام گفتند: «از خود میپرسم چرا با اسرائیل بر سر رود اردن دعوا میکنید ... تمام فلسطین غصب شده است، پس برای بیرون راندن یهودیان از آن تلاش کنید، ای کسانی که به خود مشغول هستید».
امام در سال 1961 م. از خطری که ایران و به طور کلی ملت اسلامی را از توطئههای صهیونیسم تهدید میکند، هشدار دادند و فرمودند: «بر اساس مسئولیت شرعی خود، توجه ملت ایران و مسلمانان جهان را به خطراتی جلب می کنم که اسلام و قرآن را تهدید میکند... استقلال و اقتصاد کشور ممکن است به دست صهیونیستها بیفتد».
امام (قدس سره) در سال 1962 میلادی بر خطر ایجاد هر نوع رابطه با رژیم صهیونیستی تأکید کردند و گفتند: «به همه رهبران کشورهای اسلامی و عربی اعلام میکنم که علمای مسلمان، مراجع، مردم مومن جمهوری اسلامی و ارتش شریف جمهوری اسلامی برادر همه مسلمانان هستند، در رفاه و بدبختی شریک هستند و اتحاد با اسرائیل، دشمن اسلام و دشمن ایران را رد و محکوم میکنند... این را با نهایت صراحت را اعلام کردم، [مهم نیست اگر الان] ماموران اسرائیل برای پایان دادن به زندگی من پیشقدم شوند».
تردیدی نیست که مواضع وعقیده امام خمینی (قدس سره) در خصوص قضیه فلسطین و نگاه ایشان به رژیم صهیونیستی به عنوان غده سرطانی است که باید از بین برود، مواضعی شناخته شده برای همه کسانی که افتخار شناخت ایشان و تاریخچه مبارزات ایشان را داشتهاند.
به عنوان مثال؛ امام در سال 1968 فرمودند:«قبلاً اشاره کرده بودم که تأسیس اسرائیل غاصب خطر بزرگی برای اسلام است، و میترسم مسلمانان از این موجود غفلت کنند و فرصت را از دست خود دهند، و بعد از آن کاری از دستشان برنمیآید. پس همه مسلمانان باید برای از بین بردن این میکروب مخرب فاسد تلاش کنند، و برای این منظور از کمک به کسانی که در این زمینه تلاش میکنند، کوتاهی نکنند.»
با پیروزی انقلاب به رهبری این امام بزرگوار، سفارت رژیم صهیونیستی در تهران به سفارت فلسطینیان تبدیل شد. ایشان در راهبرد مبارزاتی خود آزادسازی بیت المقدس را یک وظیفه دینی دانستند و آن را یک واجب عینی بر هر مسلمانی دانستند. ایشان قضیه فلسطین را قضیه محوری برای همه مسلمانان شریف دانستهاند و آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز جهانی بیت المقدس نامگذاری کردند.
به دلیل خروج برخی از مقامات فلسطینی از منشور سازمان آزادیبخش فلسطین و دویدن آنها به دنبال پیشنهادات دروغین آشتی، صلح کاذب و عادی سازی که در خدمت پروژه صهیونیستی است، امام خطاب به رهبران و مسئولان سازمان آزادیبخش فلسطین کردند، و گفتند: «به رهبران فلسطینی توصیه میکنم از دیدار دست بکشند، و مردم خود را با توکل بر خدا بسیج کنند، و سلاحهای خود را برای مبارزه با اسرائیل تا حد مرگ بکشند. این دیدارها باعث شود که مردم مبارز امید خود را از دست بدهند.» اما مسئولان سازمان به سخنان و دستورات امام خمینی (قدس سره) گوش ندادند و نتوانستند هیچ دستاوردی محقق کنند، حتی توافق بیارزش (اسلو) در سال 1994 توسط صهیونیستها باطل شد. توافقی که فلسطینیها را به یک رشته فجایع سوق داد که تا کنون ادامه دارد. در این زمینه یادآور هشدار مرحوم حافظ اسد (رحمه الله) به یاسر عرفات پس از امضای این قرارداد میشوم که به او میگوید: «ابو عمار... هر بندی در این توافقنامه نیاز به یک توافق دیگری دارد... تو در تونلی تاریک و خطرناک قدم میزنی».
بنده گمان میکنم که پیشقدمی یاسر عرفات و قبل از او سادات و ملک حسین در بستن صلحنامه با صهیونیستىها بخش بزرگی از عربها را از طریق عادی سازی به رژیم صهیونیستی وابسته کرد. عادی سازیای که به نوعی خدمتگزاری به رژیم صهیونیستی تبدیل شد. دید امام خمینی (ره) چقدر درست بود که فرمودند: «اسرائیل غده سرطانی است که باید از بین برود».
این مقاله در آدرس زیر قابل مشاهده است:
نظر شما