به گزارش خبرگزاری شبستان، پیش اجلاسیه کرسی نوآوری «بررسی و نقد مادیت نفس در نگره تفکیکی» روز شنبه ۲۸ خردادماه جاری در سالن فرهنگ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دفتر قم برگزار گردید.
در این کرسی حجتالاسلام و المسلمین حمیدرضا شاکرین به عنوان ارائهدهنده، حجج اسلام و آقایان مهدی قائمی امیری، بیوک علیزاده، عبدالحمید واسطی و سعید رحیمیان به عنوان هیئت داور؛ حجج اسلام و آقایان محمدحسن قدردان قراملکی، سیدمحمداسماعیل سیدهاشمی، علی افضلی، جلال الدین ملکی، محمدحسین منتظری به عنوان ناقد، جناب آقای موسیوند به عنوان نماینده هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره و جناب حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی سوادی به عنوان مدیر جلسه حضور داشتند.
در این کرسی نوآوری حجتالاسلام و المسلمین حمیدرضا شاکرین مدیر گروه منطق فهم دین پژوهشگاه به ارائه مطالب خود پرداخت که متن آن در ادامه می آید:
رویکرد تفکیک یا گرایش معارفی خراسان جریانی در منطق فهم دین و معارف اسلامی است که برای آن قدمتی نزدیک به یک قرن بیان شده است. بنمایه گرایش تفکیکی این است که فلسفه و عرفان اندیشههایی بشری بوده که با وحی انطباق نداشته و برای خلوص معرفت دینی باید آنها را از ساحت اندیشه دینی زدود. در این نگره همچنین نفس انسانی جوهری مادی و ظلمانی است. پیشران این رویکرد در دوران معاصر مرحوم آیتالله میرزامهدی اصفهانی (۱۳۰۳- ۱۳۶۵ ه.ق) از شاگردان محقق نائینی است. با رحلت میرزا جمعی از شاگردان او با تغییرات و اصلاحاتی به ترویج اندیشههای وی پرداخته، کوشیدند که آن را به یک جریان فکری مبدل سازند.
مکتب خراسان، انسان را موجودی مادی، اما دوساحتی میداند که حقیقت و «من» واقعی انسان را همان نفس یا روح دانسته، ولی بین نفس و بدن قائل به تفاوت جوهری نبوده، حتی روح پیامبر (ص) را واقعیتی مادی، تاریک و ظلمانی انگاشته است. در این باره سوالاتی رخ مینماید از جمله اینکه:
اگر حقیقت انسان همین نفس یا روح است و آن هم پدیدهای مادی است، تمایز این نگره با انسانشناسی ماتریالیستی و فیزیکالیستی چیست؟
تفکیکیان چه دلایلی بر اثبات مادیت و نفی تجرد روح دارند و دلایل آنان تا چه اندازه قابل پذیرش است؟
در اندیشه تفکیک چه پاسخی در برابر دلایل فیلسوفان مبنی بر تجرد نفس داشته و پاسخ آنان چگونه ارزیابی می شود؟
دیدگاه فوق توسط برخی از اندیشمندان مورد نقد قرار گرفته است، اما نقدهای موجود کمتر به بررسی ادله تفکیکیان، بویژه دلایل نقلی آنان پرداختهاند. در این مقال نه تنها مدعا که دلایل نیز اعم از عقلی و نقلی بررسی شده است.
در نقد از روش عقلی و نیز بررسی های اسنادی و تحلیل متن استفاده شده و به طور فشرده نتایج زیر به دست امده که البته برخی از آنها توسط دیگر ناقدان هم بیان شده ولی نقد ادله و کاوش در روایات و نقدهای حاصله از آن درآثاردیگر بسیاراندک و ناچیز است:
۱ – ناتوانی در تعیین مرز دقیق بین دیدگاه خود و نگره مادی در حقیقت نفس.
۲ – خلأ تصور دقیق و صحیحی از تجرد نفس و مرتبه و لوازم آن.
۳ – ضعف تحلیل در باب پارهای از کارکردهای نفس چون ادراک، اراده و بررسیهای ناکافی پیرامون اقتضائات آن.
۴ – ضعف انسجام و تلائم بین دیدگاهها و باورهای پذیرفته شده و گرفتار آمدن در دام تناقض.
فقدان دلیل عقلی استوار بر مادی بودن نفس و تکیه بر امور خدشه پذیر، اثبات ناپذیر و یا ملائم با تجرد نفس.
تمسک به برخی روایات ضعیف، غلبه ظاهرگرایی و ضعف تعمق و ژرفنگری در ادله و کاستی در نگرش جامع و استنباط از مجموع منابع و ادله دینی.
بررسی ناقص و فهم نادرست دعاوی و دلایل فیلسوفان در باب تجرد نفس.
نظر شما