به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از یاسوج، در شهر دهدشت مسجدی بود که خادمی بنام سید حاصل داشت.
از اوایل دهه پنجاه سید حاصل خادم و اذان گوی تنها مسجد شهر دهدشت شد و حدود چهار دهه نغمه اذان و مناجات سید حاصل میهمان مردم قدردان و قدرشناس دهدشت بود.
َمسجد جامع دهدشت که مزین به نام صاحب الزمان (عج) بود، از قبل از انقلاب محل رفت و آمد نیروهای انقلابی بود و حجت الاسلام حاج سید رضا موسوی میرسالاری نقش مهم و به سزایی در پیوند مسجد و جوانان انقلابی داشت.
انقلاب به پیروزی رسید و جنگ تحمیلی آغاز شد و شهدای انقلاب اسلامی شهر دهدشت اکثرا از مسجد جامع دهدشت عازم جبهه های حق علیه باطل شدند و این شهدا انس و علاقه خاصی به سید حاصل داشتند و در مواقع مرخصی و برگشت به شهر دهدشت جایگاهشان مسجد جامع و نزد سید حاصل بود.
سید نیز با روی گشاده و اخلاق حسنه پذیرای رفقای بهشتی خود بود.
سید بسیاری از آیات قرآن، ادعیه، مناجات و اشعار در مدح اهل بیت علیهم السلام را حفظ بود و همیشه قبل از اذان این اشعار و مناجات ها را تلاوت می کرد که با استقبال خوب مردم مومن دهدشت همراه بود.
چون سید حاصل با اخلاص و از سودای دل مدح اهل بیت(ع) می خواند، بر دل ها می نشست و برخی از اشعار را مردم حفظ شدند.
از دیگر نکات مسجد سید حاصل این بود که به علت عدم وجود مسافرخانه در دهدشت، مردم از راه های دور که برای کاری اداری به دهدشت می آمدند و سیاهی شب بر آسمان غالب می شد، سید حاصل پذیرای مردم بود و حتی سفره شام سید در مسجد، برای این میهمان های غریب گسترده بود.
مسجد جامع و سید حاصل محور اتحاد و انسجام مردم بود. در طول روز و حتی تا پاسی از شب بلندگوهای مسجد برای امور مورد نیاز مردم روشن و خاموش و اعلان های مختلفی بیان می شد.
برای مثال اگر بچه ای گم یا پیدا می شد، سید حاصل بانگ می زد که پسر بچه ای با این مشخصات گم یا پیدا شده و مردم مطلع می شدند.
در دهه اول انقلاب که بانک خون در بیمارستان دهدشت وجود نداشت، هر بیماری که نیاز به خون داشت، سید حاصل بانگ می زد که (بیماری در بیمارستان احتیاج مبرم به خون دارد) با این نغمه سید جوانان متعهد در بیمارستان حضور پیدا می کردند و اهدای خون می کردند و جان بیماران را از مرگ حیاتی دوباره می بخشیدند.
اتاق سید حاصل در مسجد محل اشیاء و مبالغی بود که پیدا می شد و سید بانگ می زد و مردم با نشانی دادن اشیاء یا مبالغ خود را تحویل می گرفتند.
سید در فصل تابستان هر صبح با گاری چهار چرخی که داشت به کارخانه یخ می رفت تا برای مومنین در مسجد آب سرد تهیه کند.
و خلاصه مسجد محل حضور مردم با همه فکرها و اندیشه ها بود . مردم به سید حاصل عشق می ورزیدند و با صدای اذان سید حاصل احساس لذت و آرامش می کردند و این چنین سید جزو چهرهای ماندگار و نوستالوژی دهدشت شد و مردم از او به نیکی یاد می کنند. این کلام را مردم با باور و یقین کامل ذکر می کنند که «… اللهم إنا لا نعلم منه إلا خیراً…»
نظر شما