به گزارش خبرگزاری شبستان، در متن این یادداشت آمده است:
▫️ از خبرهای ناامیدکننده درباره رویکرد فرهنگی جمهوری تازهاستقلالیافتهای در شمال غرب ایران، تخریب پیشینه شاعران پارسیگو و جعل و تحریف آنهاست.
▫️جمالالدین خلیل شروانی در کتاب نزههالمجالس از میان فراوان شاعران پارسیگو نام بیست و چهار تن از شاعران رباعیسرای سدههای پنجم تا هفتم گنجه را آورده است، و این یعنی گنجه مهد شاعران پارسیگو بوده است.
▫️ اینک خبر میرسد که به بهانه بزرگداشت، بی توجه به نسخههای خطی بسیار از سدههای هفتم به اینسو، اشعاری را ترجمه کرده و به نظامی گنجوی، بزرگترین سراینده حماسههای عاشقانه پارسی نسبت دادهاند.
▫️یکی از ویژگیهای شعر، ترجمهناپذیری آن است و این سخنی ژرف و دقیق است، که از معاصران دکتر شفیعی کدکنی در چند جای آثار خود به آن پرداخته و از پیشینیان جاحظ، ادیب، سخنشناس و دانشمند سده سوم قمری، گفته است: «شعر تاب آن را ندارد که به زبانی دیگر ترجمه شود...».
بر این اساس، با ترجمه شعر، شعریت و عنصر هنر در آن از بین میرود و گاه تبدیل به نثر میشود و روشن است که مصالح شعر و نثر با هم متفاوت است.
▫️این ویژگی مخصوص شاعران پارسیگو نیست؛ بلکه برگردان یا ترجمه شعر از همه زبانها اینگونه است. شعر زیبای حیدربابا از شهریار را اگر از ترکی به فارسی برگردانند، همینگونه است و حتماً بخش عمدهای از شیرینی و شاعرانگی آن از بین خواهد رفت.
▫️ اگر پرسیده شود که فیتز جرالد انگلیسی چگونه اشعار خیام را ترجمه کرده که باعث شهرت خودش و خیام در مغربزمین شده است، پاسخ آن است که فیتز جرالد شعر خیام را ترجمه نکرده است، بلکه با آوردن ویژگیها و نشانههایی از شعر خیام و راه یافتن به اندیشه او، بخشی از اندیشههای او را به زبان خود بازگو کرده است.
▫️تأکید و تأیید این نکته از زبان نظامی گنجوی خواندنی است که امروزه در زادگاهش غریب افتاده و شعر فاخرش را با ترجمه کردن از شیرینی و جان، تهی و تخریب کردهاند:
لغتِ همه علومی چو از آن نمَط بگردد / سَلَبی دگر بپوشد به سیاقتِ معانی
نَمَطی که شعر دارد چو از آن زبان بگردد / چه نوشتن از وی آید، چه رسد به ترجمانی؟
نظر شما