داعش شبیه ترین گروه به منافقان است/ مادرم در راه دفاع از انقلاب شهید شد

اسکندری با بیان اینکه برخی اقدامات منافقان وحشتناک تر از داعش است، گفت: مادرم با انگیزه و خواست خود در مسیر دفاع از انقلاب و امام (ره) قدم گذاشت و به شهادتی که می خواست، رسید.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، معصومه اسکندری در نشست فرهنگی سروستان بی پایان که به همت اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران به مناسبت فاجعه هفت تیر و هفته بازخوانی و افشای ماهیت حقوق بشر آمریکایی در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی برگزار شد در مورد ماهیت مجاهدان خلق گفت: همه ما سردار شهید سلیمانی را می شناسیم و می دانیم ایشان برای چه مبارزه کردند. یکی از اهداف مهم شهید سلیمانی مبارزه با داعش بود. داعش شبیه ترین گروه به منافقین است، حتی یک سری اقدامات منافقان وحشتناک تر و وقیح تر از فعالیت داعش بود.

 

فرزند شهیده عشرت اسکندری با بیان اینکه مادرم چهارم شهریور سال 61 به شهات رسید، اظهار داشت: به یاد دارم دایی ام ازدواج کرده بود و ما ایشان را پاگشا کرده بودیم، تعداد میهمانان زیادی داشتیم که آخر شب رفتند و تعدادی ماندند. صبح روز بعد دایی ام می خواست جایی برود و پدرم او را همراهی کرد. وقتی از خواب بیدار شدم دیدم اعضای خانواده صبحانه می خورند، من شش ساله بودم، رفتم به حیاط که آبی به سر و صورت بزنم، به شدت در می زدند با اینکه عادت داشتم بپرسم چه کسی پشت در است این قدر هول شدم که بلافاصله در را باز کردم. دو نفر مسلح وارد حیاط شدند، یکی از آنها مرا پرت کرد، مادرم از آشپزخانه به حیاط آمد.

 

وی ادامه داد: مادرم فرد انقلابی بود که ارادت زیادی به امام خمینی (ره) داشت. مادرم روز شهادت دکتر بهشتی بسیار منقلب شده بود و با تعدادی از منافقین چند بار بگومگو داشت. پدرم هم سپاهی بود، در کردستان مجروح شده بود نیاز به عمل داشت؛ برای همین مدتی نتوانست در جبهه حضور یابد. منافقین سه مرتبه ما را تهدید کردند و نامه ای در منزل ما می انداختند. مادرم عاشق شهادت بود و در این مسیر بی انگیزه و بی هدف نبود. اگر منافقین سراغ ما آمدند، این طور نبود که ترور کور باشد.

 

اسکندری تصریح کرد: وقتی مادرم آن دو فرد مسلح را دید، شروع کرد به شعار دادن. با اولین شعار آنها گلوله ای به مادرم زدند. مادرم هشت شعار داد و آنها هشت تیر به سمت مادرم شلیک کردند. بارها این خاطره را مرور کردم یادم نمی آید که مادرم ترسیده باشد؛ حتی صدایش محکم بود و لرزشی نداشت. با صلابت، شجاعت و استقامت شعار می داد. وقتی مادرم روی زمین افتاد آن دو نفر وارد آشپزخانه شدند. به همسر دایی و پسرعمه ام شلیک کردم. دو برادرم خواب بودند، رگبار از بالای سر آنها رد شد. خواهرم چهار ساله بود، گریه می کرد، یک تیر به سمت او زدم. در آخر می خواستند در خانه ما نارنجک بیندازند اما همسایه ها آمدند و آن دو فرد مسلح فرار کردند و رفتند.

 

این فرزند شهید خاطرنشان کرد: به بالای سر مادرم رفتم، آخرین لبخند او را دیدم صحنه هایی دیدم بسیار سخت و بیش از این نمی خواهم روح مخاطبان را آزرده کنم. دنبال آمبولانس دویدم اما نرسیدم تا اینکه پدرم آمد و به او گفتم زبانم بند آمده بود. بهترین مأمن و تکیه گاه مادر است و منافقان مأمن و تکیه گاه ما را جلوی چشم مان گرفتند. مادرم با انگیزه و خواست خود در مسیر دفاع از انقلاب و رهبر قدم گذاشت و به شهادت که می خواست رسید و همین باعث آرامش ماست که او به چیزی که می خواست، رسید.

 

اسکندری بیان کرد: سال 58 مسعود رجوی به عنوان رییس مجاهدین خلق گفت می خواهم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنم اما به قانون اساسی کشور رای ندادم. اسفند 58 نیز کاندیدای مجلس شد اما مردم به او رای ندادند. این موضوع باعث شد که او مقابل مردم بایستد، نگاهش این بود که اگر مردم ما را نخواهند باید کشته شوند. امام خمینی (ره) خیلی خوب پلیدی آنها را شناخت و تذکراتی و همچنین هشدارهایی نسبت به آنها داد.

 

 

کد خبر 1191043

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha