به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 آقای بازرگان از سازمان مجاهدین خلق حمایت میکند و از آنها بعنوان فرزندان خود یاد میکند. البته حمایت آقای بازرگان از شاخه رجوی بود. ارتباط سازمان با نهضت آزادی از این جنس بوده است. بین این دو گروه همکاری و ارتباط دوستانه نیز برقرار بود. مهمترین نکته در این ارتباط، نگرش نظری این دو گروه نسبت به دین است. سازمان همانند نهضت آزادی به دنبال اسلام منهای روحانیت بود آن نوع اسلام مبتنی بر تفسیر شخصی است و اسلام را بعنوان یک جزء میشناسد نه یک کل. سازمان مجاهدین خلق را تا قبل از انقلاب، یک سازمان اسلامی میدانستند و ساواک هواداران مجاهدین خلق را مارکسیسم اسلامی میدانست.
البته این تعبیر، تعبیر غلطی نبود بدین جهت که سازمان قبل از اینکه مسلمان باشد مارکسیسم بود. بسیاری از کسانیکه به سازمان پیوستند دارای انگیزههای اسلامی سنتی بودند. حقیقتا بسیاری از اینها قبل از انقلاب با انگیزههای درستی به سازمان پیوستند. اما ماهیت و ایدئولوژی سازمان واقعا ایدئولوژی دینی نبود. مجاهدین خلق بعد از پیروزی انقلاب برای حفظ جایگاهشان بین تودههای مردم به دنبال مصادره اسم شهیدان و انتصاب آنها به سازمان بودند. اخیرا نیز برای خذب مردم ایران رو به نهادهای دینی آوردند تا با انجام اعمالی مانند افتتاح مسجد در آلبانی برگزاری مراسم عزاداری برای امام حسین (ع) و گرامیداشت میلاد حضرت فاطمه مردم ایران را به سمت خود جذب کنند تا از این طریق بتوانند نقشه های شوم خود را عملی کنند. لذا در این خصوص با حجت الاسلام والمسلمین «محمد علی لیالی» عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی واستاد دانشگاه گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
در ابتدا توضیحی در خصوص تاریخچه تشکیل سازمان مجاهدین خلق بفرمایید؟
یکی از مهمترین مباحث در مطالعه و تحولات تاریخی، شناخت احزاب، گروه ها و جریان های سیاسی در تاریخ معاصر ایران است. از جمله مهمترین احزاب و جریان های تاثیرگذار در تحولات سیاسی معاصر ایران به خصوص در دهه 40، 50، 60 و تاکنون سازمانی ایست به نام سازمان مجاهدین خلق ایران که در ادبیات سیاسی معروف به «سازمان منافقین» می باشد.
سازمان مجاهدین خلق به نوعی انشعابی از درون نهضت آزادی ایران بود و فرزندان معنوی مهندس «مهدی بازرگان» در سال 1344 و بعدها 1349 سازمان مجاهدین خلق ایران را تشکیل دادند. بنیان گزاران دوره اول سازمان تا سال 1354 و تحولات و دگرگونی های درونی، انشعاب ها و ترورهای درونی از جمله مباحثی است که باید در جای دیگر مورد بررسی قرار گیرد. ضمن اینکه تا سال 1354 که سازمان دچار تغییر ایدئولوژی می شود و رهبران قدیمی سازمان یا کشته و یا از چرخه خارج می شوند رهبری سازمان به مسعود رجوی بر می گردد. از آن دوران، بحث تغییر ایدئولوژی در سازمان مطرح می شود و فرزندان مومن، متدین، انقلابی و سوپر انقلابی به مارکسیسم و کمونیسم گرایش پیدا می کنند. مباحث بسیاری از سال 54 تا 57 به خصوص در برخورد روحانیت با تغییر ایدئولوژی در زندان ها مطرح می شود تا اینکه نهضت اسلامی به پیروزی می رسد و دوران جدیدی برای مجاهدین خلق رخ می دهد.
سازمان مجاهدین در سال های 57 تا 60 تلاش های زیادی برای برگشتن به قدرت می کنند به گونه ای که مسعود رجوی کاندیدای ریاست جمهوری و برخی از اعضا سازمان نیز کاندیدای مجلس شورای اسلامی می شوند در صورتی که با وجود همه تلاش ها دستشان از رسیدن به مراکز قدرت کوتاه می ماند ولی باز هم بیکار نمی نشینند، این بار مقابله با نظام نوپای انقلاب اسلامی را با مدل ترور و خشونت های داخلی آغاز می کنند که نتیجه آن شهادت بیش از 17 هزار شهید ترور مانند حادثه هفتم تیر و هشتم شهریور بود.سازمان مجاهدین خلق با ورود به فاز مسلحانه و برای براندازی نظام جمهوری اسلامی به اقدامات تروریستی روی آورد. این سازمان علاوه بر ترورهای کور و بی هدف، مردم بی گناه کوچه و بازار، شخصیت های سیاسی و مسئولان نظام را نیز ترور می کرد.
سازمان مجاهدین خلق چه سالی از کشور خارج شدند و چرا؟
در پی شورش های مسلحانه سال 60 و برخوردهای جدی با سازمان مجاهدین خلق و رهبران آنها، سازمان رسما از کشور خارج می شود و تا سال 64 همراه با ابوالحسن بنی صدر در فرانسه مستقر می شوند ولی در همین سال با قطع همکاری با بنی صدر، مسعود رجوی و مجاهدین خلق به عراق برمی گردنند و در جنگ ایران با صدام همکاری می کنند به ویژه در عملیات چلچراغ و فروغ جاویدان (عملیات مهران و مرصاد) در پایان جنگ اقدامات زیادی علیه کشورمان در مقابل دشمن انجام می دهند. سپس با توجه به حوادث رخ داده در عراق، اردوگاه اشراف به سمت آمریکا گرایش می یابد و با تحولات داخلی عراق، سقوط صدام، برآمدن دولت مجاهدین در عراق و حوادثی که در اردوگاه اشرف رخ می دهد، آمریکایی ها مجبور به تخلیه مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف می شوند بعد از آن به اردوگاه لیبرتی در فرودگاه بغداد رفته و اکنون هم در آلبانی (تیرانا) حضور دارند.
چرا امام مجاهدین راالتقاطی نامیدند؟
سازمان مجاهدین خلق را باید یک سازمان با ساختار فرقه گرا و نظامی دانست. انها همیشه در پادگان نظامی زندگی می کردند که اطرافش را سیم خاردار تشکیل می داد، ممکن است کسی وارد سازمان شود اما کسی حق خروج از سازمان را ندارد. سازمان آنها مظهر و نمادی از ترور است، چه ترور اعضای داخلی خود و چه ترور نسبت به نیروهای انقلاب و نظام. این نکته اول در تاریخچه اجمالی سازمان مجاهدین خلق است که اسلام شان به تعبیر امام (ره) اسلام التقاطی بود. ضمن اینکه بخشی از اسلام شان را از مرحوم دکتر شریعتی و بخشی را از مهندس مهدی بازرگان گرفته بودند، بخشی هم تئوری مبارزه بود. می توان گفت: عملا اسلامشان اسلام ناب و اصیل نبود.
مهمترین اتفاق در دهه نخست حیات سازمان، بحث تغییر ایدئولوژیک است؛ در واقع سازمان از اسلام عبور کرد و در نتیجه وارد فاز ترور و خشونت شد که نخستین قربانیان آن هم مجید شریفواقفی و مرتضی لبافینژاد بودند. به نظر شما چه چیزی موجب شد تا مجاهدین خلق وارد فاز خشونت و ترور بشود؟
نکته دوم اینکه از زمان پیدایش سازمان مجاهدین خلق تاکنون بحث تغییر ایدئولوژیک برای آنها بسیار مهم بود. یعنی مسلمانان خالصی که از اسلام عبور کردند و به اندیشه مارکسیسم و کمونیسم رسیدند با این بهانه که اسلام دین مبارزه نیست، بعدها از اندیشه مارکسیسم و کمونیسم به اندیشه فاشیسم، خشونت و ترور روی آوردند، امروز هم این اندیشه ادامه دارد. مهمتر اینکه آنها اصلا پایبند به دین نیستند، مثلا وقتی مسعود رجوی با مریم رجوی ازدواج می کند، مریم هنوز همسر رسمی مهدی ابریشمچی است و آنها طلاق ایدئولوژیک می گیرند. امروز هم اساس تفکر جریان سازمان مجاهدین خلق فاشیسم با گرایش به ترور و خشونت در فضای مجازی است که نقش آنها را در حوادث و فتنه اخیر شاهد بودیم.
در تغییر ایدئوژی سازمان مجاهدین خلق نکته بسیار جالبی وجود دارد. در آرم سازمان مجاهدین خلق آیه مبارکه « فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً » (خداوند مجاهدان را بر بازنشستگان به اجر و ثوابی بزرگ برتری داده است..) حک شده است. در حالی که این جنبش با این آیه، گرایش به مارکسیسم و کمونیسم پیدا می کند. بعدها که مارکسیسم منجر به شکست کمونیسم و سوسیالیسم می شود، سازمان تغییر ایدئولوژی می هد و از مارکسیسم و کمونیسم به لیبرالیسم می رسد که بسیار عجیب است. لذا سازمان مجاهدین خلق عملا مظهر و نمادی از لیبرالیسم و سکولاریسم محسوب می شوند.
به نظر شما شیوه عملیات رسانهای مجاهدین خلق در برهه کنونی چیست؟
نکته مهم دیگری که باید در اینجا به آن توجه کرد این است که رهبران سازمان از ابتدا متخصصان جنگ روانی و جنگ رسانه ای بودند. از آغاز پیدایش تاکنون آن چه در سازمان مجاهدین خلق وجود داشت و وجود دارد، عملیات روانی است که اکنون در عرصه رسانه بشدت در حال انجام آن هستند. امروز در تیرانا (آلبانی) دو هزار نفر از زنان و مردان سازمان مجاهدین خلق با میانگین سنی بالای 50 و 60 سال با استفاده از هوش مصنوعی، ربات و رباتیک در حال تدارک «جنگ رسانه ای ترکیبی» علیه نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که نتیجه آن را در حوادث اخیر شاهد بودیم. در واقع تیرانانشینان اساتید فضای رسانه، جنگ رسانه، جنگ هشتک، جنگ ربات ها و جنگ روانی علیه نظام هستند که در بحث دیگری باید تکنیک ها و عملیات روانی و رسانه ای آنها را تحلیل کرد.
الان چطور شده یکباره مریم رجوی متدین شده ومسجد می سازد واز فاطمه زهرا حرف می زند و نمازجماعت برپا می کند؟ آیا مواضع جدید مریم رجوی وفرقه رجوی برای فریب دادن مذهبی ها درایران نیست ونمیخواهند ریاست جمهوری قلابی مریم را اثبات کنند؟
نکته مهم دیگر اینکه، سازمان مجاهدین خلق مظهر و نماد دین داری بود، جوانان مومن و مبارزی بودند که علیه رژیم پهلوی فعالیت می کردند. عرض کردم آیه مبارکه « فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً » در آرم تشکیلاتی آنها وجود داشت. سازمان سال ها به دلایل مختلف گرایش مذهبی خود را نشان نمی داد اما در دوره های جدید سعی کرد، نمادهای مذهبی خود را برجسته نماید، مانند برگزاری نماز جماعت، عزاداری امام حسین (ع) و افتتاح مسجد در آلبانی. لذا از آنجا که می دانند،جامعه ایرانی یک جامعه دینی و مذهبی است بر همین اساس سعی می کنند گرایش به دین داری استفاده از نمادهای دینی، حتی توجه به اهل بیت (ع) را در خود برجسته کنند؛ واقع قضیه همین است. در جنگ روانی مسجد در مقابل مسجد و هیئت در مقابل هیئت قرار دارد. دشمن می داند برای مبارزه با متدینین باید از نمادهای مذهبی همانند مسجد، هیئت، عزاداری و بسیاری از ایام و مناسبت ها استفاده کند.
احساس می شود، سازمان مجاهدین خلق در این دوران جدید برای نفوذ در میان مردم ایران به ویژه متدیین از نمادهای مذهبی خود استفاده می کند. آنها همیشه کشته شدگان خود، در جنگ تحمیلی را شهید و شهداء می نامیدند یا بسیاری از رهبران خود را که معدوم و یا کشته شدند را نماد جهاد، مقاومت و شهادت می دانند. می دانند که مفهوم جهاد، مقاومت و شهادت، مفاهیم متعالی در تفکر دینی در میان مردم و دین داران ما است. سعی می کنند از این مفاهیم استفاده کنند در حالی که اینها یک سازمان و ساختار فرقه گرا و تشکیلاتی ایست که مظهر و نماد فاشیسم، ترور، تروریسم و خشونت است. محصول آنها بیش از 17 هزار ترور بود، هست و خواهد بود. اسلام آنها اسلام التقاطی، اسلام لیبرال و اسلام سکولار است. سازمان مجاهدین خلق امروز در خدمت دشمنان، اسراییل، آمریکا، انگلستان، نهادها و سرویس های جاسوسی است که بتواند جنگ روانی علیه نظام و سقوط نظام را مدیریت کند.
به نظر شما آیا سازمان مجاهدین خلق در رسیدن به اهداف خود که یکی از آنها رهبری کشور ایران است موفق می شوند در حالی که اکنون هشتک های بین مریم رجوی و رضا پهلوی هم در گرفته است؟
درست است سازمان مجاهدین خلق را باید تشکیلاتی ترین سازمان و ساختار در میان اپوزیسیون و مخالفین نظام دانست اما سازمان هرگز توانایی رسیدن به قدرت را ندارد چون اولا مخالفان جدی در میان اپوزیسیون دارد. خود سلطنت طلبان مخالفان جدی آنها هستند. در حال حاضر جنگ هشتک های بین مریم رجوی و رضا پهلوی در گرفته است. عده ای دارند به مریم رجوی و عده ای دیگر هم به رضا پهلوی وکالت می دهند. به فرض محال که سازمان مجاهدین خلق و نظام سلطنتی به هم برسند که هیچ گاه نمی رسند، چون مبانی فکری و معرفتی آنها با هم سازگار نیست. بسیاری از احزاب ،گروه ها و جریان هایی که در خارج از کشور هستند با آنها همراهی نمی کنند و جنگ داخلی دارند.
در نهایت بر فرض محال هم اگر تمام جریان های اپوزیسیون به وحدت و تفاهم برسند، نمی توانند به عرصه قدرت و حاکمیت برگردند،چون نظام ما جمهوری اسلامی است و این نظام برای خود ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی خاصی دارد. طبیعتا هیچ یک از جریان های اپوزیسیون توانایی حاکمیت و حکومت در ایران را ندارند اما می توانند در فضای جنگ سرد، جنگ نرم ،جنگ رسانه و جنگ ترکیبی مشکلاتی را برای نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایجاد کنند.
گفت و گو: شهلا رکنی
نظر شما