خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی؛ دانههای برنج، پای در آب و سر به آفتاب قد کشیدند و این روزها کشاورزان رنج زحمت خود را با دیدن خوشههای به بار نشسته از یاد میبرند. بهزودی شالیزارهای برنج امسال هم درو میشود. در گذشته که ماشینهای کشاورزی هنوز باب نشده بود، دروی برنج با داس و داره انجام میشد. اگرچه اکنون نیز کم و بیش هنوز برداشت سنتی بویژه در شالیزارهای کوچک انجام میشود، اما فرهنگ «برکت خواهی» در نخستین خوشههای برنج، از شالیزارها رخت بسته است. انگار هرچه در حق شالیزاها جفا کرده و ویرانش میکنیم تا خانه بسازیم، برکت هم از خانههای جدید رخت میبندد.
گیله مرد، وقتی نخستین خوشه های برنج را آماده برداشت می دید، وضو می گرفت و به شکرانه محصول سال، بخشی از آن را خیرات می کرد و سپس برای برداشت برنج، یاوری می جست. یک پژوهشگر و مردم شناس می گوید: فرهنگ گیلان مبتنی بر کشاورزی و بهویژه برنج استوار است. این نوع معیشت بر سبک زندگی مردم تاثیر زیادی دارد و ما شاهد برگزاری آئین هایی برای برداشت محصول در گیلان بودیم. اگر محصول برنج و یا چای بود، هرکدام در نخستین روز برداشت، آئین خاصی داشت.
«سید هاشم موسوی» می گوید: وقتی اولین خوشه های برنج برداشت می شد، کشاورز گیلانی به نیت برکت خواهی، خوشه های نخست را برای ماکیان خود می ریخت و آخرین خوشه های برنج را هم به نشانه برکت در گوشه ای از خانه آویزان می کرد و اسفند ماه که گاو ورزا را برای شخم زدن زمین آماده می کرد، آن را به گاو نر می خوراندند و معتقد بودند این خوشه های برکت، به ورزا قدرت بیشتری می دهد تا بتواند زمین را شخم بزند و زمین را برای کاشت برنج سال بعد آماده کند. این خوشه های برکت، تنها یک دسته ساقه برنج نبود، بلکه در پس آن فرهنگی نهفته بود.
بهروز دلیلی درباره سنت برکت خواهی در روستاهای شهرستان سیاهکل در نخستین برداشت محصول می گوید: نخستین روز دروی برنج،آداب و رسوم خاصی داشت. زمانی که خوشه های برنج می رسید، سرپرست خانوار، وضو می گرفت، به شالیزار می رفت، رو به قبله می ایستاد و با نام و یاد خدا، دسته ای از خوشه های رسیده را درو می کرد. یک نفر از افراد خانواده قسمتی از خوشه را به یکی از بقاع روستا می برد و به نیت خیر و برکت خواهی برای سال آینده، خوشه متبرک شده را داخل کندوج(انبار شالی) قرار می داد.
وی، دیگر رسوم برکت خواهی برداشت برنج را اینگونه توضیح می دهد: شالی کاران پس از برداشت شالی، عده ای از اقوام، آشنایان و همسایگان را به صرف شام دعوت می کردند. یک نفر از سادات متدین و خوش نام و یا ملای ده را هم دعوت می کردند و وقتی سفره را پهن می کردند، ابتدا آن فرد متدین، سوره ای از قرآن مجید را تلاوت می کرد و حاضران بر پیامبر و ائمه طاهرین صلوات می فرستادند. آنگاه میزبان لقمه ای بزرگ از غذا درست می کرد و در زیر سقف خانه قرار می داد و پس از آن میهمانان می توانستند غذا بخورند. اینکه چرا و به چه نیتی بخشی از خوراک را زیر سقف می گذاردند، نمی دانم، اما گمان می رود این لقمه را برای پرندگان می گذاشتند تا آنها هم از خوان پرودگار سهمی داشته باشند. برای شام چنین شبی، برنج تازه و با مرغ محلی فسنجان و یا تاس کباب می پختند.
دلیلی همچنین می گوید: شالیکاران پس از این که اولین بار قسمتی از برنج تازه خود را می فروختند، با پول آن در بازار ابتدا کمی نمک و سپس ماهی خریده و روانه خانه می شدند. نمک و ماهی را به نیت افزون شدن خیر و برکت محصولشان می خریدند و خریدن نمک علاوه بر برکت خواهی به احتمال برای نمک گیر و نمک شناس شدن در برابر پروردگار بود تا او را فراموش نکنند. مبلغی از پول فروش محصول را هم به سیدی می دادند که به او از نظر مذهبی و اخلاقی عقیده داشتند و در مقابل سکه ای دو ریالی می گرفتند این سکه را که متبرک می دانستند درون صندوق و انبار برنج می گذاشتند و معتقد بودند که با این سکه خیر و برکت محصول زیاد می شود.
« احمدعلی کریمی» نیز درباره آداب و رسوم نخستین برداشت برنج می گوید: قبل از شروع درو، نزد فرد باسواد که بیشتر ملاها بودند، می رفتند تا وی در تقویم خود بنگرد که کدامیک از روزهای آتی، سعد و یا نحس می باشد و پس از اعلام روز خوش یمن، برداشت آغاز می شد. روز نخست، شالیکار، داس و داره را برمی داشت و فقط یک مشت برنج با خوشه و ساقه را به نیت تبرک درو می کرد و آن یک مشت را همانطور سبز از مزرعه به خانه می آورد. اهل خانه شادی می کردند، به تشت می زدند و آواز می خواندند. پدر یا بزرگ خانواده آن یک مشت خوشه سبز را با نخ می بست و در تلنبار کندوج آویزان می کرد. در وقت خرمن محصول نیز آن مشت برنج را نمی کوبیدند و تا اسفند همان سال که شروع دوباره شخم زنی بود، نگه می داشتند. ابتدای سال کشاورزی و اسفند که با گاو ورزا زمین را شخم می زدند، آن مشت برنج محصول سال قبل را می آوردند تا حیوان بخورد و معتقد بودند نیروی جسمانی ورزا تا پایان سال کشت جدید بیشتر می شود. شالیزارها و باغ های چای هر روز کوچک و کوچکتر می شوند. فرهنگ برکت خواهی از خوان پروردگار رخت می بندد. فرهنگی که با رفتنش، سفره ها را نیز کوچکتر کرد.
نظر شما