به گزارش خبرگزاری شبستان، شصت نفر از بزرگان مسیحیان نجران با لباسهای فاخر با زنجیرهای طلا برای دیدار با پیامبر وارد مسجد میشوند اما پیامبر اکرم بهخاطر لباسهای فاخری که به تن دارند آنان را نمیپذیرد بعد از این که با لباسهای ساده به دیدار رسول خدا میروند با گرمی از آنان استقبال میکند.
علت حضور نامه ای است که پیامبر خدا برای مسیحیان فرستاده بودند.شرحبیل اسقف مسیحیان میگوید: چندی پیش نامهای از شما به دست ما رسید، آمدیم تا از نزدیک، حرفهای شما را بشنویم.
پیامبر میفرمايد: آنچه من از شما خواستهام، پذیرش اسلام و پرستش خدای یگانه است .
اسقف اعظم پاسخ میدهد: اگر منظور از پذیرش اسلام، ایمان به خداست، ما قبلاً به خدا ایمان آوردهايم و به احکام او عمل میكنيم.
پیامبر خدا میفرماید: شما مسیح را خدا میدانيد، در حالیكه این اعتقاد، با پرستش خدای یگانه متفاوت است یکی از مسیحیان میگوید: مسیح به این دلیل فرزند خداست که مادر او مریم، بدون اینكه با كسی ازدواج كند، او را به دنيا آورد. اين نشان میدهد كه او بايد خدای جهان باشد.
در همان لحظه آیهای نازل شد (آل عمران/۵۹) و رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: اگر چنین باشد حضرت آدم هم بدون پدر و مادر و از خاک به وجود آمدند.
مسیحیان پاسخی ندارند که بدهند و میگویند ما قانع نشدیم و رسول اکرم را به مباهله دعوت میکنند. (یعنی ما و شما دست به دعا برداريم و از خداوند بخواهيم كه هر كس خلاف میگويد، به عذاب خداوند گرفتار شود)
*آیه نازل شد
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ(آل عمران ۶۱):
اگر بعد از این حقایقی که دربارۀ عیسی به دستت رسیده، باز دربارۀ او چون وچرا کردند، به آنها پیشنهاد مباهله بده؛ یعنی بگو: «بیایید اینها را یک جا جمع کنیم: فرزندانمان و فرزندانتان و بانوانمان و بانوان تان و خودمان و خودتان. بعد، کار را به خدا واگذار کنیم و با تضرع و زاری، لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم.»
صبح روز بعد یعنی ۲۴ذی الحجه ،همه مسیحیان میهمان و مسلمانان در بیرون از دروازه شهر به تماشا نشسته اند که چه اتفاقی خواهد افتاد.پیامبر خدا صلی الله علیه وآله در حالی که حسین را در آغوش دارد و دست حسن را در دست، از دروازه مدینه خارج میشود. پشت سر او تنها يک مرد و زن ديده میشوند. اين مرد علی است و اين زن فاطمه. تعجب و حيرت، همراه با نگرانی و وحشت بر دل مسيحيان سايه میافكند.
شرحبيل به اسقف میگويد: نگاه كن. او فقط دختر، داماد و دو نوه خود را به همراه آورده است. بین مسیحیان ولوله و سر و صدایی به پا میشود که ما به این مباهله تن نمیدهیم.
اسقف به بالای سنگی میرود و میگويد: من معتقدم كه مباهله صلاح نيست. اين پنج چهره نورانی كه من میبينم، اگر دست به دعا بردارند، كوهها را از زمين میكنند، در صورت وقوع مباهله، نابودی ما حتمی است.
اسقف در مقابل پيامبر، با خضوع و تواضع، سرش را به زير میافكند و میگويد: (ما را از مباهله معاف كنيد. هر شرطی كه داشته باشيد، قبول میكنيم.)
پيامبر با بزرگواری و مهربانی، انصرافشان را از مباهله میپذيرد و میپذيرد كه به ازای پرداخت ماليات، از جان و مال آنان و مردم نجران، در مقابل دشمنان، محافظت كند. خبر اين واقعه، به سرعت در ميان مسيحيان نجران و ديگر مناطق پخش میشود و مسيحيان حقيقتجو را به مدينه پيامبر سوق میدهد.
نظر شما