تفاوت عملکرد نفوذی‌ها و منافقین در جلوگیری از ولایت امیرالمؤمنین(ع)/ اصحاب سِرّ دروغین چه کسانی بودند؟

استاد حوزه درباره تفاوت عملکرد منافقین مکی و مدنی، گفت: منافقان مدنی با اساس اسلام مخالف بودند، ولی منافقان مکی با خدا، اسلام، پیامبر(ص) و قرآن مخالف نبودند، بلکه مشکل اصلی‌شان این بود که امیرالمومنین(ع) نباید پس از پیامبر(ص) جانشین شوند.

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر سید رضا میرمعینی، استاد تاریخ، کارشناس مسائل دینی و از اساتید مراکز تخصصی حوزه‌های علمیه به مناسبت فرا رسیدن روز مباهله در گفت‌وگو با خبرنگار گروه غدیر و مهدویت خبرگزاری شبستان به تشریح عملکرد نفوذی‌های حکومت نبی اکرم(ص) پرداخت و اظهار داشت: رسول الله(ص) از روزهای آغازین دعوت خویش به دنبال پایه ریزی حکومت ولایی و آسمانی بودند که تا قیامت ادامه داشته باشد. برای تثبیت این حکومت نیز خداوند متعال طرح امامت و نبوت را توسط پیامبر(ص) پایه ریزی کرد.

 

وی تصریح کرد: خداوند متعال از زمان پیامبر اسلام(ص) تا قیامت طرح امامت و نبوت را مطرح کرد، ولی گروهی در زمان رسول الله(ص) بر آن شدند که حکومت آسمانی را به حکومت زمینی تبدیل کنند. به همین دلیل همواره با نبی اکرم(ص) درگیر بوده و تک و پاتک می‌زدند. یعنی گاهی آن‌ها برنامه ریزی پیامبر(ص) را خنثی می‌کردند و گاهی وجود مقدس نبی اکرم(ص) برنامه ریزی‌های آن‌ها را خنثی می‌کرد و درگیری این گروه با پیامبر(ص)، تاریخ اسلام را تشکیل می‌دهد که متأسفانه از این منظر کمتر به تاریخ نگاه شده است.

 

حجت‌الاسلام والمسلمین میرمعینی با اشاره به این‌که خداوند متعال برای تثبیت حکومت الهی بیش از هزار آیه در شأن حضرت امیرالمومنین(ع) نازل کرده است، یادآور شد: البته آیات مربوط به امامت بیشتر از این تعداد است. صدها آیه نیز علیه دشمنان امامت نازل کرده است.

 

چرا لفظ منافق در سوره‌های مکی نیامده است؟

وی در ادامه سخنان خود به تشریح نفاق پرداخت و تصریح کرد: اساس نفاق جایی به وجود می‌آید که قدرت، حکومت و اقتدار باشد، لذا نبی اکرم(ص) تا زمانی که در مکه حضور داشتند بحث نفاق مطرح نبود. چرا که ایشان در مکه قدرت، حکومت و اقتداری نداشتند، به همین دلیل مسلمانان را شکنجه می‌کردند و در برخورد با پیامبر(ص) نیازی به رفتار منافقانه نمی‌دیدند. وقتی به قرآن نیز توجه می‌کنیم متوجه می‌شویم در 85 سوره مکی(تعداد کل سوره‌های مکی 86 عدد است) نامی‌ از نفاق، منافق، منافقین یا منافقات برده نشده و تنها در سوره عنکبوت که آخرین سوره مکی است، برای نخستین بار به صورت گذرا بحث نفاق مطرح شده است.

 

این استاد حوزه با یادآوری این نکته که نخستین سوره ای که پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه نازل شده، بقره است، گفت: در این سوره نیز لفظ نفاق، منافق، منافقین و منافقات به چشم نمی‌خورد، چرا که پایه‌های حکومتی پیامبر(ص) تثبیت نشده بود و اهل نفاق نیز شکل نگرفته بودند. این در حالیست که نزول سوره بقره بیش از 2 سال به طول انجامده است. پس از این‌که پیامبر(ص) در مدینه قدرت می‌گیرند، منافقین مدنی به سر دستگی عبدالله بن ابی بن سلول شکل می‌گیرند تا جایی که سوره منافقون علیه آن‌ها نازل می‌شود.

 

وی تاکید کرد: زمانی که نبی اکرم(ص) در مکه حضور داشتند، سوره مدثر به عنوان چهارمین سوره نازل می‌شود. در این سوره خداوند متعال می‌فرماید: ای رسول ما کسانی که بر گرد تو می‌چرخند چهار دسته‌اند؛ «مؤمنین»، «اهل کتاب»، «بت پرستان و مشرکین» و گروه چهارم گروهی هستند که قرآن از آن‌ها به صورت رمزی یاد می‌کند و می‌فرماید «الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ‌». این‌ها همانند سه طایفه نخست نبودند، بلکه در گروه مسلمانان وارد شده و ادعای اسلام کردند ولی از روز نخست نیز ایمان نیاوردند. این گروه با اهداف خاصی وارد حکومت پیامبر(ص) شدند تا حکومت پس از ایشان را تصاحب کنند.

 

اصحاب سِرّ دروغین چه کسانی بودند؟

حجت‌الاسلام والمسلمین میرمعینی با بیان این‌که نبی اکرم(ص) در روایتی می‌فرمایند «مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ. هیچ پیامبری به اندازه ی من اذیت نشد!» تصریح کرد: آزار و اذیت حضرت(ص) نیز بیشتر از سوی همین گروه نفوذی‌ها(منافقین حرفه‌ای) صورت گرفت که قرآن از آن‌ها به «الذین فی قلوبهم مرض» یاد می‌کند. این‌ها به ظاهر خود را مسلمان و از صحابه نزدیک پیامبر(ص) معرفی می‌کردند، برای اسلام تلاش می‌کردند، رؤسای قبایل را دعوت می‌کردند تا وام دارشان باشند، ولی قلبشان با اسلام نبود، بلکه اهداف دیگری را در سر می‌پروراندند.

 

وی ادامه داد: البته باید توجه داشت میان منافقین مدنی و مکی تفاوت وجود داشت. منافقان مدنی می‌خواستند اسلام نباشد، آن‌ها با اساس اسلام مخالف بودند، ولی منافقان مکی با خدا، اسلام، پیامبر(ص) و قرآن مخالف نبودند، حتی برای گسترش اسلام پول نیز خرج می‌کردند و رؤسای قبایل را به اسلام دعوت می‌کردند تا وام دار آن‌ها شده و بعدها این رؤسا، مطعیشان باشند. مشکل اصلی این گروه جانشینی امیرالمومنین(ع) بود. چرا که می‌خواستند حکومت پس از رسول الله(ص) را تصاحب کنند و امام علی(ع) مانع آن‌ها بود.

 

استاد تاریخ با تأکید بر این‌که خداوند متعال در قرآن کریم آیات فراوانی درباره ویژگی‌های منافقان نازل کرده است، گفت: موارد فراوانی از درگیری گروه «الذین فی قلوبهم مرض» با رسول الله(ص) در قرآن مجید موجود است که ما تنها به یک مورد آن اشاره می‌کنیم. در تاریخ آمده گروه «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ‌» در مسجد دور هم می‌نشستند و با یک دیگر نجوا می‌کردند، احدی از مسلمانان را نیز به میان خود راه نمی‌دادند. پس از اتمام جلسه نزد پیامبر(ص) می‌رفتند و می‌گفتند «ای رسول خدا ما می‌خواهیم با شما به صورت خصوصی صحبت کنیم.»

 

کارشناس مسائل دینی خاطرنشان کرد: این کارشان سبب شد برای مردم این پرسش مطرح شد که این گروه که در میان آن‌ها بزرگانی از صحابی پیامبر(ص) و کسانی که دخترانشان را به رسول الله(ص) داده اند حضور دارند، در نجوای خصوصی پیرامون چه مسأله‌ای صحبت می‌کنند؟ اهدافشان چیست؟ در مرحله بعدی همین گروه در میان مردم شایعه کردند که ما اصحاب سِرّ رسول الله هستیم و ایشان به ما مأموریتی داده و درباره آن با یک دیگر مشورت می‌کنیم، سپس گزارش آن را به حضرت(ص) می‌دهیم.

 

وی ادامه داد: منافقان با این کار هم علیه امیرالمؤمنین(ع) به عنوان جانشین نبی اکرم(ص) توطئه می‌کردند و هم خودشان را اصحاب سِرّ رسول الله(ص) مطرح می‌کردند. در این جا خداوند متعال با سوره مجادله به میدان می‌آید و می‌فرماید «إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّيْطَانِ» یعنی نجوای این‌ها برای کار شیطانی است. سپس می‌فرماید «فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که نجوا می‌کنید، و به گناه و تعدّی و نافرمانی رسول (خدا) نجوا نکنید.» یعنی خداوند متعال محتوای نجوای آن‌ها که شامل معصیت و گناه، دشمنی با امیرالمؤمنین(ع) و نافرمانی امر پیامبر(ص) نه در امر نماز و روزه بلکه در امر جانشینی را بر ملاء کرد.

 

چگونه خداوند نقشه اصحاب سِرّ دروغین را بر ملاء می‌کند؟

حجت‌الاسلام والمسلمین میرمعینی اضافه کرد: در ادامه آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ ۖ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا؛ ای اهل ایمان، هرگاه شما را گفتند که در مجالس خود جای را (بر یکدیگر) فراخ دارید، جای باز کنید» نازل می‌شود و با نزول این آیات مسلمانان در میان این گروه رخنه می‌کنند و حلقه شان را بر هم می‌زنند و این گروه دیگر نمی‌توانند با یک دیگر نجوا کنند. البته در ذهن مردم این پرسش مطرح بود که چرا این افراد با رسول‌الله(ص) خلوت می‌کنند؟ آیه دیگری نازل می‌شود «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً: ای اهل ایمان، هر گاه بخواهید که با رسول سخن سرّی گویید (یا سؤالی کنید) پیش از این کار باید مبلغی صدقه دهید.»

 

وی یادآور شد: البته «الذین فی قلوبهم مرض» فکر نمی‌کردند که مدت زمان این حکم کم باشد و از سوی دیگر شیرازه آن‌ها از هم پاشیده شده بود و تا خواستند دوباره برنامه‌ریزی کنند، امیرالمؤمنین(ع) با پرداخت صدقه 10 بار با رسول‌الله(ص) خلوت کردند. با این کار امام علی(ع)، مردم متوجه می‌شوند اصحاب سِرّ، حضرت امیر(ع) هستند و این گروه ارتباطی با پیامبر(ص) ندارند. پس از آن هم آیه نازل می‌شود که برای صحبت خصوصی با رسول الله(ص) لازم نیست صدقه بدهید.

 

تفاوت منافقین مکی و مدنی

وی افزود: حال چرا ما به این گروه نفوذی می‌گوییم؟ چون اهداف و رفتار این گروه با منافقین مدنی متفاوت بوده است. البته منافقین مدنی وقتی در مدینه تشکیل شدند، سوره منافقون درباره آن‌ها نازل شد، ولی اوصاف گروه فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ‌ در آیات 8 تا 20 سوره بقره مطرح شده است و اگر مقایسه‌ای میان سوره منافقون و آیات 8 تا 20 بقره داشته باشیم می‌دانیم که منافقان مدنی با قسم خود را وارد جرگه مسلمانان می‌کردند؛ «اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً: سوگندهایشان را [برای شناخته نشدن نفاقشان] سپر قرار دادند.» ولی منافقین مکی وقتی گفته می‌شود «آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ: ایمان آورید چنان که دیگر مردم ایمان آوردند» می‌گویند «أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ: آیا ما هم مانند سبک مغزان ایمان آوریم؟!» یعنی ایمان خودشان را برتر و بالاتر می‌دانستند.

 

این استاد حوزه ادامه داد: منافقان مدنی علناً فساد می‌کردند و می‌گفتند «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَي الْمَدينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ: اگر به مدینه بازگردیم، مسلماً ما عزیزان شما ذلیلان را خارج می‌کنیم.» ولی وقتی به منافقان مکی گفته می‌شود «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ: وقتی به آن‌ها گفته می‌شود در زمین فساد نکنید» پاسخ می‌دهند «قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ: ما فقط اصلاح گر هستیم.» منافقان مدنی شناخته شده بودند، قرآن درباره این‌ها می‌فرماید «لَا تُنْفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّىٰ يَنْفَضُّوا: به کسانی که نزد پیامبر خدایند، انفاق مکنید تا [از پیرامون او] پراکنده شوند» برای نمونه عبدالله بن ابی بن سلول در جنگ احد با 300 نفر از یاران خود از وسط راه بازگشته و در جنگ شرکت نمی‌کند، به همین دلیل مردم آن‌ها را کاملاً می‌شناختند.

 

وی ابراز داشت: ولی وقتی به نفوذی‌ها گفته می‌شود «إِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا: هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند» می‌گویند «قَالُوا آمَنَّا: ما ایمان آورده‌ایم!» در حالی که «وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ: (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!» بودند. بنابراین نفوذی‌ها به صورت تشکیلاتی، سازمان یافته، با برنامه، حساب شده و بدون شناخته شدن فعالیت می‌کنند. حتی با پیامبر(ص) نیز مخالفت نمی‌کنند و برای گسترش اسلام پول خرج می‌کنند، تنها مخالفتشان با جانشینی امیرالمؤمنین(ع) بوده است، چرا که می‌خواستند اسلام باشد تا پس از نبی اکرم(ص) حکومت را تصاحب کنند، ولی منافقین مدنی می‌خواستند اسلام نباشد. لذا قرآن می‌فرماید که نفوذی‌ها با مشرکین، یهودیان و منافقین مدنی ارتباط داشته‌اند.

 

حجت‌الاسلام والمسلمین میرمعینی تاکید کرد: بنابراین میان پیامبر(ص) و نفوذی‌ها درگیری‌های فراوانی وجود داشته تا این‌که به آخرین حج پیامبر(ص) می‌رسیم. مرحوم علامه امینی از این حج به عنوان حجه البلاغ، حجه الکمال و حجه التمام یاد می‌کنند. اگر ما بگوییم حجه البلاغ، این پرسش مطرح می‌شود که چه چیزی ابلاغ شده است؟ اگر بگوییم حجه الکمال پرسیده می‌شود کمال الدین با چه چیزی بود؟ اگر بگوییم حجه التمام، پرسیده می‌شود تمام نعمت که خداوند نازل کرده چه بود؟ در جواب هر سه لاجرم ولایت حضرت مولا(ع) مطرح می‌شود. برای این‌که غدیر تحت الشعاع قرار بگیرد و ولایت امیرالمؤمنین(ع) مطرح نشود، گفتند حجه الوداع بگوییم تا وفات پیامبر(ص) را پررنگ کنند تا غدیر را فراموش کنیم.

 

بر هم زدن سخنرانی پیامبر(ص) توسط نفوذی‌ها و منافقین

کارشناس مسائل دینی اظهار کرد: در آن حج پیامبر(ص) نخست در عرفات سخنرانی می‌کنند و زمانی که می‌فرمایند «اوصیای من 12 نفر هستند.» مردم سر و صدا می‌کنند، تکبیر می‌گویند و سخنرانی ایشان را بر هم می‌زنند. ممکن است سؤال شود افرادی که سخنرانی حضرت(ص) را بر هم می‌زنند چه کسانی بوده‌اند؟ این‌ها همان گروه «الذین فی قلوبهم مرض» بودند که در میان خودشان صحیفه‌ای نوشتند که هرگز اجازه ندهند حکومت پس از رسول الله(ص) به دست امیرالمؤمنین(ع) بیفتد و این صحیفه را که 8 آیه قرآن علیه آن نازل شده است را به امضای رؤسای قبایل رسانده بودند که هر رئیس قبیله نیز 4 هزار نفر زیر مجموعه داشت. وقتی سخنان رسول خدا(ص) به امر جانشینی می‌رسد با اشاره رؤسای قبایل یک مرتبه تمام جمعیت به صدا می‌نشینند. نبی اکرم(ص) برای بار دو درباره جانشینی در منا سخنرانی می‌کنند و وقتی می‌فرمایند: «دین استوار نمی‌شود مگر این‌که 12 امیر پس از من حاکم شوند» دوباره همان افراد سخنرانی پیامبر(ص) را بر هم می‌زنند. حتی در صحیح بخاری و صحیح مسلم نیز به این مطالب اشاره شده است.

وی ادامه داد: این رفتار رؤسا و زیر مجموعه‌هایشان، پیامبر(ص) را بسیار ناراحت می‌کند. به همین دلیل خداوند متعال به ایشان امر می‌کند که تمام افرادی که به حج آمده اند در غدیر اجتماع کنند. سپس آیه نازل می‌شود «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ.» «انزل» صیغه ماضی است. یعنی در اینجا ابلاغ کن آن چه در عرفات و منا نازل شده است. این «انزل» به قدری مهم بوده که قرآن می‌فرماید «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» یعنی اگر این را ابلاغ نکنی رسالت خدا بر زمین می‌ماند.

حجت‌الاسلام والمسلمین میرمعینی گفت: متأسفانه برخی از بزرگان و مفسرین این آیه را به صورت درستی ترجمه نکرده و گفته‌اند «ای رسول ما اگر ابلاغ نکنی رسالتت را انجام نداده ای» در حالی که این نوع ترجمه صحیح نیست. اگر بگوییم «فما بلغت رسالتک» یعنی تو رسالتت را انجام نداده‌ای. ولی سایر انبیا در انجام رسالتشان موفق بوده‌اند. ولی اگر بگوییم «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» یعنی اگر ابلاغ نکنی رسالت و دین خدا بر زمین می‌ماند. زحمات 124 هزار پیامبر هدر می‌رود. این آیه نشان می‌دهد که بعثت تمامی پیامبران مقدمه برای ولایت امیرالمؤمنین(ع) بوده است.

 

طرفداری اکثریت از «الذین فی قلوبهم مرض»

این استاد حوزه گفت: سپس قرآن می‌فرماید «وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» قرآن نمی‌فرماید خدا تو را از شر منافقان محفوظ می‌دارد، بلکه می‌فرماید همه مردم. چرا همه مردم؟ چون اکثریت افراد با گروه «فی قلوبهم مرض» بوده‌اند. چرا با این گروه بوده‌اند؟ چون کینه امیرالمؤمنین(ع) را دل داشتند. کینه ای که به سبب کشته شدن خانواده‌ها و اقوامشان در جنگ‌ها به دست حضرت امیر(ع) ایجاد شده بود. این در حالی بود که الذین فی قلوبهم مرض در جنگ‌های صدر اسلام یک نفر از این‌ها را نکشته بودند. چون می‌خواستند حکومت کنند. اگر در جنگ احد 70 نفر از کفار کشته می‌شود 35 نفرشان با شمشیر مستقیم امیرالمؤمنین(ع) به درک واصل می‌شود. ایشان نیز به خاطر خدا شمشیر می‌زدند.

 

وی اضافه کرد: البته درست است که این جماعت در عرفات و منا سر و صدا کرده و اجازه سخنرانی به پیامبر(ص) را نمی‌دهند ولی در غدیر به امر الهی نه تنها نفس‌های آن‌ها در سینه‌هایشان حبس می‌شود، بلکه صدای زنگوله شتران و اسبان نیز از حرکت می‌ایستد و پیامبر(ص) گرامی اسلام سخنرانی طولانی می‌کنند و اوصاف حضرت علی(ع) و 12 امام دیگر را توصیف می‌کنند. سپس می‌فرمایند «حاضرین به غایبین و پدران به فرزندان خود تا قیامت بیان کنند.»

وی عنوان کرد: پیامبر(ص) پس از سخنرانی نیز می‌فرمایند «همه مردم باید با علی ابن ابی طالب(ع) به عنوان امیرالمؤمنین بیعت کنند.» 13 ذی الحجه لقب «امیرالمؤمنین» برای علی ابن ابی طالب(ع) از سوی خداوند متعال نازل شد و نبی اکرم(ص) نیز به مردم فرمودند «همه با امیرالمؤمنین به عنوان خلیفه و جانشین پس از من بیعت کنید». این در حالیست که ما برای هیچ امام، پیامبر و فردی نمی‌توانیم این لفظ را استفاده کنیم. شعار نبی اکرم(ص) در روز غدیر «حی علی خیر العمل» بود و با این شعار مردم را تشویق می‌کرد تا با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کنند. لذا نفوذی‌ها بعدها که به حکومت می‌رسند برای جلوگیری از یادآوری غدیر، حی علی خیر العمل را از اذان و اقامه حذف می‌کنند.

 

امیرالمؤمنین(ع)؛ نفس، باطن و حقیقت پیامبر(ص)

حجت‌الاسلام والمسلمین میرمعینی ولایت را جان دین و امیرالمؤمنین(ع) را نفس، باطن و حقیقت پیامبر(ص) دانست و بیان کرد: کسی که به امیرالمؤمنین(ع) و ولایت ایشان شک دارد، اساساً به پیامبر(ص) ایمان نیاورده است، چون اگر پیامبر(ص) را قبول دارد باید حدود 80 حدیث ایشان در شأن امام علی(ع) فرموده اند را نیز قبول داشته باشد. مانند حدیث تحف، حدیث کهف، حدیث اجابت، حدیث طیر مشوی، حدیث خاصف النعل، حدیث نور، حدیث دار، حدیث غار، حدیث جار، حدیث بساط، حدیث تهنیت، حدیث منزلت، حدیث ثقلین، حدیث اخوت و دیگر احادیث. امیرالمؤمنین(ع) جان دین هستند. قرآن مجید می‌فرماید: فردی که امام علی(ع) را قبول ندارد تمام اعمال و عباداتش حبط می‌شود و در روز قیامت ورشکسته محشور می‌شود.

 

وی در پایان تأکید کرد: وظیفه ما این است که دین خدا را احیا کنیم. متأسفانه در جامعه ما دین رنگ و بوی خودش را ندارد. اکنون بی حجابی، موسیقی، ربا و سگ بازی در جامعه است. وقتی از امیرالمؤمنین(ع) پرسیده می‌شود چرا دین در جامعه پابرجاست نیست، ایشان می‌فرمایند: «در جامعه چهار گروه وجود دارد که اگر اصلاح شوند دین در جامعه قوام پیدا می‌کند ولی اگر اصلاح نشوند دین قوام خودش را از دست می‌دهد. اولین گروه علما هستند که باید اهل عمل و ناطق باشند. دومین گروه افراد پولدار هستند که نباید بخل کرده بلکه در راه دین خدا پول را هزینه کنند. دسته سوم، فقرا هستند که نباید به خاطر دنیا، آخرت خودشان را بفروشند. گروه چهارم نیز جهال هستند که نباید تکبر داشته و برای یادگیری مطالب دین اقدام کنند.»

 

 

کد خبر 1199288

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha