خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی؛ «مادرِ رنج برنج» لقب خیلی از مادران گیلانی است. صفتی که گاه بر سنگ قبر برخی از مادران درگذشته هم می بینم و این سه کلمه چقدر حرف برای گفتن دارد. گیله دختران از وقتی پا به سن نوجوانی می گذارند، پای در باتلاقی به نام شالیزار می گذارند تا زمانی که پایشان به دلیل خمیده ماندن های طولانی، کمانی شود. وقتی آرتروز امانشان را برید، تازه جای آنها را دخترک جوان دیگری می گیرد و این چرخه، سده هاست در شالیزارهای گیلان تکرار می شود و حالا دختر همان مادر پس از عمری کار کردن، نه پای رفتن به شالیزار دارد و نه دستان پرقوتی که دوباره بجار را بنشاند و خاطراتش را از کار پرزحمت برنجکاری اینگونه مرور می کند:«تاوقتی شالیزار خودمان بود، کار نشا و وجینش با من و بقیه خواهرهایم بود. مال خودمان تمام می شد، باید می رفتیم یاوری. هرکس به نشای ما یاری رسانده بود، ما هم باید برای او می رفتیم توم بنشانیم. وقتی رفتم خانه بخت، بیجار شوهرم را آباد کردم. شاید باورتان نشود، آن زمان پاگشای عروس هم سر بجار بود. و تا مادرشوهر اجازه نمی داد، نمی توانستیم دست از کار بکشیم.»
اگرچه در سال های اخیر، بخشی از کار پر زحمت شالیزار بصورت مکانیزه انجام می شود، ولی هنوز غالب کشاورزی در ایران سنتی است و زیرساخت های لازم همچون تسطیح اراضی شالیزارها صورت نگرفته تا شاهد گذار از کشت سنتی باشیم. به همین دلیل هنوز برخی از خرده فرهنگ های کار در شالیزار به حیات خود ادامه می دهند. یکی از این سنت های حسنه «یاوردهی» بود. کار پر زحمت بجارکاری با شخم زمستانه آغاز و در اواخر تابستان با برنج کوبی پایان می یافت.
در این دوره طولانی آن هم با کشاورزی سنتی، یاوری و کمک خواهی از اقوام و دوستان برای پشبرد کارهای مزرعه لازم بود. یکی از پژوهشگران شرق گیلان درباره سنت یاوری می گوید: «یاوردهی» یکی از مهمترین آیینهای شالیکاری سنتی در گیلان است و اگر سالانه این رسم اجرا نمیشد، یک خانواده کشاورز نمی توانست کل زمین خود را در آن سال زیر کشت ببرد.
« نادر زکیپور» می افزاید: هنوز هم بخش عمده کار شالیکاری برعهده زنان است و یاوردهی رسمی بوده که زنان گیلانی به وجود آورده بودند تا بتوانند سختی کار را پشت سر بگذارند. اگرچه این روزها نشای مکانیزه برنج، کار نیروی انسانی را کم کرده، ولی با این وجود هنوز بخش زیادی از زمینهای برنجکاری گیلان نوسازی نشده و کشت به صورت سنتی در آنها انجام میشود. زمینهایی هم که مکانیزه نشا میشود، مراحل دوگانه وجین مزرعه سنتی است و این موارد باعث شده تا رسم یاوردهی همچنان برقرار بماند.
وی توضیح می دهد: وقتی زمان نشا نزدیک میشود، بانوان هر روستا و حتی بانوان روستاهای مجاور با هم قرار میگذارند تا در نشا و وجین شالیزار به هم یاری برسانند. این پیمان به صورت شفاهی بین آنها بسته میشود و در روز مقرر، همپیمانان در شالیزار حضور پیدا میکنند و در طول یک تا ۲ روز کل شالیزار را زیر نشا میبرند. بعد از اتمام کار، نوبت به نشا در شالیزار خانوادهای دیگر میرسد و همین اتفاق برای آنها میافتد، این روال همینطور ادامه دارد تا کار نشای برنج همه شالیزارهای روستا به پایان برسد.
زکیپور که بر فرهنگ فولکوریک گیلان پژوهش می کند، یادآور می شود: رسم یاوردهی موجب شده است تا شاهد خلق فرهنگ ویژه و ترانههای متنوع شالیکاری و همچنین همبستگی روستاییان شویم.
محلیها میگویند: «یاوران سلام، یاوران خسته نباشید از جملههای آغاز و پایان یک روز شالیکاری و وجین در شالیزارهاست. درواقع زنان شالیکار با این جملهها به یکدیگر خوشامد میگویند و در پایان کار همدیگر را بدرقه میکنند.» پاگشای عروس در شالیزار، یکی دیگر از سنت های حاشیه ای یاوردهی بود.
علی خوش تراش که پیرامون خرده فرهنگ های گیلان کار کرده می گوید: یکی از رسوم مردم شرق گیلان، پاگشای عروس در شالیزار بود. این سنت، به نوعی همان یاوردهی برای کارشالیکاری بود. در مناطق روستایی شهرستان رودسر رسم بود، خانواده تازه داماد، یک روز قبل از نشای شالیزار، شخصی را به عنوان پیامرسان، به خانواده تازه عروس بفرستند تا از نوعروس برای شالیکاری در زمین پدرشوهر دعوت کند. تازهعروس هم صبح روز بعد، با یکی از بانوان فامیل خود در شالیزار پدر شوهر حاضر میشد و همپای دیگران به کار نشا میپرداخت. وقتی همه زنان برای خوردن صبحانه دست از کار میشستند، تازهعروس همچنان به کار خود ادامه میداد تا مادر یا خواهر داماد بیایند دست او را بگیرند و رویش را ببوسند و او را برای صبحانه دعوت کنند. در این مرحله خانواده داماد به نوعروس شیرینی و هدیه میدادند.
گرمای مرداد، خوشه های برنج را آماده درو کرده است. زمان دروی برنج باز هم شالیکاران از هم پیمانان خود یاوری می طلبند. دروی سنتی برنج، یاوری زنان و مردان را باهم می طلبید و اگر دروی برنج وقفه می افتاد، زحمت یک سال برباد می رفت.
نظر شما