حجت الاسلام «ابوالفضل ساجدی» در گفت و گو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در خصوص ادعاهای دین ستیزان مبنی بر اینکه دین راه تعقل را می بند و فلسفه باز می کندگفت: البته ادعای فلسفه این است که ما تعهد به حقیقت داریم اینها ادعاهایی است که در دوره پوزیتیویسم (علومی که براساس مشاهدات تکرارپذیر بی توجه به زمان ومکان است) بر آن تاکید می کردند ولی امروزه فلاسفه این نظریه را قبول ندارند. می گویند: خود فلاسفه هر کدام تعهد به یک چیزی دارند مثلا یکی تعهد به فلسفه تحلیلی و دیگری تعهد به مدرنیتسم دارد لذا این رویکرد که خیلی فلسفه را این گونه شفاف و بدون تعهد مطرح می کند، این یک رویکردی است که امروزه فلاسفه آن را نپذیرفتند و از رویکردهای معروف پوزیتیویسمی است لذا امروزه چنین رویکردی قابل پذیرش نسیت.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در ادامه اظهار کرد: این گروه تلاش می کنند ولی در عین حالی که تلاش می کنند همراه با یک تعهدی هم هستند و سعی می کنند به آن تعهد خودشان نزدیک شوند. دین هم نه تنها راه را بر ذهن نمی بندد بلکه کمک به باز شدن ذهن هم می کند، یعنی اسلام به طور خاص هم ما را تشویق به تعقل (در قرآن بیش از 300 بار واژه تعقل و تفکر به کار رفته) می کند و هم استفاده از ابزارهای طبیعی را به ما نشان می دهد ضمن اینکه حتی راهکارهای الهی برای باز کردن عقل به ما ارایه می دهد.
حجت الاسلام ساجدی در ادامه تصریح کرد: بر همین اساس همان طور که ابن سینا در کتابش اشاره کرده، وقتی مشکلی در فلسفه برایش ایجاد می شد با خواندن دو رکعت نماز و متوسل شدن به خداوند مشکل خود را حل می کرد یا گفته می شود ملا صدرا نیز با متوسل شدن به حضرت معصومه (س) و خواندن دو رکعت نماز گره های علمی خود را باز می کردند بنابراین برای اینکه بخواهیم این جهان را بشناسیم هم خودمان باید تلاش کنیم و هم می توانیم از مارای طبیعه هم کمک بگیریم لذا استمداد از پرودگار ما را در جهت فهم و شناخت درست این جهان یاری می کند ضمن اینکه فلاسفه های زیادی هم این کار را می کردند.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) افزود: اینکه بگوییم دین راه ذهن را می بندد و فلسفه باز می کند یا دین ما را مقید و متعهد به یک چیزی می کند یا فلسفه نمی کند هر دو اشتباه است، اولا فلاسفه غالبا همراه با یک نوع تعهد هستند و امروزه این تعهد در رویکردهای جدید فلسفی تاکید می شود یا تعهد به مدرنیته دارند یا تعهد به سکولاریسم یا تعهد به فلسفه قاره ای دارند؛ بنابراین این تعهدات وجود دارد و لازم است که بنشینیم و در خصوص همه اینها صحبت کنیم تا ببینیم کدام یک از اینها درست است. پس نه فلسفه بی تعهد است و نه دین ذهن را می بندد. هیچ کدام از اینها قابل قبول نیست، این یک رویکرد قدیمی متروک است، فلسفه امروز معتقد است که فلسفه هیچ ربطی به تعهدات انسان ندارد و انسان های فیلسوف کاملا مستقل از هرگونه گرایش و تعهد درونی تحلیل می کنند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا دین در مورد پرسش گری روایتی داردخاطر نشان کرد: اسلام به طور خاص تشویق به پرسش گری و دقت عقلی می کند به همین خاطر کرسی های نظریه پردازی فراوانی در کشور ما برگزار می شود و رشد علمی فراوانی نسبت به قبل از انقلاب در این کرسی ها صورت گرفته است؛ بنابراین اسلام نه تنها راه تعقل را نمی بندد بلکه راه آن را بر ما باز می کند. «لا اکره فی الدین...» هم معنایش همین است، هر عقیده ای که انسان دارد، قابل اکراه نیست، چون عقیده یک امر قلبی است و ما باید سعی کنیم با تکیه بر استدلال به یک عقیده مستحکمی دست پیدا کنیم لذا اجبار در عقیده معنا پیدا نمی کند.
حجت الاسلام ساجدی گفت: «قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی....» هم یعنی خداوند راه صحیح و باطل را در فطرت انسان نهاده و انسان می فهمد لذا دین کمک می کند که در این عرصه ها جلوتر پیش رویم و الا اصل حق و باطل را انسان فطرتا متوجه می شود؛ بنابراین اینکه بگوییم دین راه پرسشگری را می بندد، این خلاف هم تجربه ای است که ما در کشور خودمان داریم و هم خلاف توصیه ای است که در روایات آمده ، اصلا رشد علمی در سایه پرسشگری حاصل می شود و پرسشگری در اسلام مورد تشویق بوده و روش مناظراتی که ائمه (ع) داشتند، بیشتر روش پرسشگری بوده است و ملحدین شرکت می کردند و مناظرات متعددی تحقق پیدا می کرد.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در ادامه تصریح کرد: قرآن می فرماید: «قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» ( بگو: اگر راستگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد.) اسلام ایمان کورکورانه را نمی پذیرد بلکه از همه می خواهد که اعتقادات خودشان را بر مبانی عقلی مستحکم کنند و لذا اینکه ما بگوییم اسلام راه پرسشگری را بر انسان بسته و فلسفه باز کرده، درست نیست؛ اتفاقا اسلام به ما این توانایی را می دهد که بتوانیم مبانی اندیشه های مختلف را بررسی کنیم و در بین مبانی مختلف به مبانی صحیح نزدیک تر شویم، چون اکنون هر یک از این فلاسفه ها مبانی مختلفی دارند لذا ما باید بر اساس مبانی آنها به حقیقت دست پیدا کنیم. اگر به یکی از آنها تقید پیدا کردیم، ممکن است در آن چهار چوب از حقیقت دور شویم و از دست یافتن حقیقت باز بمانیم.
وی با اشاره به صحبت دین ستیزان مبنی بر اینکه دین هنجارها را قطعی می داند، بیان کرد: دین ارزش هایی را که فطری و اخلاقی هستند را قطعی می داند،ظلم را قبیح و عدالت را لازم می داند، غیبت، تهمت و دروغ را ممنوع می کند، احترام به والدین، اساتید و علم را لازم و ضروری می داند؛ اینها ارزش های قطعی هستند که انسان ها از ابتدای تاریخ تاکنون به درست بودن آن اذعان دارند. ما اگر امروز گفتیم دزدی ارزشمند است، هنر کردیم. در این زمینه هیچ هنجار قطعی وجود ندارد. هنجارهایی که دین اشاره می کند، هنجارهای اخلاقی هستند و راهکارهایی هستند که ما را به اینها نزدیک می کند لذا اسلام به ما می گوید خداپرستی را به جای هواپرستی تقویت کنید، بگوییم چون در قرن بیستم هستیم، پس هواپرستی را باید تقویت کنیم یا بگوییم ظلم ارزشمند است، استکبار ارزشمند است؛ لذا ما هنجارهای ثابت در مباحث اخلاقی داریم که مورد اذعان همه انسان بوده و دین آمده همان ها را تبیین کند.
نظر شما