خبرگزاری شبستان استان خراسان شمالی از فاروج، بیرون مسجد غلغله بود، یاد روزهای جبهه و جنگ تداعی می شد، مادران با چشم های اشک آلود، کیف و کوله فرزندان در دست جلوی مسجد ایستاده بودند. نوجوانان خیرآباد اما پرنشاط آماده حرکت بودند. روحانی مسجد همه را به داخل خواند تا صحبت های نهایی انجام و سفر آغاز شود. هر کسی مشغول کاری بود تا مسافران به بهترین شکل بدرقه شوند. 40 نفر که جمعیت عظیمی از آن را نوجوانان تشکیل می دادند و بسیاری هم زیارت اولی بودند، هیجان زده منتظر سخن های پایانی بودند.
ابوالفضل که مدام به مادرش چشم می گفت به ما نزدیک شد، از حال و هوایش پرسیدم، گفت: دوست دارم زودتر سفر آغاز شود، هرسال از تلویزیون زائران اربعین را می دیدم و دوست داشتم من هم جز آنان باشم اما قسمت نمی شد.
وی افزود: امسال بسیاری از دوستانم توانستند خانواده هایشان را راضی کنند و حالا ما در شمار زیارت اولی ها قرار گرفتیم.
محمد شیخان زئی هم که تازه خودش را به مسجد رسانده است، گفت: به نیت مادرم و همه آنهایی که دوست داشتند امروز جای ما باشند به زیارت می روم.
وی گفت: امیدوارم امام حسین مسیر هدایتمان را در این راه باز کند.
مسنتر ها هم در این جمع هستند و با چشمانی خیس منتظر زمان حرکت ایستاده اند. جاماندگان از این غافله اما غمگین ترین نگاه ها را به این جمع دارند.
علی اصغر جوادی یکی از آنان است که سال های پیش توفیق حضور در این راه را داشته و امسال بنا به مشکلاتی از حض زیارت محروم شده است، با صدایی بغض آلود گفت: این مسیر را فقط باید رفت تا فهمید که مزه مزه کردن پا در راه حسین گذاشتن چه لذتی دارد.
جوادی افزود: شمارش معکوس برای برگزاری بزرگترین کنگره معنوی شیعیان جهان آغاز شده است و این روزها کربلا میزبان زائرانی از گوشه و کنار جهان است و ما جاماندگان غافله، فقط آه حسرت می کشیم و می سوزیم.
وی گفت: راه طولانی است اما تنها زمانی است که گذر زمان را احساس نمیکنی و این عشق اباعبدالله الحسین است که تو را از دورترین نقاط شهر و کشورت به سمت خودش جذب میکند.
جوادی افزود: این روزها شهرهای منتهی به مرزها شب و روز ندارند و در طول مسیرها پیادگانی را میبینی که خستگی مسیر، ذرهای از اراده آنها برای رسیدن کم نکرده است؛ و تو ماراتن عشقی را تجربه میکنی که خط پایانش به حضرت عشق یعنی ابا عبدالله الحسین (ع) منتهی میشود و جالب اینکه همه در این ماراتن برندهاند.
مداحی در حین صحبت ما شروع می کند به روضه ابوالفضل خواندن؛ صدای گریه از گوشه و کنار مسجد بلند می شود و جاماندگان جانسوزتر گریه می کنند. اتوبوس از راه می رسد، زائر اولی ها زودتر خودشان را به پای رکاب می رسانند، مادران این نوجوان ها بی قرارتر از همه، مدام سفارش می کنند مراقب باشید، غذای سالم فراموشتان نشود، رسیدید سلام مرا هم (این جا بغض می کنند و نمی توانند ادامه دهند) و نوجوانان پیشانی مادرها را می بوسند و با نگاهشان می گویند که اول سلام شما را می رسانیم.
مداح مراسم، گاهی حیدر حیدر و گاهی حسین حسین را بدرقه راه پیادگان اربعین حسینی میکرد؛ جمعیت موج میزد؛ همه بیقرار اربعین هستند، من مادری را دیدم که فرزند خود را در کالسکه گذاشته و سراسیمه خود را به مراسم رسانده بود؛ پیرزنی با تمام سالخوردگیش عصای خود را محکم بر زمین میزد تا از بدرقه زائران عقب نماند، اتوبوس که فریاد رفتن سر می دهد، شیار گونه ها از اشک شوره می بندد و حالا فقط دست های زائران است که برای جاماندگان تکان داده می شود.
و اتوبوس می رود و دل جاماندگان را با خودش می برد.
و از فردا در هر خانه ای آش پشت پا زیارت اولی هاست که فامیل را دور خود جمع می کند این خاصیت حسین(ع) است که اجتماع را می خواهد و کنار هم بودن را.
زیارت اولی ها، گوارای وجودتان حضور در این همایش بزرگ بشری و فرصت مزه مزه کردن حرکت در مسیر حسین(ع) و حضرت ابوالفضل.
روستای خیرآباد در ۱۷ کیلومتری شهر فاروج واقع شده است.
نظر شما