اسلام نسخه پیشرفت و مصون ماندن از آسیب های دوره مدرنیته را ارایه می دهد

حجت الاسلام ساجدی گفت: کشور ما اگر پیشرفتی داشته در سایه عمل به اسلام بوده، اگر هم کاستی ای دارد به دلیل عمل نکردن به اسلام است، چون نسخه اسلام نسخه پیشرفت در ابعاد مختلف و در کنارش مصون ماندن از آسیب های دوره مدرنیته است.

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان،  اسلام، دینی الهی است که هم محتوا و هم الفاظ و جمله‌هایش از طرف خدای سبحان و حکیم برای هدایت انسان‌ها به قلب پیامبر گرامی اسلام نازل شده و آن حضرت، وحی الهی را معصومانه در اختیار بشریت قرار داده و او و جانشینانش، معصومانه، تفسیر و تبیین کرده و اجرا نموده‌اند. محتوای اسلام در بردارنده رابطه مُلک دنیوی با ملکوت دنیوی و اخروی است. این محتوا هم به بیان رابطه انسان با خدا و هم به بیان رابطه انسان با خود و هم به بیان رابطه انسان با دیگران و هم به بیان رابطه انسان با طبیعت می‌پردازد. قرآن و سنت، عقل و تجربه را نیز معتبر دانسته و انسان را به تعقل توصیه کرده است. خدای سبحان در آیه (أفَلایَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ اَمْ عَلى قُلُوب اُقْفالُها) ( محمد: 24)، ما را به تدبر در قرآن دستور می‌دهد. تدبر نکردن در قرآن، ملازم گرفتارى قلوب در قفل و زنجیر است. توصیه‌هاى نظرکردن به آسمان و زمین و طبیعت در آیات ) أفَلایَنْظُرونَ إِلَى الإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ((غاشیه: 17) و )أفَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ)  نیز نوعی بهره‌وری از تجربه است. لذا در این خصوص با حجت الاسلام «ابوالفضل ساجدی»، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفتگویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.

 

علت اینکه غربی ها اقدام به نقد مدرنیته کردند؟

 

آنها می گویند: اسلام باعث عقب ماندگی ما شده و مهمترین مشکلش این است که در برابر تمدن و مدرنیته مقاومت می کند و از تحول انسانی و اخلاقی ای که حاصل پیشرفت بوده، جلوگیری می کند. هر چقدر ما تحول اخلاقی بیشتری پیدا می کنیم، اسلام در برابر آن مقاومت می کند. مدرنیته ای که آنها مطرح کردند و آن را در برابر اسلام قرار داده است،باید گفت: مدرنیته یک معنای لغوی و یک معنای اصطلاحی دارد. معنای لغوی آن یعنی، نو خواهی که اسلام هیچ مشکلی با این نوع مدرنیته ندارد، چون بخشی از آموزه های اسلام ثابت و بخشی هم متناسب با زمان در تحول بوده و تحول پذیر است. اتفاقا به انسان گوشزد می کند که حتما در آموزه های اسلام به شرایط خاص خودتان توجه داشته باشید.

 

اما معنای اصطلاحی آن که غرب هم بر آن تاکید دارد این است که یک مکتب فکری خاصی است که به طور خاص در قرن 19 و به ویژه در قرن بیستم در غرب حاکم بود که این مبانی، اصول و مولفه هایی دارد که از جمله این مولفه ها مادی گرایی (ماتریالیسم)،عقل گرایی افراطی(ناسیونالیزم)، فرد گرایی (ایندویژوالیسم-اندیویدوآلیسمِ) انسان گرایی (اونابیزم) و چند مولفه دیگر. اگر ما بخواهیم اهل نقادی و سنجش گری باشیم بهتر است به خود غربی ها مراجعه کنیم. ببینیم غربی ها این مدرنیته و تمدن را که در قرن 19 و 20 پیش آمده، پذیرفتند یا نه. خود آنها گفتند اقتضای نقادی این است که ما مدرنیته را کنار بگذاریم لذا در واکنش به مدرنیته غربی جریانات پسا مدرن مطرح شد.

 

آنها گفتند به دلیل مشکلاتی که توجه به این مولفه ها در جامعه ایجاد کرد، هم مشکلات نظری و علمی و هم مشکلات عملی همانند بحران معنویت، احساس تنهایی، گسست خانواده و بسیاری از مشکلات دیگر که خود غربی ها و جامعه شناسان و روان شناسان به آن اشاره کرده اند، به همین دلیل مدرنیته را مورد نقد جدی قرار دادند.

 

امروزه  اندیشمندان غربی، کتاب های متعددی در نقد آن نوشته اند. اتفاقا ما هم موافقیم که اهل سنجش گری و نقادی باشیم، ولی باید ببینیم آیا در این دو قرن اخیر مدرنیته و تمدن در کنار ابعاد مثبت آن، چه ضربه هایی به جامعه زده اند و چه نقاط منفی به دنبال داشتند؛ به همین دلیل پسا نوگرایی یا پست مدرنیزم از طرف اندیشمندان غربی یک واکنش فکری بود که هم در فلسفه و هم در ادبیات و فرهنگ مطرح شد؛ بنابراین اقتضای نقادی و سنجش گری این است که ما انتقاداتی که خود غربی ها نسبت به این مولفه های مدرنیزم و مدرنیته بیان کردند، مورد توجه قرار دهیم و اتفاقا کار دین و اسلام  به طور خاص این است که هم مولفه های مثبت مدرنیته را تایید می کند، مانند توجه به عقل، توجه به تکنولوژی، توجه به رشد علوم طبیعی و هم با آثار منفی و آسیب های جمعی آن مقابله می کند یعنی به ما کمک می کند از یک طرف پیشرفت علمی داشته باشیم و از عقل استفاده لازم را ببریم و در کنارش هم از گسست خانواده رنج نبریم و هم دچار بحران های معنوی ای که در غرب هست، نشویم. در واقع  به آن خلأ روانی و معنوی که در غرب ایجاد شده است را مبتلا نشویم.

 

اولا خود غربی ها به اندیشه های مدرنیزم و مدرنیته اشکالات فراوانی وارد کردند و در سایه آن، اندیشه های پسا مدرن مطرح شده است، ثانیا کارایی اسلام در این است که این ضعف ها را جبران می کند در صورتی که دین ستیزان معتقدند اسلام موجب به ادبار کشیدن جامعه شده است، در صورتی که آنها می توانند پیروزی انقلاب اسلامی را مورد مطالعه قرار دهند و ببینید بعد از انقلاب اسلامی چقدر صنعت، علم و پزشکی توسعه و پیشرفت داشته است. همه دنیا معترف به پیشرفت و توسعه ایران نسبت به گذشته هستند.

 

مناظره ای بین مدافعان قرن 19 و 20 در کانادا برگزار شد که در این مناظره گروهی مدافع قرن 20 و  گروهی هم حامی قرن 19 بودند، هر کدام در خصوص نقاط ضعف و قوت این دو قرن صحبت می کردند، تصور افراد این بود که قرن 20 به دلیل به روز بودن پیروز مناظره شود در حالی که در کمال ناباوری نتیجه مناظره کاملا عکس شد، به قدری نقاط منفی در قرن بیستم در مسایل اخلاقی، انسانی و عاطفی و روحی فراوان بود و نسبت به قرن 19 مشکلات بیشتری داشت که در نهایت مدافعان قرن 19 پیروز شدند. بنابراین لازم نیست که ما هم تلاشی برای جواب دادن به گفته های آنها داشته باشیم. کافی است به اندیشه های آنها نگاه کنیم اینکه می گویند اسلام باعث به ادبار کشیدن جامعه شده است. بدانند ایران یک نمونه خوب برای پاسخ به آنهاست.

 

اخیرا یک راهب ارتدوکس در خصوص اجرای سرود سلام فرمانده در فرانسه در توییتی نوشته بود، من به عنوان یک راهب ارتدوکس که در این زمینه مطالعه داشته و بیشترین همدری و احترام معنوی را نسبت به اسلام و شیعه دارم که در بسیاری از نکات اخلاقی به ما نزدیک است، نکته جالب این که گفته فرانسه با اراده دولت خود و بی توجهی مردمش به یک بیابان معنوی  تبدیل شده است.

 

موضع ما در برابر مدرنیته غرب چگونه باید باشد؟

ما باید واقع بین باشیم و غرب را به درستی بشناسیم لذا ما نباید دچار مغالطه شویم. باید مدرنیته اصطلاحی را بگیریم و کاستی های آن را خذف کنیم . لذا اسلام به ما کمک می کند هم به آن پیشرفت ها دست پیدا کنیم و هم از آن آسیب های مورد نظر مصون بمانیم. کشور ما اگر پیشرفتی داشته در سایه عمل به اسلام بوده، اگر هم کاستی ای دارد به دلیل عمل نکردن به اسلام است، چون نسخه اسلام نسخه پیشرفت در ابعاد مختلف و در کنارش مصون ماندن از آسیب های دوره مدرنیته است.

عرض کردم مدرنیته دو معنا دارد، معنوی لغوی آن یعنی نوخواهی که اسلام هم بر ان تاکید دارد و با توجه به اینکه مدرنیته غربی مستلزم فرد گرایی است، یعنی شما فقط به فکر لذات فرد باشید لذا این امر باعث ایجاد بحران هایی در غرب شد و به دلیل این بحران متفکران پسا مدرن آمدند این تفکر مدرنیته را مورد نقد قرار دادند. و در آن مناظره نتایج زیانباره قرن 20 را برجسته کردند، گفتند درست است پیشرفت کردند اما  آسیب های زیادی هم به دنبال داشتند. پس تکنولوژی باید باشد ولی خانواده هم نباید آسیب ببیند لذا باید به عواطف، روحیات، اخلاقیات و معنویات را هم مورد توجه قرار کنیم و راهکارهای مورد نظر را ارایه دهیم. اگر فقط یک نگاه تک ساحتی داشته باشیم، این مشکلات پدید می آید.

 

آیا  آموزه هایی که برای  1400 سال پیش است منافاتی برای امروز ندارد؟

خیر، آموزه های اسلام به دو دسته قابل تقسیم است؛ یک دسته دستاوردهای ساده هرچند اکنون در قرن بیست و یکم به سر می بریم ولی اخلاق، فداکاری، ایثار و تواضع همه ارزشمند هستند؛ این گونه نیست که بگوییم چون در قرن بیستم قرار داریم باید آدمکشی کنی، چون در قرن بیستم هستیم همه خانواده ها باید از هم پاشیده شوند، یا ازدواج عادی را کنار بگذاریم در صورتی که این گونه نیست؛ پس ما یک ارزش های ثابت و یک ارزش های متغیر داریم که برحسب اقتضای زمان تغییر می کند لذا اسلام نسبت به امور ثابت، احکامی ثابت دارد و نسبت به امور متحول هم عقایدی برای به روز کردن متناسب با شرایط زمان دارد.

 

گوهر مدرنیته چیست و آیا با اسلام قابل جمع است؟

مدرنیته، ویژگی دنیای جدید است که از غرب آغاز و تا شرق دامن گستراند. پرسش مهم این است که گوهر مدرنیته چیست و آیا با اسلام قابل جمع است؟ گوهر مدرنیته از نظر دکارت، ابژکتیویته و از نظر کانت سوبژکتویته است. ابژکتیویته و سوبژکتیویته در فلسفه دکارت و کانت به معنای اصالت دادن به فاعل شناسای انسانی است؛ انسانی که هستی موجودات دیگر، حتی خدا و وحی توسط او تعیین می‌گردد. این گوهر، ممکن است به شناخت و اثبات خدا برسد یا نسبت بدان، شک ورزد و یا اینکه آن را انکار کند و در هر سه حال، فاعل شناسای الهی که به چیستی عالم و آدم بپردازد و از چگونگی تغییر آنها سخن بگوید، در پارادایم مدرنیته پذیرفته نیست. این مطلب نه تنها در مدرنیسم، بلکه در پست‏مدرنیسم نیز ساری و جاری است. همه دستاوردهای عصر مدرن، اعم از فلسفه، دانش، تکنولوژی و صنعت، سیاست، امنیت، معنویت، سلامت، هنر و معماری، رسانه و ارتباطات و...، جملگی از عقلانیت خودبنیاد و نفسانی انسانی سرچشمه گرفته است. اسلام با اینکه عقلانیت مستقل از وحی را می‌پذیرد؛ لکن با سوبژکتویته مخالف است و بر فاعل شناسای الهی تأکید می‌ورزد.  این مخالفت به معنای مخالفت با همه دستاوردهای عصر مدرن نیست. عقلانیت اسلامی به متدینان کمک می‌کند تا با رویکرد انتقادی و گزینشی به دستاوردهای مدرن بپردازند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کد خبر 1215572

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha