به گزارش خبرگزاری شبستان، پدیده ها و رویدادهای گوناگون در عرصه روابط بین الملل، هر کدام حامل ابعاد و واقعیت هایی هستند که به طور خاص قدرت های غربی از دوران پس از جنگ جهانی دوم، نقشی قابل توجه در تعریفِ آن ها در راستای منافع خود داشته و دارند. در واقع، این قدرت ها با تکیه بر ابزارها و شبکه های رسانه ای گسترده خود، به نحوی واقعیتها را بر می سازند که در خدمتِ منافع آن ها باشد. رسانه ها نیز در این میان کارِ تعمیق این برداشت ها را در اذهان افکار عمومی بین المللی بر عهده دارند.
البته که جلوه های گوناگون این مساله را در طی دهه های اخیر در قالب نمونه های مختلفی بارها مشاهده کردهایم. با این حال، به طور خاص در ماه های اخیر و همزمان با تشدید تنش های روسیه و البته چین با غرب، با محوریت جنگ اوکراین، و همچنین تحولات پیرامونی مساله تایوان، بار دیگر این نوعِ از کنشگری های در هم تنیده دستگاههای سیاسی و رسانه ای غربی بیش از پیش عیان شده و در معرض چشم همگان قرار گرفته است.
به طور خاص در مورد جنگ اوکراین، مدت هاست که جریان های سیاسی و رسانه ای غربی، روایتی یک طرفه را با محوریت این رویداد، مهندسی می کنند و اوکراین را طرف ِقربانی و روسیه را به مثابه کنشگری که سرتاسر باید آن را محکوم کرده برسازی می کنند. این در حالی است که کمتر به این مساله، ورای کلیشه های رایجِ رسانه ای که غرب در قالب آن ها سعی در پیشبرد منافع خود دارد، پرداخته می شود. به طور خاص کمتر شنیده ایم که این قبیل رسانه ها از هشدارهای مکرر روسیه به ناتو و غرب در مورد خلف وعده به ویژه ناتو در عدم پیشروی آن به سمت مرزهای روسیه چیزی بگویند. در مورد واقعیت ها و مولفه های تاریخی حاکم بر شرق اوکراین و ریشههای تاریخی درگیری و تنش در این مناطق نیز کمتر صحبتی به میان آمده است. البته که به این نکته نیز اشاره نمیشود که اگر قرار باشد یک کشور تسلیم روایت های غربی در مورد مسائل مختلف نشود، چه بر سرِ آن خواهد آمد؟
با این حال، رسانه های غربی مملو از برنامه هایی هستند که یکسره روسیه را محکوم می کنند و تئوریهای مختلفی را در مورد پوتین و اهداف وی از جنگ اوکراین و غیره را ارائه می کنند. در مورد چین و نوعِ کنشگری این کشور در برابر رویه های تحریک آمیز دولت آمریکا در مساله تایوان که اساسا با سیاست پذیرفته شده چین واحد که خودِ واشنیگتن آن را به مثابه سیاست رسمی اش پذیرفته نیز هیچ صحبت و بحثِ عمیقی به میان نمی آید و مدام به چین برچسبِ تجازو گر و امثال آن زده می شود.
جالب اینکه آمریکایی ها با داشتنِ ده ها پایگاه نظامی در کشورهای خارجی، کشوری نظیر چین را که صرفا یک پایگاه نظامی در کشورِ آفریقایی "جیبوتی" دارد را به مثابه تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی معرفی میکنند. در این میان، پرس تی وی، به عنوان یکی از رسانه هایی که از بُرد موثر بین المللی نیز برخوردار است، به واکاوی تحولات بین المللی از چشم اندازی متفاوت می پردازد و در قالب برنامه هایی نظیر برنامه "اینسایت" این شبکه و البته دیگر بخش های خبری و تحلیلی خود، عملا روایت هایی را در مورد مسائل مطرح حوزه سیاست بین الملل ارائه می کند که مخاطبان بین المللی کمتر با آن ها برخورد دارند و یا آن ها را می شوند.
موضوعی که البته در مورد برنامه "فلسطین؛ محرمانه زدایی" این شبکه و افشاگری های گسترده آن از پیوندهای شبکه ای جریان ها و نهادهای صهیونیست در کشوری نظیر بریتانیا و نقش آن ها در قبضه قدرتِ پیشت پرده در این کشور نیز به خوبی قابل مشاهده است. از این منظر، شاید مهمترین مولفه کنشگری پرس تی وی در مواجهه با روایت های منسوخ و البته کلیشه ای کشورها و رسانه های غربی در مورد پدیده های مختلف بین المللی، طرح استدلال ها و ابعادی از واقعیت است که عملا نوعی علامت سوال را در برابر روایت های مذکور قرار می دهند و خواستار تفکر عمیق ترِ مخاطبان با توجه به واقعیت های میدانی می شوند. مساله ای که در برهه هایی از زمان، سبب نشان دادن واکنش هایِ مخرب و منفی از سوی کشورها و کنشگران غربی و متحدان آن ها به شبکه پرس تی وی و افراد و تحلیلگران فعال در آن شده است.
نظر شما