شيوه زندگي پيامبر(ص) روشی عملی برای ترویج معروف و نفی منکر

حجت الاسلام حسنلو گفت: به یقین یکی از روشهای مهم امر به معروف که در سیره پیامبر در طول ۲۳ سال رسالت دیده می شود روش زندگی وساده زیستی بوده است، اگر آن حضرت زندگی اشرافی تشکیل می داد قطعا در این مسیر موفقیت بزرگ اصلاح جامعه حاصل نمی شد.

خبرگزاری شبستان- خراسان رضوی- مرضیه وحدت؛ رسول خدا مردم را رها نکرد بلکه مدام با آنان بود ومی دانست که جامعه را نباید رها کرد بلکه باید پایید و تربیت نمود وبا آنان همراهی کرد همانند چوپان مراغب دائمی و هشیار است ومی دانست اگر رها شوند ممکن است در کمین گرگهای جاهلیت هستند ؛ فرهنگ بانان جامعه ما نیز به تاسی از رسول خدا (ص) باید جوانان ومردم را رها ننمایند با توجه به اوضاع وشرایط امروز باید پیوسته کنار مردم باشند .حجت الاسلام امیر علی حسنلو استاد حوزه ومدیر گروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات وپاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه از روش های پیامبر (ص) در اصلاح جامعه برای مخاطبان این خبرگزاری بیان کرده است:

 

روش پیامبر (ص) در اصلاح جامعه وامر به معروف ونهی از منکر چگونه بود؟

امیر مومنان (ع) در نهج البلاغه درباره سیره رسول الله (ص) به تفصیل سخن گفته واز نحوه اصلاح امور وتغییر فرهنگ جامعه در طول دوره رسالت وروش های امر به معروف کردن حضرت را تبیین فرموده است که برای ما درس آموز است ؛ به یقین می توان گفت که آن حضرت در طول 23 سال در حجاز امر به معروف ونهی از منکر می نمود امیر مومنان(ع) دراین باره گزارشهای زیبا داده است و روش های حضرت را تبیین نموده است.

امیر مومنان در برخی از خطبه ها منزلت رفيع پيامبر(ص) را نیز تبیین کرده است که با این منزلت اجتماعی و که در اوج شایستگی بود که از طرف خدا مامور شد به امر به معروف مردم حجاز که در شرایط جاهلی سخت گرفتار بودند آن حضرت از روش های پیامبر وحضورش در بين مردم را با تشبيه زيبا ومحسوسي بيان فرموده و وجود آن حضرت را در بين انسانها به پزشكي دوره گرد كه هماره در جامعه حضور دارد كه هدف بزرگ او پيشگيري وصيانت انسانها از ابتلاء به انواع بيماري ها و گمراهی و نجات مبتلايان به بيماريها ي مهلك است.

« ...طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَي مَوَاسِمَهُ يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوب عُمْي وَ آذَان صُمّ وَ أَلْسِنَة بُكْم مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَة»

براساس بیان امیر مومنان (ع)، حضور مستمر و ارتباط نزدیک پیامبر(ص) با مردم وحضور در میان مردم یکی از روشهای اصلاح پیامبر (ص) بوده است .  پس یکی از روشهای امر به معروف ونهی از منکر پیامبر(ص) درمیان مردم بودن و همزبانی وهمدلی با آنان و ارتباط نزدیک با مردم است.

امام می فرماید او طبيبي است كه تمام بيماران از او شفا يابند، مرهمهاي شفا بخش او تمام زخمها را، ترميم و قلبهاي بيمار را، بهبودي و چشمهاي كور را، بينا و گوشهاي كر را، شنوا و زبانهاي لال را گويا نمود، او در پي علاج دردمندان، بي درمان و فراموش شده است. تا آنها را از هلاكت نجات دهد.

بنابراین رسول خدا مردم را رها نکرد بلکه مدام با آنان بود ومی دانست که جامعه را نباید رها کرد بلکه باید پایید و تربیت نمود وبا آنان همراهی کرد همانند چوپان مراغب دائمی و هشیار است ومی دانست اگر رها شوند ممکن است در کمین گرگهای جاهلیت هستند ؛ فرهنگ بانان جامعه ما نیز به تاسی از رسول خدا (ص) باید جوانان ومردم را رها ننمایند با توجه به اوضاع وشرایط امروز باید پیوسته کنار مردم باشند .

 

در خصوص اصلاحات اجتماعي وپاک نمودن منکرات توسط پیامبر (ص) بفرمایید؟

تأثير بعثت در محو ناهنجاري ها و اصلاح فرهنگ هاي بشري و همبستگي، فرهنگ سازي در بين مردم و ساختار تمدن انساني و شئون اجتماعي امري بسيار، روشن است. تأثير اسلام و اديان الهي ديگر، در تمام فرهنگ ها و ايجاد تمدن هاي بشري و اصلاح انديشه هاي آنها و نظم دادن به تمام افكار و انديشه ها، بحثي بسيار جدي و انكارناپذير است.

طبق فرمايش امام علي سالهاي بسيار طولاني بر بشريت، مي گذشت كه ديگر معنويت از بين آنها، دامن كشيده و رگ هاي آن خشكيده و جز معدود كساني از انسان ها در پي حقايق معنوي نبودند. جامعه هاي انساني واقعاً تبديل به، منجلاب و آلودگي هاي هوا پرستي شده، و انسانيت به بحران عميقي فرو رفته و توحش، بر جوامع حاكميت داشت، مدعيان الوهيت خدائي بيرق برافراشته بودند و انسانهاي زيادي در يوغ بردگي و اسارت و ذلت و استثمار و استعمار غرقِ، رنج و عذاب بودند؛ و از آنها به عنوان موجودات پست بهره مي گرفتند، و هيچ اختيار و اراده اي به آنها، قائل نبودند؛ و در حقيقت قانون جنگل كه قوي بر ضعيف چيره و مسلط و او را طعمه خويش مي نمايد، در جهان بشريت حاكم بود.

برده داري و انسان فروشي يك قانون رسمي شده بود؛ و در تمام جهان، عموميت داشت؛ از طرفي زنان از هيچ حقي بهره مند نبودند علاوه بر اينكه آنها موجود پست و خوار محسوب مي شدند زنده به گور هم، مي شدند و عربها از داشتن دختر بسيار دلگير، مي شدند؛ و تولد دختر را ننگ و عار غير قابل اغماض مي دانستند، كه اين حقيقت را قرآن بيان مي كند.

در اين وضعيت اجتماعي و فرهنگي بود؛ كه نور اسلام، درخشيد و تمام جهالتها را، تحت الشعاع خود قرار داد؛ و نور حق تمام رذايل را، محو و نابود كرد و تمام ناهنجاريهاي فرهنگي را، چونان آبِ زلالِ سرشار از حيات، شستشو داد؛ و حيات نو و تازه بخشيد و اميدها را در دلها زنده و ياس ها را، تبديل به اميد نمود. بر اين اساس بود كه اكثر مستضعفان، بلافاصله بعد از شنيدن نداي الهي بعثت، به آن روي آور شدند و به دين اسلام گرويدند.

اين كمبودهاي بشري و اين نقصانها، فقط با وحي الهي، قابل جبران بود و غير از آن هيچ انديشه و فكر و قدرتي، قادر به حل اين بحران فراگير نبود، بشريت در بحراني وحشتناك قرار گرفته بود كه تمام اميدها، به يأس مبدل و فرهنگ ها نابود گشته و اديان مسخ و باطل و به انحراف كشيده شده بود، در تمام سرزمينها اين اوضاع بغرنج و فلاكت بار حاكم بود.

در امپراطوري روم در اروپا در ايران و تمام سرزمينهاي خاور دور و نزديك، جوامع انساني، غرق شهوات و ضلالت بودند و از فرط و شدت جهالت، جهان هستي، در پرتگاه انهدام و سقوط كامل قرار گرفته بود كه فضل الهي دوباره متوجه زمينيان، شد و با نور حق و رسالت پيامبر اكرم(ص)، حيات دوباره در رگهاي هستي دميده شد و جهانيان، نجات يافتند و مژده نجات از بدبختي ها، به گوش آنها رسيده، و در جهان انقلاب عظيم فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي، سياسي و مذهبي و... بوجود آمد و تمام موجودات يك، تكان حيات بخش، به خود ديده و جنبيدند و به سوي حيات دوباره روي آور و چونان تشنه گان در لب مرگ، سرازير به سوي آن حيات وحي الهي شدند.

جنبش عظيم معنوي به صدا درآمد و صداي عدالت و مساوات و يكتاپرستي، تمام اركان هاي شرك و جهالت را به شدت، تكان داده و با لرزه ي ويرانگر، به وحشت انداخت و اعوان و لشكرهاي آنها را، از محيط و حلقه آنها، پراكنده نمود. چنانكه، امام علي(ع) آثار آنرا، چنين توصيف، مي فرمايد: «فَصَدَعَ بِمَا أُمِرَ بِهِ وَ بَلَّغَ رِسَالاتِ رَبِّهِ فَلَمَّ اللَّهُ بِهِ الصَّدْعَ وَ رَتَقَ بِهِ الْفَتْقَ وَ أَلَّفَ بِهِ الشَّمْلَ بَيْنَ ذَوِي الْأَرْحَامِ بَعْدَ الْعَدَاوَةِ الْوَاغِرَةِ فِي الصُّدُورِ وَ الضَّغَائِنِ الْقَادِحَةِ فِي الْقُلُوبِ»

پيامبر اكرم(ص) آنچه را كه به او امر شده بود، آشكار كرد و پيام هاي پروردگارش را، به مردم رساند، كه نتيجه آن شكاف هاي اجتماعي را، اصطلاح و فاصله ها را، از بين برد و گسستگي را، به همپيوستگي تبديل كرد. خويشاوندان به هم نزديك و متحد شدند و آتش كينه و دشمني و جنگ ها، كه دشمن تمدن بشري است، خاموش شد و محبت، جاي كينه ها را، پر كرد و...

ريشه هاي شرك كه مفاسد اجتماعي را، در جوامع پراكنده و گسترده مي نمود بعد از بعثت، خشكانده شده؛ پرستش بت، كه يكي از مصاديق روشن شرك و از دامهاي شيطان، براي فريب انسان بود، در بعثت پيامبر(ص) كاملا مورد حمله انديشه ي اسلام، واقع و ريشه هاي آن خشكانده شد.

امام علي(ع) در هر لحظه اي از پيامبر(ص) و زحمات و رنجهاي آن حضرت، در راه هدايت انسانها و پايه گذاري اسلام، ياد مي نمود؛ و در حق آن حضرت دعاهاي بسيار مي نمود و با ذكر صلوات و تمجيد از خاندان و اهل بيت حضرت رسالت، اصحاب و تابعين و نسل هاي جديد را، به مقام والاي آنها آگاه مي نمود و به درك حقايق و موقعيتها رهنمونشان، مي نمود.

 

از اهمیت دادن به امور زیر بنایی واصلاح فرهنگ در امر به معروف  پيامبر اکرم(ص) بفرمایید؟

معروف است که عرب قبل ازاسلام گرفتار فقر فرهنگي بزرگي بود وازمباني فرهنگي نيز بيخبر بود به نحوي كه علم به هيچ وجه طرفدار نداشت و دانشمندي در ميان آنها پيدا نمي شد ،از طرفي فهم قرآن نياز به دانش داشت، از اينروي پيامبر مردم تشويق به دانش اندوزي نمود و فراگيري علم را به مسلمانان بعنوان فريضه ياد كرد،اين جهت گيري نقطه ي عطف بود كه رويكرد مسلمانان به دانش را سرعت بخشيد.امام وضع فرهنگي وعلمي عرب را چنين توصيف مي كند: «وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ يَقْرَأُ كِتَاباً وَ لا يَدَّعِي نُبُوَّةً فَسَاقَ النَّاسَ حَتَّي بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ وَ...»

در روزگاري كه عرب، از فرهنگ و كتاب، خبري نداشت و در بين آنها خبري از نبوت راست و دروغ نبود، پيامبر اكرم(ص) براي نشر اسلام، با ياران خود بپاخاست، تا مردم را به هدايت و راستي، دعوت نمايد و پيش از اينكه مرگشان فرا برسد، آنان را به رستگاري برساند، با خستگان مدارا كرد و شكسته حالان را، زير بال گرفت، تا همه را به راه راست هدايت كرد... همه را نجات داد و در جايگاه مناسب رستگاري را، مستقر نمود تا آنكه استوار بر طريق شده و زندگيشان رونق گرفت...

براساس فرمایشات امیر مومنان (ع)در این شرایط پیامبر (ص) به امور فرهنگی اولویت داده است اگرچه فقر اقتصادی نیز در جامعه حجاز فراوان و فقر گسترده تر بود اما رسول خدا(ص)اولین واساسی ترین مشکل را فرهنگ و به اصلاح آن پرداخت تا زیر بنا و زیر سخت دیگر ابعاد از جمله فقر اقتصادی نیز حل شود .

 

آیا شيوه زندگي پيامبر(ص) روشی عملی برای ترویج معروف ونفی منکر بود؟

به یقین یکی از روشهای مهم امر به معروف که در سیره پیامبر در طول 23 سال رسالت دیده می شود وموثر بوده است روش زندگی وساده زیستی بوده است که جامعه را جامعه طبقاتی و تبعیض ننمود اگر آن حضرت زندگی اشرافی تشکیل می داد قطعا در این مسیر موفقیت بزرگ اصلاح جامعه حاصل نمی شد ؛ لذا امیر مومنان شیوه وروش زندگی حضرت را اینگونه گزارش می نماید که در اصلاح جامعه و امر به معروف موثر بود ؛

«قَدْ حَقَّرَ الدُّنْيَا وَ صَغَّرَهَا وَ أَهْوَنَ بِهَا وَ هَوَّنَهَا وَ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ زَوَاهَا عَنْهُ اخْتِيَاراً وَ بَسَطَهَا لِغَيْرِهِ احْتِقَاراً فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْيَا بِقَلْبِهِ وَ أَمَاتَ ذِكْرَهَا عَنْ نَفْسِهِ وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِيبَ زِينَتُهَا عَنْ عَيْنِهِ لِكَيْلَا يَتَّخِذَ مِنْهَا رِيَاشاً أَوْ يَرْجُوَ فِيهَا مَقَاماً بَلَّغَ عَنْ رَبِّهِ مُعْذِراً وَ نَصَحَ لِأُمَّتِهِ مُنْذِراً وَ دَعَا إِلَي الْجَنَّةِ مُبَشِّراً وَ خَوَّفَ مِنَ النَّارِ مُحَذِّراً»

«پيامبر اكرم(ص) در زندگي خود، دنيا را، كوچك مي شمرد تا، در چشم ديگران هم كوچك، جلوه كند و خوار مي شمرد تا، در نزد ديگران خوار و بي مقدار معرفي نمايد و مي دانست كه خداوند، براي احترام او و منزلت رفيع او دنيا را، از او دور ساخته و آن را، براي ناچيز بودنش، به ديگران بخشيده پيامبر(ص) با جان و دل از دنيا، چشم پوشي مي نمود و يا در دنيا و دنيا خواهي و گرايش به تمايلات دنيوي و مادي دلش را، ميرانده و آنرا، سركوب نموده بود و خداوند دوست ميداشت زينتهاي دنيا را، از پيامبر خود دور بدارد تا لباس فاخر را، آرزو ننمايد و يا اقامت سرمدي در آن را، آرزو نكند، لذا براي تبليغ احكامي كه قطع كننده ي عذرهاست تلاش كرد و امت اسلام را، با هشدارهاي لازم نصيحت كرد و انذار و تبشير و تحذير را، كه از وظايف مهم رسالت است به درستي، انجام داد و به بهشت فرا، خواند از آتش جهنم ترسانيد و پرهيز داد.» پيامبر (ص) عملا به مردم، درس تقوا مي داد و آنها را، اینگونه امر به معروف می نمود  روش حضرت همراهي و دلسوزي زايدالوصف بود.

 

در خصوص نفی دنیا گرایی در سیره پیامبر (ص) برای امر به معروف بفرمایید؟

بی گمان یکی از علل انحراف جامعه ومردم وشیوع منکرات ورواج بی عدالتی وظلم در جامعه گرایش حاکمان به زندگی های مرفه و تشریفاتی است؛ لذا رسول خدا این بنیان منحرف را از آغاز از خود دور نمود واین اختیار را داشت که زندگی تجملاتی تشکیل دهد و اطرافیان خود را به نان نوا برساند و مناصب را بین خویشان خود وبه آنان الویت دهد ؛ اما دقیقا بر عکس این  مشی عمل نمود وخویشان ومنسوبان را در کارهای سخت بکار گرفت و آنان را در راه دین و جهاد وامر به معروف فدا کرد عمویش حمزه و پسر عموهایش را که عزیز ترین ها برایش بودند نثار کرد و خود هرگز به دنيا و ذخارف آن دلبستگي نداشت و اندك چيزي از آن بهره مند شد به اندازه معاش ضروري، او به دنيا حتي توجه و نگاه كامل هم ننمود، بلكه به گوشه ي چشمي، در آن و ماديات آن نگريست، به اندازه معاش اضطراري خود، بدان رغبت و ميل نمود؛ دنيا، در پيش او از همه مردم فرو تر بود، دنيا به او ميل و رغبت كرد، اما نپذيرفت، آنچه را، كه خدا دشمن داشت دشمنش بود ـ معيار رسول خدا در دوستي و دشمني و كوچكي و بزرگي، خدا بود ؛ تمام كارهايش را، با اين معيار، مي سنجيد، چيزي را كه خدا خوار مي شمرد، در نظرش خوار بود، و ناچيز و كوچك در نظر خد، ا در پيش رسولش محقر بود، ما نيز بايد در سيره از او تأسي جوئيم و پيروي نمائيم؛ با این روش بود که در امر به معروف ونهی از منکر 23 ساله موفق گردید فرهنگ جاهلی و بد ترین فرهنگ روی زمین را در آن روز گار اصلاح نماید واز بد ترین مردمان انسانهای فرهیخته تربیت نماید که خود فرهنگ ساز و فرهنگ آفرین شدند .

 

ساده زیستی پیامبر (ص)و اثرات آن برای جامعه توضیح دهید؟

وقتی حاکمان وکارگزاران ساده زیست باشند قطعا مردم از آنان پیروی خواهند کرد وقتی حاکم کاخ نشینی را رواج داد و در پش پرده های زرین قرار گرفت و بین مردم واو صدها حاجب و مانع ایجاد شد این جامعه سیر طبیعی انحطاط و شورش وطغیان طبقات فقر و ستمدیده را در پیش خواهد داشت همانند حاکمیت معاویه و امویان وعباسیان که مردم با دیدن این وضع در نقاط مختلف دست به عصیان و نا فرمانی زدند وسرانجام هردو سقوط نمودند واین ضابطه وقاعده حکمرانی فساد افسار است ؛امیر مومنان(ع) ضمن نقد اینگونه حکمرانی ها ساده زیستی پیامبر(ص) را مهمترین عنصر پیشرو در امر به معروف ونهی از منکر بر می شمارد ومی فرماید

پيامبر خدا(ص) بر روي زمين مي نشست، غذا مي خورد، و چونان بردگان، فروتن و متواضع، بود و نشست و برخاست او ساده بود، با دست خود كفش خود را، وصله مي زد و جامه ي خويش با دست خود، مي دوخت و بر الاغ برهنه مي نشست و ديگري را پشت سر خود، سوار مي نمود، او بقدري زندگي ساده داشت و از تجملات دنيا گريزان بود، كه روزي پرده اي بر در خانه اش آويزان شده بود، كه بر روي آن تصاوير و نقش و نگار بود، به يكي از همسرانش فرمود، اين پرده را از برابر چشمان من دور كن، كه هرگاه نگاه كنم به ياد دنيا و زينت هاي آن، مي افتم.

کد خبر 1218556

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha