حزب الله لبنان و کنشگریِ موثر در چهارچوب معادلات منطقه ای

به گزارش خبرگزاری شبستان، 40 سال قبل، گروهی کوچک از مردان جوان تصمیم گرفتند که با الهام از آموزه های امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در ایران، یک جنبش اجتماعی و نظامی را در لبنان بنیانگذاری کنند. اقدامی که در راستای احیای معنوی جامعه شیعیان لبنانی و کسب قدرت کافی جهت اخراج نظامیان اشغالگر صهیونیست از لبنان صورت می گرفت.

آن گروه کوچک، منابع بسیار محدودی داشتند و سلاحِ اصلی آن ها، ایمان مذهبیشان و تمایل و اراده شان جهت قربانی کردن همه چیزشان در نبرد علیه اشغالگریِ صهیونیست ها که مورد حمایت آمریکا هستند بود. آن ها به دنبال آزادسازی کشورشان لبنان از این رویه های ظالمانه بودند.

در کشوری که سنتا از دولت و ارتشی ضعیف برخوردار بوده است، حزب الله عملا به بزرگترین مدافعِ منافع ملی لبنان به ویژه در حوزه حراست از خاک این کشور و منافع اقتصادی و سیاسی آن در برابر تجاوزگری های گاه و بیگاه صهیونیست ها تبدیل شده است.

در این راستا، دوستان و دشمنان همگی اعتراف می کنند که حزب الله لبنان امروزه از حیث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی، قوی تراز بسیاری از حتی دولت ها است. دستاورد بزرگی که ناشی از رشادت ها و دلیری جوانان لبنانی است که تا حد زیادی از برادران خود در ایران الهام گرفته و می گیرند و هرگونه اشغالگری و سرکوبگری و ستمِ آمریکا و ارتش اشغالگر صهیونیستی را در 40 سالِ اخیر رد کرده و نپذیرفته اند و در برابر آن مقاومت های جدی را نیز انجام داده اند.

در این راستا، قسمت جدید برنامه اینسایتِ شبکه پرس تی وی در گفتگو با "شیخ نعیم قاسم"، معاون دبیر کل حزب الله لبنان، به بررسی معادلات جاری این کشور و کنشگری های این جنبش و کشور در سطح منطقه خاورمیانه پرداخته است.

در این راستا در ابتدا شیخ نعیم قاسم در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه حزب الله لبنان چگونه به تدریج از یک گروه کوچک، به قدرتی قابل توجه در شرایط کنونی تبدیل شده که نه تنها در لبنان، بلکه در سطح منطقه نیز کنشگری های قابل توجهی دارد؟ گفت: حزب الله لبنان در سال 1982 و برپایه اصولی مشخص تاسیس شد. یکی از بنیان های اصلی تشکیل حزب الله اعتقاد به اسلام ناب محمدی(ص) است. در عین حال حزب الله لبنان تحت امر ولایت فقیه جمهوری اسلامی ایران قرار دارد و خود را مقید به آزاد سازی اراضی اشغالی لبنان از چنگال صهیونیست ها دانسته و می داند. این اصول با گذر زمان هیچ تغییری نکرده اند. اعضای حزب الله لبنان از بنیان‌های عقیدتی مستحکمی برخوردارند و در امر جهاد فی سبیل الله حاضر به فدا کردن جان و مال خویش هستند.

در این راستا، همانطور که پیشتر گفتم، تعهد حزب الله لبنان به نبرد با رژیم صهیونیستی و آزاد سازی مناطق اشغالی لبنان از چنگال این رژیم نیز موجب شده تا این گروه نزد افکار عمومی از محبوبیت ویژه ای برخوردار باشد. حزب الله لبنان از بدو تاسیس خود سعی داشته تا افرادِ دارای ایمان و البته آن هایی که معتقد به درستیِ راه مبارزه با اشغالگری صهیونیست ها هستند را به خود جلب کند. در این راستا، مخالفان حزب الله که جهان بینی‌های مادی داشته اند نیز مخالفت های گسترده ای را علیه آن ابراز داشته اند. فراموش نکنیم که رهبران حزب الله لبنان در طی دهه های اخیر همواره خود در مبارزات با دشمن صهیونیست پیشگام بوده اند و حتی برخی از آن ها در این مسیر به شهادت رسیده اند. در این راستا به طور خاص می توان به دبیر کل سابق حزب الله لبنان یعنی شیخ عباس موسوی اشاره کرد که در سال 1992 به دست رژیم صهیونیستی ترور شد.

در این راستا برخی فرماندهان ارشد حزب الله لبنان نیز که سال ها سابقه حضو ردر خط مقدم نبرد با دشمن صهیونیست را داشتند نیز (نظیر عماد مغنیه)، توسط صهیونیست ها به شهادت رسیدند. البته که شمارِ این افراد کم هم نیست و حتی فرزند دبیر کل کنونی حزب الله لبنان نیز به عنوان یک رزمنده این جنبش، توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.

در این چهارچوب تردیدی نیست که وقتی تشکیلاتی نظیر حزب الله لبنان رهبران و فرماندهان و نیروهایی دارد که جان خود را فدای ملت لبنان و اهداف و منافع آن می کنند و با رژیم اشغالگر قدس نیز می جنگند و در عین حال اعتقاد عمیقی نیز در میان اعضای حزب الله نسبت به دین اسلام وجود دارد، شاهد آن باشیم که این تشکیلات از حمایت گسترده ای نزد افکار عمومی برخوردار باشد. البته که همین پشتوانه نیز بوده که موجب شده حزب الله لبنان بتواند در موراد متعددی شکست های قابل توجهی را به رژیم صهیونیستی تحمیل کند.

در این میان همانطور که پیشتر گفتم، قوتِ بنیان های دینی و اعتقادی در میان مبارزان و رزمندگان حزب الله لبنان، یکی از اصلی ترین مولفه های پیروزی و موفقیت این جنبش بوده است. در این چهارچوب طرح های مختلفی جهت تضعیف حزب الله لبنان از سوی صهیونیست ها و کشورهای غربی طراحی و عملیاتی شده است که شاید مهمترین آن ها در سال های اخیر به راه انداختن جنگ داخلی در سوریه از سال 2011 باشد. در واقع بازیگرانِ یاد شده با استفاه از مهره های میدانی خود که همان جریان های تکفیری هستند به این جمع بندی رسیدند که باید نظام سیاسی سوریه به عنوان یکی از مهمترین حامیان جریان و محور مقاومت را از قدرت ساقط کنند و سپس ضربه ای کاری به کلیت جریان مقاومت و حزب الله وارد کنند. موضوعی که موجب شده تا حزب الله لبنان نیز نقشی ویژه برای خود جهت مقابله با این توطئه تعریف کند و با حضور در میدان جنگ سوریه، این توطئه گسترده را در همکاری با دیگر همکاران خود خنثی سازد.

مساله ای که البته با تحرکات موفقیت آمیز حزب الله در خاک سوریه، موجب شد تا نقش منطقه ای حزب الله لبنان نیز تا حد زیادی تقویت شود و اکنون شاهدیم که دامنه کنشگری های حزب الله لبنان در سطح منطقه گسترش یافته است و در میان همه این ها، دستورکار اصلی حزب الله جهت مقابله با رویه های اشغالگرانه رژیم صهیونیستی و آزاد سازی فلسطین نیز اوج گیری قبال توجهی پیدا کرده است.

در ادامه شیخ نعیم قاسم در پاسخ به پرسشی مبنی بر تحلیل نقش حزب الله لبنان در شکل دهی به هویت ملی کنونی لبنان که تا حد زیادی به عنوان کشوری مقاوم در برابر تجاوز گری های رژیم صهیونیستی شناخته می شود و اساسا بسیاری از معادلات تحمیلی و تعریف شده کشورهای استعمار گر غربی برای لبنان را از زمان تشکیل آن زیر سوال برده گفت: جامعه لبنان جامعه ای متنوع است و از قبایل و طوایف و گروه های مختلفی که هر کدام نماینده افکار و اعتقادات خاصی نیز هستند تشکیل شده است. زمانی که حزب الله لبنان آغاز به کار کرد، ایده مقاومت چندان در داخل این کشور شناخته شده نبود و حتی برخی گروه های لبنانی با رژیم صهیونیستی همکاری نیز داشتند.

در این فضا حزب الله لبنان عملا یک معادله جدید را وارد جامعه لبنان کرد و با تاکید بر مقاومت به این نکته اشاره کرد که می توان جریان کلی معادلات را به نفع مردم و جامعه لبنان تغییر داد و استقلال کشور را تضمین کرد. در این راستا به نظر من اینکه حزب الله توانست گفتمان مقاومت را در لبنان جا بیندازد و در این رابطه با بسیاری از احزاب و گروه ها و طوایف لبنانی نیز رایزنی داشت و در نتیجه همه این همکاری ها توانست مزه استقلال و پیروزی بر رویه های تجاوزکارانه صهیونیست ها را به ملت لبنان بچشاند، خود بزرگترین دستاوردِ این گروه در چهارچوب شکل دهی به هویت ملی جدیدی در لبنان بوده است. موضوعی که در نوع خود پیامدهایی ورای لبنان نیز داشته است. البته باید بگویم که حزب الله تاکیدات زیادی را نیز بر حفظ وحدت در جامعه لبنان داشته است.

شیخ نعیم قاسم در ادامه با اشاره به انتخابات اخیر لبنان اشاره کرد که این انتخابات نیز خود به محلی برای نمایش اقبال قابل توجه افکار عمومی به حزب الله تبدیل شد و شاهد بودیم که افراد و چهره های نزدیک به حزب الله توانستند آرا قابل توجهی را در قیاس با دیگر احزاب و گروه های سیاسی لبنان کسب کنند. البته که همه این ها مدیون پایگاه حمایتی مستحکم حزب الله است.

شایان ذکر است که لیست مشترک انتخاباتی حزب الله و جنش امل در لبنان توانست بیش از 600 هزار رای را کسب کند که این رقم حاکی از اقبال 22 درصدی به حزب الله در مقایسه با دیگر گروه ها و احزاب لبنانی در جریان انتخابات اخیر لبنان است که در نوع خود با توجه به تعدد احزاب و گروه های لبنانیِ حاضر در انتخابات این کشور، رقمی قالب توجه است و سطح حمایت مردمی از آن را نشان می دهد. این دستاورد علی رغمِ حجم قابل توجهی از تبلیغات و اقدامات شرورانه علیه حزب الله لبنان کسب شده است.

در این میان بسیاری از تحلیلگران نیز به پیروزی حزب الله لبنان در جریان انتخابات اخیر این کشور اذعان داشته‌اند. در این چهارچوب، ما نیز از نتیجه انتخابات راضی هستیم و همکاری با دیگر گروه ها جهت مدیریت بهتر امور و مسائل لبنان را دنبال می کنیم.

معاون دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه با اشاره به شکست های پی در پیِ کشورهای غربی و مخصوصا آمریکا در عرصه معادلات منطقه خاورمیانه و تحولات جاری در این منطقه گفت: در مورد شرایط جدید نظام بین الملل باید دو مساله اساسی را مد نظر قرار داد. اول اینکه پس از سقوط شوروی شاهد آن بوده ایم که به تدریج از میزان قدرت آمریکا در عرصه معادلات بین المللی کاسته شده است و در جبهه دیگر، بازیگران و قدرت های نوظهوری رشد کرده و به عرصه کنشگری قدم گذاشته اند. مساله ای که به ویژه غرب را نگران کرده است. در این چهارچوب شاهد شکست های خفت بار آمریکا در افغانستان و عراق بوده ایم. شکست هایی که هر کدام به نحوی روشن افولِ قدرت هژمونیک ادعایی آمریکا را فریاد زدند.

در عین حال آمریکایی ها با تحمیلِ تحریم به کشورهایی نظیر ایران، ونزوئلا و کوبا سعی داشتند تا نظام های سیاسی آن ها را سرنگون کنند. اما در هیچکدام از موارد ذکر شده به آنچه مطلوبشان بود نرسیدند و شکست های سنگینی را متحمل شدند. به طور خاص در مورد منطقه خاورمیانه نیز آمریکایی ها در ایجاد نظم جدید مطلوب خود شکست های سنگینی را متحمل شدند.

در نقطه مقابل شاهد اوج گیری قدرت هایی نظیر ایران، چین و روسیه در عرصه معادلات بین المللی هستیم که اوج گیری قدرت آن ها عملا نوعی توازن را در برابر یکجانبه گرایی آمریکا و کلیت مجموعه غرب ایجاد کرده است. مساله ای که در نوع خود می تواند نقشی قابل توجه در شکل دهی به معادلات آتی عرصه بین المللی داشته باشد.

شیخ نعیم قاسم در ادامه تاکید کرد که به طور خاص به برکت وقوع انقلاب اسلامی در ایران و اوج گیری قدرت حزب الله لبنان شاهدیم که بازیگری نظیر رژیم صهیونیستی نیز عملا با چالش های جدی رو به رو شده و اکنون دیگر این رژیم همچون دهه های گذشته نمی تواند هر اقدامی را علیه کشورهای منطقه انجام دهد و از تبعات آن‌ها هم فرار کند. اکنون موشک های جریان مقاومت تمامی اراضی اشغالی را پوشش می دهند و صهیونیست ها به خوبی می دانند که هر اقدام تجاوزکارانه آن ها، تبعات سنگینی را نیز برایشان به همراه خواهد داشت.

در عین حال، اوج گیری جریان مقاومت با ضعف شدید و اساسیِ صهیویست ها نیز همراه شده است کما اینکه شاهدیم دولت های اخیر رژیم صهیونیستی عمر چندانی ندارند و خیلی زود ساقط می شوند و مدام در اراضی اشغالی انتخابات جهت تشکیل دولت برگزار می شود و عملا شاهد نوعی بن بست سیاسی در اراضی اشغالی هستیم. مسائلی که همگی ناشی از ضعف مفرط این رژیم در مواجهه با چالش های درونی و به ویژه چالش های خارجی آن نظیر مقابله با جریان قدرتمندِ مقاومت هستند.