دشمنان از اختلاف میان مسلمانان سوء استفاده می کنند/ انتشار معارف قرآن در جامعه مهمترین درس از سیره نبوی

حجت الاسلام سلیمانی بابیان اینکه گشترش معارف قرآن درجامعه مهترین الگوگیری از سیره پیامبر است گفت:ماباید برای اثبات حقانیت ولایت امام علی (ع) وبرای رضایت و امامت فرزندان اش بحث کنیم اما اهانت به یکدیگر نکنیم چون دشمن از این اختلاف سوء استفاده می کند.

به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، هفته وحدت، نگاهی وحدت آفرین در همه مشترکات موجود در جهان اسلام و مسلمانان است، نگاهی که به تعبیر امام علی(ع) موجب می شود تا دست قدرت و توانای پروردگار در جمعیت و جماعت اسلام تجلی کند. نگاهی که اختلاف و تشتت و تک روی را در جهان اسلام و نقشه استکبارگران زمانه بر کاروان اسلام را معرفی می کند. در آنجا که امام علی(ع) فرمودند: با اکثریت هم داستان شوید که دست خدا همراه جماعت است و از تفرقه بپرهیزید که موجب آفت است. آنکه از جمع مسلمانان به یک سو شود، بهره شیطان است، چنانکه گوسفند چون از گله دور ماند، نصیب گرگ بیابان است لذا در این خصوص با حجت الاسلام «محمد جواد سلیمانی» عضوء هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.

 

 از جمله مباحث مهمی که باید در هفته وحدت مورد توجه و بررسی قرار دهیم چیست؟

یکی از مباحث مهمی که باید در هفته وحدت مورد بررسی قرار بگیرد، این است که وحدت چگونه پدیده ای است؛ اینکه رسول اکرم (ص) در سایه وحدت دنبال چه چیزی بوده است یا چرا به ایشان پیامبر رحمت می گویند. انسان ها بر اساس آیه شریفه 213 سوره بقره «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً» (مردم یک گروه بودند،) ابتدا که خلق شدند یک امت واحدی بودند، شاید سوال شود که چطور امت واحدی بودند که قابیل با هابیل درگیر شد و یکی دیگری را به قتل رساند.مقصود آیه این است، در این که حق چیست و باطل چیست. در ابتدا با هم اختلاف نداشتند، یعنی هر دو می دانستند که یک خدای واحدی وجود دارد؛ ظلم، کشتن و تجاوز به دیگران خلاف است، با وجود اینکه این را می فهمیدند ولی یکی ظالم شد و برادر خود را به قتل رساند اما مفهوم ظلم و عدل روشن بود. شرک و بت پرستی وجود نداشت. در شناخت حق و باطل با هم اختلاف نداشتند ولی بعد از مدتی که زندگی پیچیده تر شد، میان آنها اختلاف ایجاد شد؛ مثلا در زمینه معامله، مالکیت و ازدواج بین آنها اختلاف افتاد. قرآن کریم می فرماید: بعد از این مرحله که زندگی پیچیده تر شد و ازدواج میان آنها به وجود آمد در شناخت حق و باطل با هم اختلاف پیدا کردند.

 

بر همین اساس خداوند متعال پیامبرانی را فرستاد که هم بر آنها بشارت می داد و هم می ترساند، یعنی اول حقایق را برای آنها تبیین کرد و سپس به پیامبرانش کتاب الهی داد تا به آنها بیاموزد که کدام معامله درست و کدام باطل است، کدام ازدواج حلال و کدام ازدواج حرام است و بشارت می دادند که اگر بر اساس حق عمل کنند، اهل بهشت و در غیر این صورت اهل جهنم می شوند؛ پس مرحله اول وحدت، مرحله دوم اختلاف و در مرحله سوم دوباره با آمدن کتاب الهی وحدت میان آنها ایجاد شد. دوباره قرآن می فرماید: «وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ..» (و در کتاب حق، اختلاف و شبهه نیفکندند مگر همان گروه که بر آنان کتاب آسمانی آمد، برای تعدی به حقوق یکدیگر)، بعد از آن یک اختلاف جدیدی ایجاد شد، این اختلاف بین کسانی ایجاد شد که حق را فهمیدند ولی به خاطر زیاده خواهی به حقوق دیگران تعدی کردند. اینجا بود که خداوند فرمود: «فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» (پس خداوند به لطف خود اهل ایمان را از آن ظلمت شبهات و اختلافات به نور حق هدایت فرمود، و خدا هر که را خواهد راه راست بنماید.)

 

اینجاست که رسول خدا (ص) آمدند تا کسانی را که می خواستند هدایت شوند، ولی نمی فهمیدند که حق چیست و چگونه باید حق را دنبال کنند، آنها به واسطه همین پیامبران و کتاب شان مورد هدایت قرار گرفتند؛ لذا برای اینکه وحدت بر حول  محور حق در جامعه ایجاد، شود هم نیازمند تبیین حقایق به جامعه هستیم، هم نیازمند این هستیم که بشارت سعادت در صورت پیروی از حق را به آنها بدهیم و هم بترسانیم که اگر از حق پیروی نکنند، دچار ضلالت، نابودی و جهنم می شوند. همچنین اگر قدرت سیاسی و نظامی پیدا کردیم در مقابله زیاده خواهان بایستیم. اگر این عناصر در کشور ما شکل بگیرد، آن زمان است که وحدت بر حول محور حق در جامعه تشکیل می شود.

 

چرا پیامبر اکرم (ص) را رحمت للعالمین نامیدند؟

خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ» (و در خانه‌هایتان بنشینید و آرام گیرید و بی‌حاجت و ضرورت از منزل بیرون نروید و مانند دوره جاهلیت پیشین با آرایش و خود آرایی بیرون نیایید،).اگر جامعه ای بخواهد بر اساس هوای نفسانی قانون گذاری کند این جامعه، جامعه ای جاهلی است لذا رسول خدا (ص) آمدند تا توجه آنها به مال، ثروت، غارت، تجاوز به حقوق یکدیگر و بت پرستی را از میان ببرند و جامعه را بر اساس یک اصول ارزشی طرح ریزی کردند که مبدأ خلقت چیست، چرا خلق شدی، چه کسی شما را خلق کرده، معاد شما کجاست و به کجا می روید و شما چه وظایفی دارید که باید انجام دهید، همه اینها را به روشنی فرمودند.

 

 در واقع پیامبر اکرم (ص) مجددا حقایق را به وسیله قرآن برای آنها تبیین کردند. بر همین اساس مومنانی آمدند که دور شمع وجود پیامبر اکرم (ص) جمع شدند و جامعه متشتت آن زمان که می گفت برادرت را یاری کن چه ظالم باشد و چه مظلوم، می گفتند کار ما غارتگری است، اگر یک زمانی چیزی نداشتیم، همسایه خود را هم غارت می کنیم، اینچنین فرهنگی حاکم بود، زن در آن جامعه همانند یک کالا بود که وی را به ارث می بردند لذا رسول خدا (ص) آمدند فهم و شعور آنها را افزایش دادند، آنها را با حقایق دینی آشنا نمودند و به آنها تکامل بخشیدند و بار دیگر آنها را حول توحید و معارف الهی، نبوت و معاد جمع آوری نمودند؛ به همین دلیل است که به پیامبر اسلام (ص) رحمه للعالمین می گویند، چون شریعت اسلام آنها را از منجلاب جاهلیت خارج کرد و با مکارم اخلاق آشنا نمود، نظام سیاسی مبتنی بر توحید را بنا کرد و روابط اقتصادی حلال و عادلانه را در جامعه برقرار نمودند.

 

بر همین اساس، پیامبر اکرم (ص) الگویی از حکومت عدل را محقق کردند؛ این سیره پیامبر می تواند الگویی برای تمام جامعه بشریت تا قیامت باشد. پس این رحمت برای همه عالمیان است نه فقط برای مسلمانان. این خدمت بزرگی است که پیامبر اکرم (ص) به عالم بشریت کردند. اصالت و لذت بردن از فضایل این دنیا است. همان طور که در دوره جاهلیت قبل از بعثت می گفتند «وَ وَ قالُوا ما هِيَ إِلاَّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّون» (و گفتند چیزی جز زندگی دنیای‌مان نیست، می‌میریم و زنده می‌شویم؛ و جز روزگار هلاکمان نمی‌کند؛ در حالی که بدان مطلب هیچ علمی ندارند؛ آنها فقط گمانه می‌زنند.) پیامبر اسلام این فرهنگ را از میان بردند و آموخت که جامعه طبق این فرهنگ عمل کند.

 

مهمترین درسی که ما می توانیم از سیره و سبک زندگی پیامبر اکرم (ص) بگیریم، چیست؟

مهمترین درس این است که معارف قرآن را که مفسران آن رسول خدا (ص) و اهل بیت اش است را در جامعه انتشار دهیم. رسول اکرم (ص) در آن زمانی که مکه یک جامعه بسیار محدودی بود این فرهنگ را اجرایی کردند لذا بعد از پیامبر اکرم (ص) این وظیفه ماست که این فرهنگ را در جامعه توسعه دهیم و این بشیر بودن و نظیر بودن را تا جایی که می توانیم به مردم اعلام و معارف دینی را در جامعه گسترش دهیم، ابزار آن هم امر به معروف و نهی از منکر است. تا زمانی که قدرت حکومت در دست مان است، باید این فریضه الهی را در جامعه پیاده کنیم، چون بعضی از مردم همیشه از همه چیز پیروی نمی کنند و باید زور بالای سرشان باشد. مگر امروز می شود قدرت های نظام سلطه را امر و نهی کرد و با درس اخلاق در مقابل آنها ایستاد. بر همین اساس درسی که ما باید از رسول خدا (ص) بگیریم، این است که برای بسترسازی جامعه دینی در برابر کسانی که زمینه هدایت دارند با بیان حکمت آمیز و استدلال دینی و قرآنی مبتنی بر دین، عقل و تربیت اخلاقی آنها را هدایت کنیم و در برابر کسانی که زیاده خواه هستند، بایستیم. در این صورت است که یک نوع جامعه واحدی تولید و ایجاد خواهیم کرد؛ بنابراین به هر قیمتی ما نباید امر به معروف و نهی از منکر را از بین ببریم. وحدت بر حول محور شیطان غلط است، بر محور رحمت است که برای ما تکامل می آورد.

 

رسالت و ماموریت خطیر مسلمانان به ویژه علما در  ایجاد وحدت چیست؟

رسول خدا (ص) جامعه ای را که قابل هدایت بود به سمت ایمان و قرآن سوق دادند. میان آنها وحدت ایجاد کردند تا بتوانند در برابر نظام سلطه آن زمان که یک نظام سلطه کفر بود، بایستند. ما باید در جامعه حول محور قرآن و سنت رسول خدا (ص) وحدت ایجاد کنیم تا زمانی که جامعه اهل سنت، برخی از شخصیت های خود (خلیفه اول و خلیفه دوم) مقدس می دانند، ما هم در مورد جانشینی رسول خدا با هم بحث و گفت و گو کنیم اما نباید به شخصیت هایی که برای آنها مقدس هستند، توهین کنیم. اگر این کار را بکنیم وحدت بین مسلمانان از میان می رود لذا لعن بر خلفا بر وحدت جامعه اسلامی لطمه می زند و با این لطمه زدن، پای دشمن در جامعه اسلامی باز می شود اما این وحدت به این معنا نیست که ما حرف مان را در مقابل استبداد نزنیم. ما باید برای اثبات حقانیت ولایت امام علی (ع) و برای رضایت و امامت فرزندان اش و حق بودن آنها بحث کنیم اما اهانت به یکدیگر نکنیم چون اهانت دشمنی می آورد و در این صورت است که دشمن از اختلاف ما سوء استفاده می کند.

 

 

 

 

 

کد خبر 1223673

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha