به گزارش خبرگزاری شبستان از استان قم، فاطمه عسگری:
وقوع اتفاقات و حوادث گوناگون در گوشه و كنار كشور در ماه های بعد از پیروزی انقلاب كه به طور زنجیره ای ادامه داشت نشان دهنده این مساله بود كه دست هایی مرموز برای برهم زدن نظم و امنیت جامعه و بی ثبات كردن كشور در كار است. هر روز صحبت از تحرک ضد انقلاب در این گوشه و آن گوشه كشور بود كه این وضعیت باعث نگرانی دوستداران و دلسوزان انقلاب شده بود.
روایت تسخیر
هشت ماه و 21 روز از پیروزی انقلاب اسلامی می گذشت كه خبر تسخیر سفارت آمریكا توسط گروهی از دانشجویان كه خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امام معرفی كرده بودند به وسیله رسانه های آن زمان منتشر شد. بعد از تسخیر سفارت آمریكا مشخص شد این سفارتخانه كانون و مركز فرماندهی همه بحران ها، توطئه ها، تفرقه انگیزی ها و مشكلات در كشور بوده است.
بعد از این كه مشخص شد مركز تمامی این فتنهها و جریانات ضدانقلابی، در سفارت آمریكا در تهران است؛ امام خمینی (ره)، بیانات قاطعی علیه ابرقدرتها و به ویژه آمریكا، ابراز فرمودند و خصوصا با ورود شاه به آمریكا فرمان مقابله را به تمامی دانشآموزان و دانشجویان و طلاب علوم دینی صادر كردند.
در چنین شرایطی با هدف وادار كردن آمریكا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریكا گرفتند. دانشجویان از دانشگاههای تهران، پلیتكنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و ... گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریكا، از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریكاییها، سفارت را به تصرف كامل در آوردند.
در هنگام تسخیر سفارت، آمریكاییها به سرعت مشغول نابود كردن بسیاری از اسناد دخالتها و تجاوزارت و غارتهای خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقیمانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی كه از لانه جاسوسی آمریكا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت.
تعبیر امام(ره) از تسخیر لانه جاسوسی به عنوان انقلابی بزرگتر از انقلاب اول
به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع كرده و از حركت دانشجویان حمایت كردند. امام خمینی(ره) نیز در پیامی این حركت را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند. این حركت دانشجویان معترض، خشم آمریكاییها را برانگیخت و آنها كه ناتوان از درک ملتی استقلال طلب و آزادیخواه بودند، دست به یكسری اقدامات بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله، فشار وارد كردن به مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل، سازمان كنفرانس اسلامی، شورای امنیت و ...، ایجاد فضای منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر؛ اما پس از بیثمر ماندن آنها، به اقدامات جدیتری روی آوردند؛ از جمله: قطع كامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاك كشورمان كه به شكست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوكه كردن داراییها و اموال ایران و ... كه هیچكدام تاكنون در عزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بیعدالتی جهانی و منشا اصلی آن در جهان یعنی استكبار جهانی و آمریكا خللی وارد نكرده است.
در جریان تسخیر لانه جاسوسی به وسیله دانشجویان مسلمان پیرو خط امام 52 جاسوس آمریكایی به مدت 444 روز؛ گروگان ملت ایران بودند.
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا زمینهساز افول قدرت و هژمونی پوشالی این کشور
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا اقدامی جریانساز بود که علاوه بر نابودی پایگاه جاسوسی آمریکا در ایران، ابعاد بینالمللی گستردهای داشت و زمینهساز افول قدرت و هژمونی پوشالی این کشور و حقارت دولت آن شد؛ مسئلهای که سیاستمداران و رسانههای آمریکایی و کارشناسان بینالمللی در این سال ها در موارد مختلف به آن اذعان کردهاند:
جولیتو کیهزا روزنامهنگار ایتالیایی در کتابی تحت عنوان «تهاجم کارتر و وقایع پشت پرده» که اشاره به عملیات طبس دارد، به نقل از «هندریک هرتزبرگ» نویسندۀ اصلی متون سخنرانیهای کارتر از تعبیر گیر افتادن در بنبست در اشاره به این واقعه و تلاشهای ناموفق و درماندگی دولت کارتر برای آزادی آمریکاییهای بازداشتی استفاده میکند.
هرتزبرگ در جایی دیگر میگوید: تصورم این بود که کارتر اساساً خود را گروگان میکند. هر شب این بحث مطرح بود که «آمریکا تحقیر میشود، زیرا کارتر یک بیعرضه است».
آمریکا گروگان گرفته شد
پیر سالینجر نویسنده آمریکایی در کتابی تحت عنوان «آمریکا گروگان گرفته شد: مذاکرات پنهانی» به تحقیر و ذلت آمریکا در جریان این حادثه اذعان میکند و میگوید بزرگترین قدرت جهان زیر منت کشوری است که دچار بینظمی انقلابی است.
همیلتون جردن که رئیس کارکنان کاخ سفید کارتر بود در کتاب «بحران؛ آخرین سال ریاستجمهوری کارتر» تصریح می کند: که از زمان تسخیر سفارت ایالات متحده در تهران در ۴ نوامبر ۱۹۷۹ تا انتخابات ریاستجمهوری یک سال بعد آن، دولت کارتر هم مانند «۵۳ گروگان آمریکایی» اسیر بود.
همچنین به نقل از روزنامه «نیویورک تایمز»، «ویلیام داگرتی» از کسانی که در سفارت آمریکا بازداشت شد، به تحقیر و شرمساری کشورش در جریان این رویداد در مصاحبه با شبکه «سیانان» اذعان میکند.
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در گزارشی با عنوان «سال اسارت: تلاش طولانی و ناامیدکننده برای پایان دادن به یک تحقیر ملی» به تاریخ ۱۹ ژانویه ۱۹۸۱، در خصوص این اتفاق نوشت: از زمان «پرل هاربر» (اشاره به حمله ارتش ژاپن به پایگاه دریایی ایالات متحده آمریکا در این بندر در دسامبر ۱۹۴۱ که برای نیروی دریایی آمریکا یک فاجعه کامل بود و در پی آن، آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد) آمریکا تا این حد تحقیر نشده بود. دهها تن از دیپلماتها و نظامیان آمریکا برای بیش از یک سال در سرزمینی دور اسیر بودند و آمریکاییها، از رئیسجمهور کارتر تا ردههای پایینتر، ناتوان از اقدام.
نیویورک تایمز میافزاید: رئیسجمهور سعی کرد التماس کند، چانهزنی کند، تهدید کند و در یک نمونه سعی کرد حمله کند، اما همه بیهوده بود. کنگره قانونی را تصویب کرد که گروگانها را از پرداخت مالیات بر درآمد معاف میکرد، اما این تنها اقدامی بود که توانست انجام دهد. فقط کسانی که در سفارت در تهران بودند اسیر نبودند؛ همانطور که شب به شب در تلویزیون میگفتند «آمریکا گروگان گرفته شده» بود.
دورانی تحقیرآمیز و طاقتفرسا برای جیمی کارتر
شبکه «پیبیاس» آمریکا این دوران را برای جیمی کارتر دوران تحقیرآمیز و طاقتفرسا توصیف کرد و افزود برای آیتالله خمینی و انقلابیون ایرانی، تسخیر سفارت آمریکا و بازداشت کارکنان آن یک پیروزی بسیار نمادین بر «شیطان بزرگ» بود.
واشنگتن پست: بحران گروگانگیری ایران، یک آسیب ملی برای ایالات متحده
روزنامه آمریکایی واشنگتن پست هم در گزارشی «بحران گروگانگیری ایران را یک آسیب ملی برای ایالات متحده خواند» و نوشت: در ۴ نوامبر ۱۹۷۹ دانشجویان ایرانی به سفارت ایالات متحده یورش بردند و کارکنان آن را گروگان گرفتند. رهبران ایالات متحده درمانده بودند و آمریکاییها از تصاویر گروگانها با چشم بسته شوکه شدند.
واشنگتن پست اضافه می کند: گویندگان اخبار هر شب به آمریکاییها یادآوری میکردند که گروگانها چه مدت در اسارت بودهاند. جایگاه رئیسجمهور جیمی کارتر هرگز بهبود نیافت و زمانی که اسرا ساعاتی پس از سخنرانی تحلیف ریگان آزاد شدند، آخرین توهین به رئیسجمهور در حالِ خروج بود.
روزنامه آمریکایی فیلادلفیا اینکوایرر در گزارشی که در سال میلادی جاری منتشر کرده، اتفاقی که در چهارم نوامبر ۱۹۷۹ در تهران رخ داد را بدترین کابوس یک رئیسجمهور آمریکا خوانده و افزوده «به ویژه زمانی که آن رئیسجمهور قبلاً به دلیل یک اقتصاد بد، محبوبیتش فقط ۳۰٪ بود و برای کشوری که هنوز از شکست خود در جنگ ویتنام که تنها چهار سال قبل به پایان رسیده بود، بهبود نیافته بود. بحران گروگانگیری در ایران ایالات متحده را در صحنه جهانی ضعیف جلوه داد».
استوارت آیزنشتات مشاور ارشد سیاست داخلی کاخ سفید در کتابی با عنوان «رئیسجمهور کارتر: سالهای کاخ سفید» روایتی از زمان کار خود برای سی و نهمین رئیسجمهور آمریکا را ارئه می کند که در آن کارتر را رئیسجمهوری بلاتکلیف و غیرموثر توصیف میکند و در بین ناکامیهای وی به مسئله تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران اشاره و میگوید که کارتر نتوانست بر آن فائق آید.
اثبات وجوب تسخیر سفارت آمریکا از منظر حقوقی
حال اگر بخواهیم با جهانبینی غربی، درباره موجه بودن تسخیر سفارت آمریكا در تهران سخن بگوییم و از اصول ابداعی حقوقی بینالملل كمک بگیریم، میتوانیم به اظهارات فرانسیس آنتونی بویل - استاد دانشكده حقوق دانشگاه ایلینویز آمریكا - رجوع كنیم. وی چنین استدلال میكند كه سیاستهای خود دولت كارتر، عامل اصلی گروگانگیری اعضای سفارت آمریكا در تهران بوده و ایرانیان به موجب ماده 51 منشور ملل متحد، از حق دفاع مشروع برخوردار بودهاند. او در ابتدا دولت كارتر را به علت پذیرش محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران در امریكا، مقصر اصلی واقعه گروگانگیری میداند و تأكید میكند كه وی با آگاهی از خطرات این كار چنین اقدامی را انجام داد.
وی میگوید: بحران گروگانها در ایران، با توقیف دیپلماتهای آمریكایی در 4 نوامبر سال 1979 آغاز نشد، بلكه تصمیم كارتر مبنی بر پذیرش شاه برای معالجه، كه امكانات آن در دیگر جاها نیز فراهم بود، باعث بروز این بحران شد. این تصمیم به زعم نظر مشاوران و دستگاههای امنیتی و با وقوف كامل به اینكه تصرف سفارت و دستگیری اعضای آن، واكنش احتمالی چنین اقدامی خواهد بود، اتخاذ شد.
نظر شما