بازخوانی ۶ روایت کمتر شنیده شده از تسخیر لانه جاسوسی

یوم الله۱۳ آبان روزی است انقلاب دوم مردم ایران اسلامی در آن شکل گرفت. در این روز بزرگ و به یادماندنی لانه جاسوسی شیطان بزرگ آمریکا در منطقه به خصوص ایران به دست دانشجویان پیرو خط امام راحل در سال ۵۸ برای همیشه نابود شد.

خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی؛ زینب روحانی مقدم

 

۱۳ آبان یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که از تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه تا تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران را شامل می‌شود.

 

با بررسی تاریخ انقلاب اسلامی، می‌توان به عوامل و ریشه‌های وقوع مهم‌ترین انقلاب قرن بیستم پی برد؛ انقلاب اسلامی برخلاف بسیاری از انقلاب‌های جهان ریشه در چندین عامل فرهنگی، سیاسی و دینی داشته و نشانه‌های اقتصادی در آن کمتر به چشم می‌خورد.

 

۱۳ آبان، روزی است که بر تارک آن حوادث بزرگ و سرنوشت سازی از تاریخ ملت ایران به ثبت رسیده است. روزی که در زوایای مختلف آن نماد مقاومت و پایداری ایرانیان در برابر استکبار جهانی آشکار است. 13 آبان زاد روز انقلابی بزرگتر از انقلاب اول است که امام راحل آن‌ را انقلاب دوم نامیده است.

 

این رویداد تاریخی در واقع یادآور حوادث مهمی است که در شکل‌گیری انقلاب اسلامی و حذف مظاهر و نمادهای استکبار از جغرافیا و صحنه اداره ایران نقش اساسی ایفا کرد و شاید تاریخ معاصر ما روزی با این درجه از اهمیت و بزرگی کمتر به یاد داشته باشد.

 

*مروری بر 13 آبان سالروز انقلاب دوم

در روز ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، لانه جاسوسی آمریکا و مرکز طراحی و سناریو پردازی برای براندازی نظام در تهران را تسخیر کردند و جاسوسان آمریکایی را طی ۴۴۴ روز در چنگ اراده انقلابی ملت ایران قرار دادند.

 

تسخیر سفارت آمریکا در ایران در سال 1358 در حالی رخ داد که تنها 9 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذشت؛ دانشجویان پیرو خط امام با حمله به سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید سابق که بعدها طالقانی نام گرفت آن را تصرف کردند.

 

تصرف سفارت آمریکا در تهران و گروگان گرفتن ۶۶ دیپلمات آمریکایی که از 13 آبان 1358 تا 30 دی 1359 ادامه داشت با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولت‌های ایران و آمریکا به پایان رسید و سرانجام گروگانهای آمریکایی در بند دانشجویان؛ آزاد شدند.

 

در این روز به یکباره به حیات سیاسی مملو از خباثت آمریکا و عملکرد سازمان سیا در ایران خاتمه داده شد و مزدورانی که پس از پیروزی انقلاب دائماً به فتنه انگیزی و ماجراجویی علیه نهضت اسلامی ایران مشغول بودند، به گروگان گرفته شدند و سفارت آمریکا در تهران، تعطیل شد.

 

اشغال لانه جاسوسی آمریکا در تهران و گروگانگیری جاسوسان دیپلمات نماهای کاخ سفید، تنها یک حادثه سیاسی در مقیاس تعطیل شدن سفارتخانه یک کشور در کشور دیگر نبوده، بلکه آغاز تحول عمیقی بود که در خاورمیانه و در سطح جهان برای عریان ساختن ماهیت پنهان شده زمامداران واشنگتن و گردانندگان سیاست خارجی آمریکا به وقوع پیوسته بود.

 

۱۳ آبان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران همواره روز تقابل حق و باطل بوده است. یکی آرمانهای مهم انقلاب اسلامی به عنوان یک حرکت اصیل اسلامی، مقابله با استکبار جهانی بوده و عمق و اصالت این آرمان به اندازه‌ای است که هیچ گاه آمریکا نمی‌تواند امید سازش و مصالحه از سوی حرکت انقلاب را داشته باشد.

 

امروز جریان‌های استکباری با نفوذ به پیکره جوامع، می کوشند این دیدگاه را مطرح سازند که تنها راه رشد و توسعه جوامع از مسیر اندیشه‌های لیبرالیستی غرب می‌گذرد و الگوی آمریکایی این نوع اندیشه و بینش را با شیوه‌ها و ابزارهای مختلف ترویج می‌کنند.

 

عدم وابستگی به بیگانگان، رد سلطه پذیری، رابطه بر اساس احترام متقابل، آزادی سیاسی و اجتماعی در چارچوب احکام اسلام، برابری در اجرای قانون و تحقق عدالت و برچیدن بساط ظلم و فساد از اهداف انقلاب اسلامی است که بی شک، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی یادآور آن‌است.

 

*بیانات رهبر معظم انقلاب درباره تسخیر لانه جاسوسی آمریکا

رهبر معظم انقلاب در 12 آبان 1395 فرمودند: «روز سیزدهم آبان که نام آن را در کشور روز [مبارزه با] استکبار نهاده‌اند، به نظر من -ضمن اینکه آن نام، نام درستی است- روز جوان است؛ روز جوان مؤمن، جوان انقلابی، جوان شجاع، جوان دلاور، جوان مبتکر، جوانی که دست به کاری میزند که دشمن را از ابتکار، و از حرکت بازمیدارد. به این معنا روز جوان است.

 

از آن روز سال ها گذشته لکن معنای آن روز همچنان باقی است؛ اینکه شنیدید امام این حرکت را انقلاب دوّم نامیدند، بی‌معنا نیست؛ از ساعات اوّل پیروزی انقلاب بلکه حتّی قبل از انقلاب دشمن درصدد توطئه برآمد.

 

آمریکایی‌ها چند روز قبل از پیروزی انقلاب آدم فرستادند اینجا که شاید بتوانند یک کودتایی راه بیندازند و حرکت مردم را خنثی کنند که البتّه نتوانستند بعد هم که انقلاب پیروز شد، انواع و اقسام تلاش ها را کردند؛ چه تلاش های سیاسی رسمی که سنای آمریکا از همان روزهای اوّل علیه جمهوری اسلامی موضع گرفت، اعلام خصومت کرد، اعلام تحریم کرد -که این راه‌های رسمی بود، راه‌های علنی بود- چه از راه‌های غیر علنی، که تماس گرفتند با عوامل خودشان، با مزدوران خودشان در داخل کشور که شاید بتوانند از حضور قومیّت های مختلف برای ایجاد اختلاف در میان ملّت استفاده کنند، که تو دهنشان خورد.

 

هم خود قومیّت های ما -عرب ما، تُرک ما، کُرد ما، لُر ما، ترکمن ما، که همه آماج این توطئه بودند- در مقابل آمریکا ایستادند و هم جوانان مؤمن، جوانانی که آن روز، هنوز اسم پاسدار رویشان نبود، اسم بسیج رویشان نبود امّا به‌معنای حقیقی کلمه پاسدار انقلاب بودند و بسیجیِ راه انقلاب بودند، رفتند توطئه‌ی آمریکا را خنثی کردند بنابراین آمریکایی‌ها از ساعت اوّل شروع کردند و اینها همه غیر از کارهایی بود که در داخل سفارت آمریکا همین‌جا در تهران انجام می گرفت.

 

بعد از آن که جوان های ما رفتند و این مرکز را تسخیر کردند و با زحمت زیاد توانستند کاغذهایی را که خرد شده بود، مدارکی را که در کاغذخردکن ریخته شده بود، گردآوری کنند، جمع کنند، به‌هم بچسبانند و به‌صورت کتاب دربیاورند، آن‌وقت معلوم شد که چه توطئه‌هایی هم در طول این مدّت در داخل سفارت آمریکا وجود داشته است.

 

این کتاب ها حدود هفتاد جلد است؛ شماها خوانده‌اید این ها را؟ چرا هیچ نشانی از مضامین برگزیده‌ی این کتابها در مجموعه‌ی مدارس ما، دبیرستان‌های ما، دانشگاه‌های ما نیست؟ چرا؟ این یکی از اعتراض های من است. وزیر جدید محترم آموزش‌وپرورش اینجا در جلسه هستند؛ چرا اینها را داخل کتاب‌های درسی قرار نمی‌دهید؟ چرا نمی‌گذارید نسل جوان ما، نسل جدید ما بفهمد و بداند که آمریکا با اینجا چه کرده است و چه توطئه‌هایی زیر سر داشته؟

 

حرکت دانشجویان برای تسخیر سفارت، واکنش به این‌همه خباثت بود که پیروزمندانه اتّفاق افتاد؛ یعنی جلوی تحرّک ابرقدرتِ پُرروی زیاده‌خواه آمریکا را در داخل کشور گرفت؛ انقلاب یعنی این.»

 

*خاطرات جیمی کارتر در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی

خواندن بخشی از کتاب «۴۴۴ روز: م‍اج‍رای‌ گ‍روگ‍ان‌ه‍ای‌ آم‍ری‍ک‍ائ‍ی‌ در ای‍ران‌» ن‍وش‍ت‍ه‌ ج‍ی‍م‍ی‌ ک‍ارت‍ر (با ت‍رج‍م‍ه‌ اح‍م‍د ب‍اق‍ری‌) که وی به توصیف این روزها و استیصال و بهت و غافل‌گيری مقامات آمریکایی از این رخداد مهم سياسی می‌پردازد، خالی از لطف نیست.

 

بخشي از خاطرات كارتر درباره روز تسخير سفارت را چنین می‌خوانیم: «روز يك‌شنبه چهارم نوامبر 1979 (13 آبان 1358) تاريخی است كه هرگز آن را فراموش نخواهم كرد. اوايل صبح آن روز برژينسكی گزارش داد سه‌هزار نفر از افراطيون اعضای سفارت آمريكا را در تهران كه تعدادشان 50 يا 60 نفر است، دستگير كرده‌اند.

 

پس از آن ونس و من فورا اطمينان خاطر و ضمانت‌هايی كه قبلاً از سوی مقامات ايرانی برای حفظ جان امريكايی‌ها به ما رسيده بود، بررسي كرديم و شديداً نگران و ناراحت بوديم، ولي اطمينان داشتيم مقامات ايرانی به ‌زودی اشغال‌كنندگان سفارت را از محوطه آنجا بيرون و افراد ما را آزاد مي‌كنند. تا جايي كه مي‌دانستيم هيچ گاه يك دولت ميزبان از كوشش برای حفظ جان ديپلمات‌های خارجی كه مورد تهديد واقع شده بودند، كوتاهی نكرده است.

 

نخست‌وزير و وزير خارجه ايران هر دو صراحتاً تعهد كرده بودند از كادر و اموال ما محافظت كنند و در يكي دو هفته گذشته حتی نيروهای آيت‌الله خمينی برای متفرق‌كردن تظاهركنندگان در اطراف سفارت آمريكا كمك و همكاری كرده بودند و اشغال‌كنندگان سفارت يك شبه بدل به قهرمانانی شده بودند.

 

آيت‌الله خمينی از عمل آن ها ستايش كرد و هيچ مقام دولتی حاضر نبود با آن ها مواجه شود و بازرگان و يزدی با حالتی توأم با يأس و انزجار استعفا كردند و هيچ روشن نبود اين مهاجمان چه مي‌خواستند.

 

برداشتم اين بود كه آن ها ابتدا نمي‌خواستند بيش از چند ساعت در محوطه اشغال‌شده سفارت باقی بمانند يا امريكايی‌های دستگيرشده را در اسارت طولاني نگه دارند معهذا هنگامی كه انقلابيون همرزم آن ها را ستايش كردند و آيت‌الله خمينی از آن ها حمايت كرد، آن ها عمل غير قانونی خود را ادامه دادند. گروگانگيران هيچ‌گونه فكر مشخصی درباره اينكه در ازای آزادی گروگان‌ها چه مي‌خواهند نداشتند، به ‌جز اينكه بازگشت شاه و استرداد اموال وی را مطالبه كنند.

 

اولين هفته ماه نوامبر 1979 دشوارترين ساعت زندگي‌ام بود، سلامت گروگان‌های آمريكايی در ايران به صورت يك نگرانی دائمی در آمده بود.

 

صبح زود در باغچه‌های كاخ سفيد مشغول قدم‌زدن مي‌شدم و شب‌ها خواب به چشمم نمی‌آمد و همواره در اين انديشه بودم برای آزادی گروگان‌ها چه مي‌شود كرد بدون اينكه احساسات و شرافت ملی خود را لكه‌دار سازيم.

 

به هر پيشنهادی هر چند غيرعقلايی و مسخره به نظر مي‌رسيد گوش مي‌دادم و از جمله پيشنهاد تحويل دادن شاه به ايران برای محاكمه و نيز بمباران اتمي شهر تهران. گرچه نمي‌توانستيم روش آيت‌الله خمينی را حدس بزنيم، ولي سعي كرديم منطقی رفتار كنيم.

 

پاپ جان پل دوم با درخواست من مبني بر تماس مستقيم با آيت‌الله خمينی موافقت كرد گرچه بعدها آيت‌الله در سخنرانی خود پاپ را مورد نكوهش قرار داد و همزمان با اين كوشش‌ها خود را برای هر نوع اقدام نظامی آماده مي‌كرديم.

 

عكس‌های ماهواره‌ای گرفته شد تا موقعيت‌ هواپيماهای نظامی و مناطق استراتژيك ايران دقيقاً بررسی شوند و تمايلی به خونريزی نداشتم، اما اگر كوچك‌ترين آسيبی به گروگان‌ها مي‌رسيد، اين عمل اجتناب‌ناپذير بود.

 

ايرانيان به من اطلاع داده بودند در صورت هر‌گونه اقدام نظامی افراطيون گروگان‌ها را خواهند كشت، لذا تفكر در‌باره هر‌گونه عمل نظامی نيز بي‌حاصل بود.

 

روز هشتم نوامبر يعني دو روز پس از اشغال سفارت كوشش‌های ما براي نجات جان گروگان‌ها آغاز شد و اغلب پيشنهادهای رسيده غيرعملی بودند يا باعث كشته شدن تعداد زيادی از طرفين مي‌شد اينكه سفارت در منطقه مسكونی پرجمعيتی واقع شده بود و غيرقابل دسترس بودن محوطه سفارت كه در مسافتي بيش از 600 مايل از نزديك‌ترين محل مناسب برای فرود هواپيما قرار داشت، از مشكلات اساسی به‌شمار مي‌رفت.

 

ضمن اينكه با وجود نظارت دائمی ما به محوطه سفارت اطلاع دقيقی از محل نگهداری گروگان‌ها نداشتيم. افرادی كه از گروگان‌ها محافظت می‌كردند، در انجام وظيفه خود مصمم و پيوسته در حال آماده باش بودند.»

 

*بازخوانی روایت «ضرغامی» از تسخیر لانه جاسوسی

«سیدعزت‌الله ضرغامی» وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دولت سیزدهم نیز یکی از فاتحان لانه جاسوسی در 13 آبان سال 58 است در خصوص این روز بزرگ می گوید: «برای ما و تمام مردم، آمریکا و تفکر آمریکایی در تضاد با مسیر حرکت انقلاب مان بود. امام از سال ها قبل و از آغاز مبارزه بذر آمریکاستیزی را در جان ملت پاشیده بود.

 

حرکت ما در 13 آبان محصول و نتیجه یک جریان بود. جریانی که امام با ایدئولوژی و آرمان انقلاب در روح همه ما ایجاد کرده بود پس باید از فعالیت جاسوس‌خانه دشمن در قلب انقلاب جلوگیری می شد. اشغال لانه جاسوسی آمریکا، حرکتی بزرگ و نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی است و به همین دلیل امام، آن را انقلاب دوم نامیدند.

 

خروش جوانان مومن و مسلمان انقلابی علیه روح استکباری آمریکا بود. تصرف خانه شیطان و تصرف خانه استکباری بود که لحظه به لحظه برای انقلاب اسلامی توطئه چینی کرده بود و علیه انقلاب برنامه طراحی می کرد. این است که 13 آبان انقلاب دوم بود و همین ها بود که انگیزه دانشجویان را شکل می داد. دانشجویانی که سال های زور و سلطه را در کشورشان دیده و شنیده و حس کرده بودند.

 

تظاهرات مردمی از ساعت 8 صبح 13 آبان در مقابل سفارت آمریکا آغاز شده بود. ما ساعت 12 ظهر بود که اقدام به تسخیر سفارت کردیم. دانشجویان کاملاً دستپاچگی کارکنان سفارت را می دیدند و اصلاً جای تردید نبود که اگر دیر می جنبیدیم، آنها تمام اسناد را از بین می بردند.

 

چون با هجوم به داخل سفارت اولین اقدام آن ها از بین بردن و تخریب اسناد بود و همین که از این مسأله اطلاع پیدا کردیم، اقدامات خود را وسعت بخشیدیم و کارکنان را به گروگان گرفتیم.

 

با گروگان گرفتن یکی از آمریکایی ها، بقیه را مجبور به توقف کار کردیم. تخریب و از بین بردن اسناد برای آن ها خیلی حیاتی بود و کاملاً نشان داد که آنجا سفارتخانه نبود، جاسوسخانه بود و این همان نکته ای بود که همه ما به آن پی بردیم و اقدام کردیم.

 

این بذری بود که امام از همان آغاز مبارزات در دل ملت و جوانان مسلمان پاشیده بود. پیام امام همیشه روح مقاومت و ایمان بود. ما با ایمانمان اقدام کرده بودیم و امام ما را مقاوم کرد.

 

امام برای مقاومت و ایمان ملت و دانشجویان مسلمان حتی نظرات دولت موقت را نپذیرفت؛ عملکرد دولت موقت، سازشکارانه بود و امام می توانست و می خواست که با آمریکا برخوردی انقلابی شود حتی وقتی کارتر، نماینده اش رمزی کلارک را به ایران فرستاد، امام حاضر به ملاقات با وی نشدند و اعلام کردند هیچ یک از اعضای شورای انقلاب و هیچ مقام مسئولی به هیچ وجه با آنان ملاقات نکنند و صریحاً براساس اسنادی که دانشجویان جمع آوری کرده بودند، اعلام کردند، اینجا جاسوس‌خانه شاه و آمریکا بوده است و ما نباید کوتاه بیاییم.

 

اگر آن روز تسخیر لانه جاسوسی، شکست سیاسی و تحقیر بزرگی را برای آمریکایی ها به دنبال داشت امروز ظهور و بروز و مقاومت جنبش های مختلف در هر سوی جهان از جمله فلسطین و لبنان نشانه های استمرار این عجز و ناتوانی استکبار در مقابل نیروی ایمان است. پس انقلاب دوم ما در 13 آبان 58، ظهور ایمان و تجلی منطق مقاومت در برابر زور و سلطه و تکبر است و این منطق ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.»

 

*خاطرات 13 آبان از زبان یکی از دانشجویان پیرو خط امام خمینی(ره)

حسین شیخ الاسلام یکی از دانشجویان پیرو خط امام خمینی بود که در 13 آبان سال 1358 به همراه دوستان خود سفارت آمریکا در تهران را تسخیر کردند و برای مدت 444 روز 56 دیپلمات آمریکایی را به گروگان گرفتند.

 

وی طی سال‌های پس از انقلاب در سمت های مختلفی از جمله معاون خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت امور خارجه، معاون بین الملل رئیس مجلس شورای اسلامی و مشاور فعلی وزیر امور خارجه ایران فعالیت داشته و هیچ‌وقت از صحنه سیاست ایران دور نبوده است.

 

شیخ الاسلام در مورد این روز می گوید:« 13 آبان 1357 یک تجمع دانش آموزی در روز تبعید امام برگزار شد و ارتش به دانش آموزان حمله کرد و تعدادی از آنها شهید شدند که در 13 آبان 1358 برای بزرگداشت شهدای سال قبل مراسمی در دانشگاه تهران برگزار شد، و دانشجویان به تصمیم گرفتند تا به سمت سفارت آمریکا حرکت کنند و تعدادی از قبل برنامه ریزی شده بود تا وارد سفارت آمریکا شوند و خواستار تحویل شاه گردند.

 

آمریکایی ها اشتباه بزرگی را مرتکب شدند، نه فقط در پناه دادن به شاه بلکه در اداره داستان نیز اشتباهات زیادی مرتکب شدند و همین ماجرا منجر شد که کارتر نتواند در دور دوم انتخابات آمریکا موفق شود و شکست بخورد و در نهایت شاه را از آمریکا اخراج کنند و هدفشان شکست بخورد و برخی باور دارند که آنها حتی شاه را کشتند تا معادله از یک طرف حل شده باشد.

 

کاری که ملت ایران و دانشجویان انجام دادند کاملا مطابق با حقوق بین الملل بود چون حقوق بین الملل به شما اجازه می دهد دفاع مشروع کنید. و ما دفاع مشروع کردیم چون کودتا کردن ایالات متحده و جنایت و توطئه چیدن آن بر علیه ملت ایران سابقه ای طولانی داشت.

 

این ماجرا نوعی دفاع پیشگیرانه و یا دفاع مشروع جهت جلوگیری از اتفاقاتی که قبلا پیش آمده بود و منجر به خونریزی و صدمات جانی و مالی و حیثیتی برای ملت ما شده بود و ما همه گروگان ها را سالم و بهتر از روز اول تحویل دادیم.

 

در آن زمان احتمال اینکه آمریکایی ها بخواهند عملیاتی را برای آزادسازی گروگان ها انجام دهند بسیار زیاد بود و به همین دلیل دانشجویان تصمیم گرفتند گروگان ها را در جاهای مختلف ایران پخش کنند تا در یکجا نباشند و نتوان به آنها دسترسی داشت.

 

آمریکایی ها فشارهای زیادی را به (رئیس جمهوری وقت) آقای ابوالحسن بنی صدر و (وزیر امور خارجه وقت) آقای صادق قطب زاده وارد کردند تا بتوانند گروگان ها را ببینند و از سلامتی آنها اطمینان حاصل کنند.

 

رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه هم به نوبت خود به دانشجویان فشار آوردند تا ملاقات با گروگان ها محقق گردد و در نهایت دانشجویان مجاب شدند مجددا همه گروگان ها را در سفارت جمع کنند و اجازه ملاقات با آنها را بدهند.

 

نمایندگان سازمان صلیب سرخ جهانی برای ملاقات با این گروگان ها به ایران آمدند و پس از چند روز ملاقات معلوم شد که پزشکان سازمان صلیب سرخ به دنبال این هستند که ببینند گروگان ها هر کدام در چه اتاقی از سفارت نگهداری می شوند چرا که برخی از این گروگان ها برای آمریکایی ها اهمیت داشتند در حالی که برخی دیگر بی ارزش بودند، و این گروگان هایی که برای آنها مهم بودند وسایل خودشان را پیچیده بودند و آماده فرار بودند، مساله ای که نشان می داد چه اطلاعاتی میان گروگان ها و نمایندگان سازمان صلیب سرخ رد وبدل شده بود و پزشکان زمینه فرار گروگان ها را فراهم می کردند اما خداوند نخواست آنها موفق شوند و عملیات آنها با ناکامی مواجه شد.

 

*خاطرات یکی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

محمد هاشم پور یزدان پرست، از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره) و عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز به تشریح تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام پرداخته و گفته است: «آبان سال ۱۳۵۸ محمدرضا شاه به بهانه درمان به پیشنهاد راکفلر که جزو بانکداران بزرگ آمریکا بود به آمریکا منتقل شد. با انتشار خبر انتقال شاه به آمریکا و پناهنده شدن وی، امام در سخنرانی هایشان شدیداً این اقدام آمریکا را مورد حمله قرار دادند.

 

پیشنهاد این برنامه از طرف یکی از دانشجویان دانشگاه شریف و مبارزان زمان انقلاب، به نام ابراهیم اصغرزاده مطرح شد و وقتی این مسئله بین دانشجویان دانشگاه شریف و امیرکبیر عنوان شد تا حدودی به نتیجه رسیدیم و سپس دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاه های تهران و دانشگاه ملی (شهید بهشتی امروز) هم در جریان کار قرار گرفتند.

 

شناسایی های لانه جاسوسی و سازمان دهی ها انجام شد و نهایتاً روز ۱۳ آبان که اولین سالگرد کشتار جمعی از دانش آموزان توسط رژیم شاه در سال ۵۷ بود، برای این کار در نظر گرفته شد.

 

روز ۱۳ آبان ساعت ۱۰ صبح با گروه انبوهی از دانشجویان دختر و پسر در خیابان بهار، چهارراه طالقانی تجمع کردند و همراه با سیل جمعیت که برای راهپیمایی آمده بودند، به سمت سفارت حرکت کردند.

 

اولین کسانی که وارد سفارت شدند شهید مهدی رجب بیگی و محسن وزوایی بودند. خانم های دانشجوی خط امام آهن برهایی در زیر چادرهایشان مخفی کرده بودند و در آنجا در اختیار سایر دانشجویان قراردادند و به وسیله آن ها به راحتی قفل و زنجیرهای درب سفارت بریده شد و دانشجویان توانستند وارد محوطه لانه جاسوسی شوند.

 

ساختمان لانه جاسوسی بسیار وسیع و دارای ساختمان های متعدد بود. تمام ساختمان ها به جز ساختمان مرکزی در همان لحظات اول به تصرف دانشجویان درآمد، اما نسبت به ورود ما به ساختمان مرکزی سفارت مقاومت شد، تقریباً سه ساعت طول کشید تا جاسوسان و مأموران آمریکایی تسلیم شدند و دانشجویان وارد ساختمان مرکزی شدند. این ساختمان عرض کم ولی طولی حدود ۱۰۰ متر داشت.

 

اتاق کار سفیر، اتاق مخابرات، اتاق اسناد و سالن مذاکرات، همه داخل این ساختمان بود. اتاق اسناد و مخابرات در قسمت شرقی ساختمان قرار داشت. یک در گاوصندوقی هم داشت که یک دوربین بالای آن نصب شده بود و تردد افراد را کنترل می کرد. وقتی وارد اتاق شدیم با صحنه هایی روبه رو شدیم که اصلاً انتظارش را نداشتیم. ریزفیلم ها و مدارک زیادی زیر دستگاه ها پودر و اسنادی هم با یک دستگاه خردکن رشته رشته شده بودند.

 

یک سری اسناد هم به صورت «رمز شده» روی کاست هایی که روی کامپیوتر نصب می شد به دست ما افتاد که بعدها رمزگشایی شد. بعداً دوستان دست به کار شدند و تمام اسناد رشته رشته شده را کنار هم چیدند و بازسازی شان کردند که کار ساده ای نبود، اما به همت و حوصله بچه ها اسناد بازسازی و ترجمه شد و با اجازه حضرت امام اکثر این مدارک افشا شد و مردم در جریان آن قرار گرفتند.

 

بیشتر اسناد و مدارک غیر از وابستگان شاه و نظام او سرمایه داران ایرانی وابسته، مربوط به اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی بود؛ مدارکی از تیمسار مدنی، استاندار خوزستان، رحمت الله مقدم مراغه ای، ناصر میناچی، عباس امیر انتظام، هدایت الله متین دفتری، نوه دختری مصدق و خسرو قشقایی که به دست ما افتاد و منتشر شد.

 

ما چون اعلام کردیم که اسناد سفارت دست ما افتاده، به همین خاطر احزاب و گروه هایی که با لانه جاسوسی همکاری می کردند، برای حفظ ظاهر و واهمه ای که از انتشار اسناد مربوط به خودشان داشتند شروع کردند به حمایت از ما. تقریباً همه گروه های ضدانقلاب حامی ما شده بودند! حتی همین نهضت آزادی ضمن حمایت از ما خواستار قطع رابطه با آمریکا شد که الآن خودشان کار ۳۰ سال پیششان را رد می کنند، آن موقع آن قدر کاسه داغ تر از آش شده بودند که در اطلاعیه شماره نوزدهشان، مدام دم از قطع روابط با آمریکا می زدند یا مثلاً سازمان منافقین خلق، منافقانه از ما حمایت می کرد و حتی مسعود رجوی برای دیدار با دانشجویان و بازدید از سفارت آمده بود، اما به نظر می رسید که این دیدار فقط یک حربه تبلیغاتی و برای وجهه بخشیدن به عملکرد خودشان بود؛ لذا دانشجویان به او اجازه ورود ندادند.

 

همین سازمان مجاهدین که آن موقع مدام در اطراف سفارت شعارهایی در حمایت از ما سر می دادند، مدت کوتاهی بعد از تسخیر، مهدی رجب بیگی که از فاتحان اولیه سفارت بود را ترور کردند.

 

با انتشار خبر اشغال لانه، بلافاصله تماس های دولت موقتی ها با ما آغاز شد. مرتباً تماس می گرفتند و ما را تهدید می کردند و می گفتند: «یک مشت بچه رفته اید سفارت آمریکا را گرفته اید که چه بشود؟! یک مملکت را به هم ریخته اید آنجایی را که شما گرفته اید سفارت یک ابرقدرت مثل آمریکاست! شما با چه جراتی پایتان را توی کفش آمریکا کرده اید. دست از تسخیر آن بردارید وگرنه نیرو می فرستیم و اخراجتان می کنیم و فلان می کنیم و بهمان می کنیم.»

 

البته این فشار دولت موقت دوسویه بود، همان طور که به ما فشار می آوردند، امام (ره) را هم تحت فشار گذاشته بودند که کار ما را تأیید نکنند تا اینکه کار که به اینجا رسید که با آقای موسوی خوئینی ها که قبلاً با ایشان در جریان تسخیر مشورت کرده بودیم، تماس گرفتیم و ایشان را در جریان این تهدیدها قراردادیم و از ایشان خواستیم با امام(ره) تماس بگیرند و نظر ایشان را راجع به این اقدام و ادامه آن جویا شوند.

 

اولین نگرانی ما در همان ساعات اولیه کار همین بود که آیا امام(ره) این کار ما را می پذیرند یا خیر. البته وقتی به تحلیل ذهنی خودمان و موضع گیری های امام نسبت به آمریکا رجوع می کردیم بعید می دانستیم امام(ره) این کار ما را رد کنند. حداقل اگر تأییدمان نمی کردند توبیخ هم نمی شدیم. علت آن هم این بود که امام از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و شروع توطئه ها توسط عوامل آمریکای با سخنان خود به افشاگری آمریکا و عوامل آن پرداخته بودند و اذهان را روشن نموده بودند و روز دهم آبان نیز خواسته بودند که دانشجویان حملات خود به منافع آمریکا را گسترش دهند و خواستار بازگرداندن شاه به ایران شوند.

 

حاج احمد آقا، امام خمینی (ره) را در جریان قرار داده بودند و تقریباً نزدیک مغرب پیام امام از طریق حاج احمد آقا به ما رسید. امام خطاب به ما فرموده بودند که «جای خوبی را گرفته اید. فقط مواظب باشید آنجا را از دستتان درنیاورند.»

 

با رسیدن پیام امام(ره) انگار روحی تازه در کالبد تک تک بچه ها دمیده شد. شور و شوقی وصف نشدنی همه ما را در برگرفت. این پیام، تمام آن اضطراب ها و دل نگرانی های ما را از بین برد و ما عزم خود را جزم کردیم تا محکم تر از قبل روی مواضع خود بایستیم.

 

۲۴ ساعت بعد و پس از تأیید اعجاب انگیز مردم از اقدام ما، امام(ره) دوباره سخنرانی کردند و آشکارا کار دانشجویان، مبنی بر تسخیر سفارت آمریکا را تأیید کردند. این سخنرانی حمایت های مردمی را مضاعف کرد، آقای بهشتی، منتظری و اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی هم جزو اولین کسانی بودند در همان ساعات اولیه تسخیر در تأیید و حمایت ما سخنرانی کردند و بیانیه صادر کردند.

 

اشغال لانه جاسوسی 444 روز طول کشید و در طول این مدت امور توسط یک گروه پنج نفرِ متشکل از رضا سیف الهی از دانشگاه شریف، محسن میردامادی از دانشگاه پلی تکنیک یا همان امیرکبیر فعلی، حبیب الله بی طرف از دانشگاه تهران، رحیم باطنی از دانشگاه ملی و ابراهیم اصغر زاده از دانشگاه صنعتی شریف، مدیریت می شد و تعدادی از دانشجویان هم به عنوان شورای بازو، آن ها را حمایت و یاری می کردند. هر از چند روزی نیز جلسات عمومی بود که در امور مختلف با همه دانشجویان همفکری می شد و نظر آنان پرسیده می شد.

 

گروگان ها در ابتدا ۶۲ نفر بودند که بعدها به فرمایش حضرت امام (ره) چند نفر از خانم ها و افراد سیاه پوست آزاد شدند. البته از خانم های آمریکایی سه نفر و از سیاه پوستان یک نفرشان جاسوس بودنشان برای ما محرز شده بود و آن ها تا آخر ماندند.. مثلاً یکی از این خانم ها مسئول ایرانیان عضو سازمان سیا بود که کارت شناسایی اش دست ما افتاده بود و هیچ جور نمی توانست منکر جاسوس بودنش شود.

 

دو نفر هم در طول محاصره به دلیل بیماری آزاد شدند و نهایتاً ۵۲ گروگان به مدت ۴۴۴ روز در اختیار ما بودند.

 

لانه جاسوسی به خاطر داشتن امکانات لازم و اتاق های متعدد، مناسب ترین جا برای نگه داری آن ها بود؛ اما بعد از واقعه طبس، ما برای این که امید آمریکایی ها را برای تهاجم مجدد قطع کنیم تعدادی از گروگان ها را با همراهی تعدادی دانشجویان به شهرهای گوناگون مثل یزد و شیراز و خرمشهر و مشهد منتقل کردیم.

 

آمریکا در ابتدا می خواست با برنگرداندن شاه و تحویل گروگان هایش قضیه را به نفع خودش تمام کند. لذا مدام وقت کشی می کرد. و همین باعث طولانی شدن دوران اشغال لانه جاسوسی شد. به هر دست آویزی چنگ می زد، مثلاً اموال ما را بلوکه کردند، تحریم و تهدید نظامی کردند، ما را در محاصره اقتصادی قراردادند، اما امام هر بار موضعی محکم تر در مقابل آمریکا می گرفت.

 

شاید بتوان گفت موج استکبارستیزی ما زاییده همان دوران است. امام پس از اینکه آمریکا مجبور شد شاه را اخراج کند موضوع گروگان ها را به مجلس که تازه تشکیل شده بود سپردند. و نهایتاً مابقی گروگان ها پس از مذاکرات الجزایر و تعهد آمریکا به عدم دخالت در امور ایران و بازگرداند اموال بلوکه شده در۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ آزاد شدند.

 

*چرایی طولانی شدن تسخیر لانه جاسوسی آمریکا

ابوالفضل بازرگان عضو شورای مرکزی نهضت آزادی معاون و رئیس دفتر نخست‌وزیر در زمان دولت موقت می گوید: « ۱۳ آبان یک حادثه تاریخی است که نقطه‌عطفی در انقلاب و تاریخ معاصر ایران بود. در ابتدا، در مورد نقد تصمیم و اقدام دانشجویان بحث می‌کنم و پس از آن در مورد پیامدهای آن صحبت‌هایی خواهم داشت.

 

سه ایراد به اصل تصمیم‌گیری و اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام وارد بود؛ یکی اینکه دولت موقت دولت مستقر بود. این دولت برخاسته از انقلاب، مصوب شورای انقلاب و منصوب از جانب رهبر انقلاب بود و چون چندی از عمر آن می‌گذشت، تثبیت شده بود. از نظر بین‌المللی، به‌عنوان یک دولت رسمی شناخته شده بود و با وجود انتقادهایی که از طرف رهبری به آن می‌شد، همچنان مورد اعتماد بود.

 

به همین دلیل، وقتی مهندس بازرگان استعفا داد، در ابتدا استعفایش پذیرفته نشد ولی بعدا به ناچار پذیرفتند. از سوی دیگر، روابط ما با دولت آمریکا رسمی بود یعنی آنها دولت جدید در ایران را به رسمیت شناخته و ما نیز آنها را به رسمیت شناختیم. بنابراین، خصومتی وجود نداشت، به‌ویژه آنکه مرحوم دكتر یزدی نظر امام را در مورد آمریکا و اینکه چه باید کرد، پرسیده بود و امام در پاسخ گفته بودند: «کج‌دارومریز رفتار کنید».

 

در آن زمان، بحث مقابله با آمریکا مطرح نبود. بنابراین، اقدام دانشجویان در واقع نوعی شورش علیه دولت مستقر محسوب می‌شد. یک زمان ممكن است با دولتی به خاطر مخالفت درگیر شد، مانند زمان شاه، ولی اگر در مورد دولتی كه با مردم است و پس از انتصاب از سوی رهبر فقید انقلاب در راهپیمایی‌های عظیم مورد تأیید مردم قرار گرفت، چنین اقدامی انجام گیرد، از نظر حقوقی غیرقابل‌توجیه است.

 

دانشجویانی كه نسبت به عملکرد دولت اعتراض و نظراتی داشتند، می‌توانستند آن را از طریق نمایندگانشان با دولت مطرح کنند و اگر به نتیجه نرسیدند به مراجع بالاتر، از جمله رهبر انقلاب، مراجعه کنند و تصمیم‌گیری را به مقامات عالی واگذار كنند اما این کار صورت نگرفت. نكته دوم؛ آن‌طور که گفته شده است، رهبر انقلاب از این حرکت خبر نداشتند. بنابراین، دانشجویان از رهبر انقلاب پیشی و سبقت گرفتند.

 

نكته دوم؛ آن‌طور که گفته شده است، رهبر انقلاب از این حرکت خبر نداشتند. بنابراین، دانشجویان از رهبر انقلاب پیشی و سبقت گرفتند. بر اساس موازین دینی، نباید از پیامبر و امام پیشی گرفت و بلكه باید پشت‌سر آنان حرکت کرد؛ درست است که رهبر انقلاب، كمی پس از این اتفاق آن را تأیید کردند ولی از پیش موافق این حرکت نبودند و به دكتر یزدی گفته بودند كه دانشجویان را از سفارت خارج‌ کنید. ولی توقف موجی که به راه افتاده بود، امكان‌پذیر نبود. زیرا پیشبرد انقلاب متکی به جوانان بود و در صورت ایستادن در مقابل این موج، حمایت جوانان و مردم انقلابی از دست می‌رفت.

 

نكته سوم؛ اقدام دانشجویان ورود به یک بازی شطرنج بود. در شرایط فوق‌العاده پیچیده، حرکت اول برای کسی که بخواهد شطرنج بازی کند مهم نیست، بلکه باید تا اتمام بازی، همه امکانات را از پیش بررسی کند و به‌ گونه‌ای قدم بردارد که به نتیجه برسد. ولی در این مورد، اقدام درستی انجام نگرفت.

 

بعدها، کسانی که در این اقدام شركت داشتند، می‌گفتند فقط می‌خواستیم سه، چهار روز سفارت را در دست بگیریم و سپس گروگان‌ها را آزاد کنیم ولی در مدت ۴۴۴ روز این کار صورت نگرفت. آنان گام‌های بعدی را نتوانستند پیش‌بینی کنند و در نتیجه یک جریان دراز‌مدت پیش آمد. پس از استعفای دولت موقت، گفته می‌شد كه تنها عامل استعفای دولت مسئله تسخیر سفارت آمریكا بوده است، در صورتی که نارضایتی دولت از اوضاع‌ و‌ احوال مدت‌ها پیش از آن شروع شده بود.

 

دانشجویان شرایطی برای آزادی گروگان‌ها گذاشته بودند و مجلس نیز شرایطی را تصویب کرد. برخی از شرایط این بود که آمریکا باید تعهد دهد كه در امور داخلی ایران دخالت نکند، شاه را به ایران برگرداند و ثروت خاندان پهلوی که از ایران خارج شده بود نیز به ایران برگردد. هیچ‌یك از این تعهدات عملی نشد، سپس بیانیه الجزایر صادر شد.

 

تصمیم‌گیری دیر‌هنگام برای آزاد‌كردن گروگان‌ها، بدون دستاوردهای مورد انتظار باعث شد دموکرات‌ها انتخابات را باختند و در آخرین لحظه نامزد حزب جمهوری‌خواه بر سر کار آمد. از نظر مالی نیز بیانیه الجزایر به ضرر ما تمام شد، مدام شکایت‌هایی از ایران می‌شد و در دادگاه بین‌المللی لاهه رأی به ضرر ایران داده می‌شد.»

 

*طولانی شدن تسخیر لانه جاسوسی تقصیر آمریکا بود

عبدالحسین روح الامینی استاد دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران، نماینده یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و از دانشجویان پیرو خط امام، به «بازخوانی ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا پس از چهل سال» مبادرت کرده است.

 

وی عنوان می کند: « بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357، رابطه با آمریکا مانند رژیم گذشته بود و بیش از 9 ماه طول کشید تا رسید به 13 آبان 1358، به طوری که حتی در این فاصله و ماه های اول پیروزی انقلاب گروه چریک های فدایی خلق و یک سری افراد مارکسیسم به سفارت آمریکا حمله می کنند اما نظام جمهوری اسلامی با تمام وجود از سفارتخانه آمریکا دفاع و آنها را بیرون می کند و نمی گذارد اختلال درکارهای دیپلماسی و وظایف امور خارجه آمریکایی ها در ایران ایجاد شود.

 

ما در طول این 9 ماه با آمریکا قطع رابطه نکردیم بلکه او با ما قطع رابطه کرد، ما در مسایل داخلی آمریکا دخالت نکردیم بلکه او مبادرت به دخالت درامور داخلی کشورمان از روز اول پیروزی انقلاب کرد که بسیاری از اینگونه اقدامات آمریکا آشکار بود و اسناد بسیاری از این رفتارها نیز بعدها فاش شد.

 

آمریکا در طول 9 ماه اول انقلاب مهلت داشت که نشان دهد دنبال کودتا و دخالت در انقلاب مردمی ایران نیست درحالی که تصویری که دانشجویان، فعالان سیاسی و عامه مردم داشتند حاکی از آثار و نشانه های دخالت های آمریکا بود از جمله حمایت از گروه های تجزیه طلب، بلوکه کردن دارایی های ایران، خودداری از تحویل اجناس و اقلام خریداری شده همانند خرید میلیاردها دلار اسلحه، مهمات و هواپیما و ... این مساله نشان داد که آنها انقلاب را به رسمیت نشناخته اند، همه این مسایل باز دلیل اشغال سفارت نبود بلکه نقطه عطف اقدامات آمریکا پذیرش محمد رضا شاه ( شاه فراری ایران) به بهانه درمان در آن کشور بود که تداعی کننده اقدامات آمریکا در سال 1332 و کودتا علیه دولت مردمی مصدق بود.

 

این موضوع باعث شد که ایده حرکت اعتراضی شکل بگیرد، هدف گروگانگیری نبود بلکه قصد ما حرکت اعتراضی و تحصن و سپس صدور بیانیه بود تا صدای ما به دنیا برسد، همانند آنچه که در آن سال ها درآمریکای جنوبی، و حتی در مقاطعی در ژاپن و اروپا روال بوده است که افرادی که نسبت به سفارتخانه های کشوری که به آنها اعتراض داشتند، می رفتند چند دقیقه ای تحصن و حرکت اعتراضی انجام می دادند و بعد از آنجا خارج می شدند، لذا برنامه ما اقامت 444 روزه و یا تسخیر لانه جاسوسی نبود.

 

سفارت آمریکا در تهران نه تنها حول حوش ایران کار می کرده است بلکه به کل منطقه که اکنون به آن منطقه مقاومت می گوییم، احاطه داشته و مرکز هماهنگی بوده است. دایره دخالت آنها نه تنها تهران بلکه در رابطه با کل منطقه بوده است یعنی ایستگاه فرماندهی سیا در منطقه در تهران قرار داشته است که به خاطر رابطه طولانی 25 ساله قبل از انقلاب بوده است که اهمیت جایگاهی که دانشجویان تسخیر کردند را دوچندان می کند و در واقع شبکه جاسوسی آمریکا با تسخیر لانه جاسوسی این کشور در تهران از هم پاشیده شد.

 

حضرت امام (ره) که آمدند فرمودند این ها را نگه دارید برای انقلاب دوم، برای آزادی گروگان ها شروطی گذاشتند حتی ما خانمها و کارکنان سیاهپوست سفارت آمریکا را خودمان داوطلبانه زودتر آزاد کردیم. اینکه چرا 444 روز طول کشید تقصیر آمریکا بود.

 

شاه متهم بود اموالی را برده و دورانی را با استبداد، کشتار و شکنجه گذرانده است. ما یک حق ساده ای داشتیم گفتیم او (شاه) را برای محاکمه استرداد کنید تا اموالش برگردد و این که آمریکا در امور داخلی ایران دخالت نکند. اگر این سه شرط را آمریکا انجام می داد همان روز بعد، این ها تحویل می شدند چه کسی این شرط ها را انجام نداد؟

 

آمریکا در عوض اینکه بیاید و این شرط ها را بپذیرد یعنی حمایت از شاه را پس بگیرد و تحویلش بدهد. برعکس، رابطه را با ایران قطع کرد. ما رفتیم گروگان گرفتیم ولی رابطه را قطع نکردیم این رابطه ابتدا و انتهایش به آمریکا بر می گردد.

 

درباره رابطه دولت موقت و بعضی ازاعضای آن با سفارت ظن و گمانهایی وجود داشت اما بعدها در اسناد هم رد و پای آنها پیدا شد بعضی از وزراء اسم داشتند، کد داشتند، ارتباط داشتند، تبادل نظر داشتند و معلوم شد با هدایت آنها بسیاری از مطالب را دنبال می کنند.

 

برنامه ریزی که از ابتدا طراحی شده بود، تدارکات و پیش بینی هایی که برای این کار کرده بودیم، یک اقامت یکی دو روزه در سفارت و رساندن پیام اعتراضی مان به جهانیان بود، اصلا آمادگی برای این کار را نداشتیم بسیاری از دوستان موقتا" دست از تحصیل کشیدند و نگهداری کارکنان سفارت، بینشان تقسیم شد و بعد از اینکه آمریکا در اردیبهشت 1359 در صحرای طبس آن حرکت را برای آزاد سازی گروگان ها می خواست انجام دهد، حتی این ها از تهران به شهرهای مختلف مثل شیراز و همدان و تبریز و جاهای دیگر منتقل شدند چون در حال انتقال از دولت موقت و شورای انقلاب به مجلس اول بودیم تا مجلس اول که امام اختیار را به آنها داده بود شکل بگیرد و شرایط را مهیا کند زمان برد و طول کشید در غیر این صورت باید زودتر انجام می شد.

 

آمریکا به جای اینکه در مقابل اراده ملت ما تسلیم شود و تعظیم و تواضع کند مقابله را تشدید کرد یعنی تحریم نفت، قطع رابطه و بدتر از آن حمله طبس که در هیچ کدام از این ها موفق هم نبود، کار را طولانی کرد که نباید اینگونه می شد اما تقصیر خود آمریکایی هاست. آنها می توانستند ظرف یک هفته ماجرا را تمام کنند و شاه را سوار هواپیما می کردند و تحویل می دانند و با مقررات پلیس بین الملل ( اینترپل) با یک درخواست از یک کشور برمی گرداندند.»

 

سخن آخر؛

43 سال از زمان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام راحل می گذرد و هر سال که نزدیک به زادروز انقلاب دوم ملت ایران می رسیم شیطان بزرگ دست به ارجای برنامه های شومی و آشوب و یا ترورهایی در ایران اسلامی می زند.

 

امسال نیز در آستانه جشن 44 سالگی این انقلاب بزرگ باز هم استکبار جهانی از طریق رسانه های پوشالی خود سبب تشویش اذهان عمومی به خصوص برخی از دانشجویان و دانش آموزان ایرانی شده است و آنان را تحریک به اغتشاشات اخیر به یک بهانه کوچک کرده و این برنامه از 44 روز قبل آغاز شده بود.

 

ای کاش دانشجویانی که اکنون در راه دشمن طبل می زنند و دست به تخریب اموال عمومی و تحقیر مردم ایران می زنند می دانستند که در سال 58 چندین نفر از دانشجویان پیرو خط امام راحل سفارت ابرقدرت زمان را تسخیر کردند و اسناد جاسوسی آمریکا را نه تنها برای ملت ایران بلکه برای جهانیان منتشر ساختند.

 

اگر این روزهای تاریخی بزرگ برای جوانان و نوجوانان در دانشگاه ها و مدارس آموزش و به خوبی تبیین می شد شاید امسال شاهد فریب خوردن برخی از دانشجویان و دانش آموزان توسط رسانه های پوشالی غرب نبودیم که جای جلاد و شهید را عوض کرده اند.

 

 

کد خبر 1228806

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha