به گزارش خبرگزاری شبستان از خراسان رضوی، علی شکوفه؛
جنگ روانی استفاده برنامهریزی شده از تبلیغات به وسیله عوامل آشکاری همچون رادیو، تلویزیون، مطبوعات و عوامل پنهانی مانند شایعه به منظور تحریف عقاید، تضعیف روحیه و بیاعتبار کردن انگیزهها و کاستن از اقتدار طرف مخالف میباشد.
جنگ در معنی منحصر به فرد خودش دارای دو گونه است: جنگ فیزیکی و جنگ روانی. جنگ فیزیکی امری کاملاً شناخته شدهاست و لازم نیست در موردش بیشتر چیزی گفته شود ولی معنی جنگ روانی در دیدگاههای بسیاری از مردم ناشناخته مانده است.
جنگ روانی یکی از پیش پا افتادهترین اصول زندگی بشر بر روی کره زمین است و اصولاً راز بقای او علاوه بر جنگ کلاسیک و فیزیکی، جنگ روانی نیز بوده است، تاریخچه جنگ روانی را میتوان به سالها پیش و تمدنهای اولیه انسان بازگرداند، به زمان جنگها و مبارزات قبایل و افراد با یکدیگر که علاوه بر عملیات جنگیدن (فیزیکی) از اداها و نمودهای خاصی نیز برای ترساندن حریف استفاده میکردند.
بی شک بشر این فن را از طبیعت عاریه گرفته و به گسترش آن پرداخته است، طبیعت که شامل موجودات غریزی پیرامون انسان میشود، با به کاربردن قوانین ساده در دل همدیگر رعب و وحشت ایجاد میکردند تا از نابودی خود جلوگیری کنند.
جنگ فیزیکی و روانی در بیشتر جنبهها با هم تفاوت دارند ولی در کل اگر بخواهیم آنها را درست بررسی کنیم، جنگ روانی و جنگ فیزیکی در وجود دشمن با یکدیگر یکسانند زیرا وجود دشمن (همان نابودکننده طبیعی) موجبات انسجام گروه یا دستهها را فراهم میکند تا در برابر دشمن فرضی ایستادگی کنند؛ ولی در کل جنگ روانی بخشی از جنگ فیزیکی میباشد.
در چند دهه اخیر که رسانهها و اطلاعات رشد بسیار زیادی کردهاند و به قولی، انفجار اطلاعات رخ داده است، دیگر جنگ روانی یک امر عادی و پیش پا افتاده برای بقاء محسوب نمیشود، بلکه نبردی است برای تسلط بر افکار و اذهان. حال این نبرد میتواند برای برتری بر یک کلیت باشد یا میتواند تنها برای قبولاندن چیزی جزئی در ذهن مردم عمل کند.
بعد از گذرهای اخیر در جهان و علیالخصوص بعد از جنگ جهانی دوم، دکترینهای مختلفی برای ایجاد جنگ روانی و به چالش کشیدن اذهان به وجود آمد، از سخنرانیهای مهیج هیتلر در مقابل سپاهیانش که به نوعی هیجان گرایی نازیستی منجر میشد بگیرید تا پیامهای کوتاه و به ظاهر بیاهمیتی که هر روزه از تلویزیونهای ملی و جهانی پخش میشوند و به ترتیبی خاص افکار و سیاستها را جهتگیری شده، به مردم تحویل میدهند.
نقش مخاطب در باور کردن یا نکردن این فورانهای اطلاعاتی زیاد مورد اهمیت نیست زیرا به هر ترتیب که شده این اطلاعات جهتگیری شده به خورد مخاطب داده میشوند، یکی از اصول اساسی جنگ روانی جهل مخاطب است زیرا مخاطب جاهل هیچگاه به دنبال یافتن حقیقت نمیرود یا اگر به حقیقت هم بر حسب اتفاق برخورد بکند، آنچه را که از قبل در ذهنش فروکردهاند را قبول میکند تا حقیقتی بیرونی و ملموس تر.
جنگ روانی همچنین طیف وسیعی از فعالیتها تروریستی و خشونت مآبانه سمبلیک را که بمنظور ارعاب و یا ترغیب مخالفان به تطبیق رفتار خود طراحی میشوند را نیز در بر میگیرد، این دیدگاه فعالیتهای پنهانی نظیر جاسوسی، براندازی، آدمکشی و دیگر اشکال تروریسم و سانسور را در قلمرو جنگ روانی قرار میدهد و به عبارتی با دستکاری کردن ماهیتها، به مقصودهای پلید خودش دست پیدا میکند.
مهمترین جنبه جنگ روانی، شکلدادن به نگرشهای عمومی ملت است حال این جنگ روانی ممکن است از طریق رسانهها و به صورت شعار نمود یابد یا به صورتی عملی تر به صورت قتل و ارعاب، درجه نزدیکی دولتها به واژههایی مانند دیکتاتوری، از واژههای اساسی که در جنگهای روانی و دکترینهایشان برداشت میشود، میباشد.
در بسیاری از متونی که در رابطه با جنگ روانی بحث کردهاند، از متون ابتدای تمدن مانند کتاب دولت افلاطون تا دکترینهای جدید و معتبر جهانی میتوان اشاره کرد ولی در این میان میتوان ۱۷۰ روش برای دامن زدن به جنگ روانی را نام برد.
این روشها گاهی سیاهترین و ننگ آورترین قوانینی است که برای فریب دادن ملتها به کار گرفته میشوند و گاهی نیز دیدی مفیدتر بر آنها حکم فرماست و در صدد بهبود دادن ناخودآگاه مردم در رابطه با امور جاری زندگی و جامعه هستند.
عوامل مؤثر در جنگ روانی شامل عوامل ذهنی و محیطی است که در عوامل ذهنی شناخت ذهنی افراد مخاطب، انگیزههای فردی و گرایشهای روانی مورد توجه قرار می گیرد و در عوامل محیطی تفاوتهای، بینشی - مذهبی ، تفاوتهای قومی نژادی و تفاوتهای طبقاتی مد نظر قرار دارد.
این درجهبندیها بر اساس دادن راهبردهایی مناسب برای در دست گرفتن تدبیر اداره کردن جنگ روانی در مواقع لزوم میباشد. عوامل ذهنی، بیشتر به نوع تأثیراتی که جنگهای روانی بر ذهن فردیت هر مخاطب میگذارند نظر دارد و میکوشد تا میتواند این تأثیرات را بهتر و بیشتر کند.
عوامل محیطی، بر اصول حکمفرما بر جامعه ناظر است و سعی میکند از نقاط کوری که در دیدگاههای جامعه وجود دارد برای بهرهبرداریها خود استفاده کند یا مغرضانه به آنها نپردازد، ما در دورهای زندگی میکنیم که رسانهها و مجامع بینالمللی، رشد بسیار زیادی کردهاند و دیگر مانند سالهای پیش، تنها یک خبرگزاری بزرگ یا یک سرویس خاص به نقل اطلاعات نمیپردازد.
از طرفی انفجار اطلاعات و همه گیر شدن اینترنت، مجال سرعت در پردازش و انتقال اطلاعات را نیز فراهم کرده و از طرفی فضای بیانتهای اینترنت، امکان انتقال صحیح تر و تفسیر شده تر اطلاعات به مخاطبین، را فراهم آورده است.
این انحصاری نبودن، امکان جنگ رسانه ای را از راههای گوناگون برای دولتهای خودکامه و دیکتاتوری محدود کرده است و دیگر به آنها اجازه این را نمیدهد که بنا به خواست خود به تفسیر اطلاعات دست بزنند یا اطلاعات نادرست را برای مردم بازگو کنند، به هرحال برای درک بهتر از اهمیت جنگ روانی با مجتبی محمدی کارشناس عملیات روانی و رسانه به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
به نظر شما تاثیر جنگ روانی بر افکار عمومی چگونه است؟
برای پاسخ به این سوال باید با جنگ روانی و اهداف آن شناخت داشته باشید، توضیحی مختصر در این باب می دهم تا مخاطبین شما با جنگ روانی و اهداف آن و ابزارهای آن شناخت پیدا کنند تا بتوانند پاسخ این سوال را درک کنند، جنگ روانی کلیه فعالیت هایی است که به منظور تاثیر گذاری بر افکار و رفتار جامعه مورد هدف انجام می پذیرد.
این مجموعه اقدامات از طرق مختلف، شفاهی (رسانه ها، شایعات، پیام رسان ها، شبکه های اجتماعی و...) سعی بر اثر گذاری در اعتقادات و باور ها دارد، مثلا با ایجاد شک و تردید هدایت ذهن ها به سمت آرزو ها با اقدامات فریب دهنده یکی از این موارد است.
همچنین القاء به مخاطب در این راستا که برای رسیدن به نیازها، آرزو، آرامش و امنیت هدف (در وقایع اخیر حاکمیت بود) را در تقابل با این موارد قرار می دهند به طوری که برا رسیدن به این موارد مانعی به نام هدف(حاکمیت) وجود دارد و از تحریک احساسات بهره می جویند.
حال با توجه به این توضیحات باید گفت اثر گذاری جنگ روانی بر افکار عمومی با توجه به تبلیغات و بهره جویی از فاصله ها، تفاوتها و تحریک پذیری همراه با بهره جویی از عدم آگاهی مخاطب نسبت به موارد مطرح انجام می شود، به نوعی مخاطب را با خود جهت رسیدن به هدف مطلوب همراه می سازد و در این مسیر از هر اقدام فریبنده بهره می جوید و از هر نوع ابزاری استفاده می کند.
جنگ روانی واژه ای ساده است اما اقدامات کاملا خطرناکی انجام می دهد، مخاطب را میخنداند، با او احساسی می شود، اعتمادش را جلب می کند، اخبار را هدایت شده انتخاب و منتشر می کند و اندک اندک بر مخاطبین تاثیر می گذارد.
دشمن از چه تکنیک هایی در جنگ روانی علیه مردم استفاده می کند؟
در خصوص اتفاقات اخیر اگر بخواهم به صورت دقیق بگویم تنها جنگ روانی نبود بلکه با رشدی در تلفیق چند نوع چنگ مواجه شدیم، اول از همه مدیریت پنهان شبکه، این یک روش در هدایت افکار اجتماع است که در اختیار نهاد های امنیتی کشور هاست و آنان جهت تسلط بدون جنگ فیزیکی و تغییر سیاست های کشور مورد هدف و یا منطقه ای خاص از آن بهره می جویند.
با توضیح دقیق تر آن متوجه خواهید شد که به صورت مستند در وقایع اخیر مثال هایش را خواهید دید، برای بهره جویی از مدیریت پنهان شبکه یکی از نیاز ها تسلط یا اثر گذاری بر «گروه های مرجع» است از این رو دستگاه های امنیتی، اطلاعاتی کشور عامل، پروژه نفوذ و جذب را کلید میزند و گام اول این است که منبع اطلاع و یا اخبار گروه های مرجع را به نفع خویش تغییر دهند.
حال این گروه های مرجع کدام اند؟ افراد برای شکل دادن به باور ها و عقاید خود و همچنین برای چگونگی عملکردهای خود در عرصه های مختلف، خود را با گروهایی متشکل از افرادی که عقاید و عملکرد آنها را نمونه می پندارن مقایسه و از این طریق هویت خودشان را ترسیم می کنند، به این گروها که افراد جامعه از آنها پیروی می کنند گروه های مرجع میگویند.
تعریف ساده آن می شود اشخاصی که در جامعه مخاطبین زیادی دارند و به عنوان منبع خبری معتبر و یک الگو هستند و افراد هویت خودشان را با آن شخص مقایسه می کنند و سعی در شبیه تر شدن به آن شخص دارند مثل بازیگران، ورزشکاران، پیشوایان دینی و....
دوم بهره گیری از سه مدل جنگ روانی، جنگ روانی استراتژیک، جنگ روانی تاکتیکی، جنگ روانی تحکمی و تلفیق تکنیک های مختلف در سطح رسانه به صورت شناور جهت رسیدن به اهداف خود.
در این نوع جنگ از تکنیک های انتشار شفاهی اخبار غلط و شایعات(شایعه پراکنی، به صورت کتبی در شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها، شایعه پراکنی صوتی رادیویی و تصویری توسط کانال های ماهواره ای) تاکتیک حذف(حذف عمدی پاره ای از اطلاعات)، کلی بافی(لعاب زنی به جزئیات)، ورود جدی به حواشی، دروغ بزرگ، تختیع، تشجیع، برچسب زنی، تکرار، اهریمن سازی، ایجاد تفرقه و تضاد، ترور شخصیت، تصویر سازی و کلی گویی استفاده می شود.
به نظر شما راههای مقابله با جنگ روانی دشمن چیست؟
تبیین، آگاه سازی، یاد آوری تاریخ، گفت و گو، آموزش، مرجعیت سازی منابع خبری داخلی و تولید متناسب با نیاز مخاطب، از بالاترین روش های مقابله با جنگ روانی دشمن است.
به این معنی که هیچ نقطه تاریکی در یک واقعه باقی نگذاریم و به نوعی رسانه در حالت یک چراغ عمل می کند و تمامی ابعاد را روشن به نمایش می گذارد.
در بحث تولید هم باید شعر، فیلم، سریال، و... انجام شود تا حقایق را به صورت های گوناگون به مخاطبین هر رده سنی نشان دهد به عنوان مثال برای کودکان در قالب کارتون باشد.
آیا رسانه ملی در مقابله با جنگ روانی دشمن موفق بوده و چه نقشی در خنثی سازی جنگ روانی میتواند داشته باشد؟
راستش در خصوص رسانه ملی اگر بخواهیم بگویم موفق بوده یا خیر باید به نوع جنگ روانی و میزان اثر گذاری آن و مدت زمان آن و تعداد شبکه های مقابل و بودجه و حامیان آن هم نگاه کنید، رسانه ملی ما در عرصه تولید سریال و فیلم بسیار ضعیف عمل می کند، همین رسانه ملی چند بار قدرت خودش را نشان داده است.
به عنوان مثال با یک سریال یوسف پیامبر(ص) که به تاریخ دین ما هم مرتبط و به نوعی فرهنگ سازی مثبت هم داشت توانست چند وقتی خیابان های شهرها را در آن ساعت پخش سریال خالی از جمعیت و به پای تلویزیون بکشاند اما این روزها دستش خالی است.
نمی خواهم اقدامات مثبت رسانه ملی را نادیده بگیرم و شاید در قالب پیشنهاد بهتر باشد مطرح کنم، رسانه ملی اگر بتواند تاریخ انقلاب را در وقایع مختلف به تصویر بکشد و آن را محدود به زمان و یا تاریخ خاص نکند بهتر است و می تواند اثر گذارتر باشد.
همچنین با برنامه های چالشی گفت و گو محور پیش رود، در اوایل انقلاب اگر عملکرد رسانه ملی را بازبینی کنید مناظرات بسیار موثر با حضور کارشناسان توانمند و آگاه برگزار می کرد اما این نوع برنامه ها را سالهاست که کم دیده ایم و یا ندیده ایم.
تاجایی که من توجه داشتم رسانه ملی مصرف کننده و کمتر تولید کننده بوده است، به عنوان مثال یک نکته مهم در امر رسانه تولید سریال و فیلمهایی است که در آن فرهنگ اجتماع را بسازد و هدایت کند اما ما بیشتر شاهد سریال ها و فیلم های تولید کشورهای دیگر مبتنی بر فرهنگ آنان بودیم.
مسئله فرهنگ در تمام کشور های پیشرفته یک امر مهم است و راهوری آن را قطعا در اختیار هیچ بیگانه ای نمی گذارند که این مطلب در مواجهه با جنگ روانی بسیار مهم است.
نظر شما