به گزارش خبرگزاری شبستان، پخش فیلم و سریال های ایرانی در شبکه اسپانیایی زبان هیسپان تی وی در گام اول معرفی آثار هنری کشورمان برای مردم سرزمین های دیگر به ویژه امریکای لاتین است اما این اقدام رسانه ای برای مخاطبانی با فرهنگ های بسیار متفاوت یک مزیت دیگر هم دارد.
آثار سینمایی و تلویزیونی که بر اساس داستان های قرآنی ساخته شدند مانند سریال مردان آنجلس، حضرت یوسف، حضرت ایوب، فیلم مریم مقدس (س) و مانند آنها قطعا نوعی معرفی فرهنگ اسلامی هم هست، اما آنچه ما به دنبال آن هستیم تاثیری است که این کنش رسانه ای در ابعاد دینی و البته سیاسی بر مسیحیان معتقد در امریکای لاتین می گذارد؛
بیشتر داستان های قرآنی با تفاوت هایی در کتب و الهیات یهودی و مسیحی هم وجود داشته اما رویکرد و ادبیاتی که در متون اسلامی درباره پیامبران قبل از اسلام وجود دارد آن را متمایز می کند در نتیجه آثار هنری که بر این اساس ساخته می شوند نیز از منظر اهداف و محتوا کاملا متفاوت هستند. برای مثال در فیلم و سریال های ایرانی، پیامبران از هر گناه و اشتباهی معصوم هستند و طبق اسلام احترام بالایی برای آنها وجود دارد و تاکید جدی بر مفاهیم توحیدی هم دیده می شود دقیقا بر عکس آنچه در متون موسوم به «عهد عتیق و جدید» دیده می شود که تا حدودی شرک آلود بوده و اغلب برای انبیاء وهن آمیز است.
در نتیجه مسیحیانی که آثار تلویزیونی از این دست را در هیسپان تی وی تماشا می کنند با رهیافتی جدید و محترمانه نسبت به انبیاء پیش از اسلام مواجه می شوند که نسبت به آثار هنری اروپا و امریکا مانند هالیوود که سرشار از توهین به دین و پیامبران است فاصله محتوایی بسیار زیادی دارد.
این سطح از رعایت اخلاق و حرمت قائل شدن برای پیامبران الهی که در آثار ایرانی وجود دارد زمینه ساز دوستی و نزدیکی فرهنگی میان مسلمانان ایران و معتقدان ادیان توحیدی در کشورهای دوردست است اما این روند رسانه ای یک تاثیر شگفت انگیز هم دارد؛
هر چند اصل قصه ها ساختار و چارچوب یکسانی دارد مانند ماجرای حضرت یوسف (ع) اما نوع روایتگری که در آثار هنرمندان مسلمان ایرانی دیده می شود نوعی از کنشگری انبیاء الهی علیه ظلم و مبارزه ضد برتری طلبی را نشان می داد. نمونه بارز آن ساخته های هنرمند بزرگ و فقید «فرج الله سلحشور» است. دقیقا در رویکردی وارونه، ادبیات و هنر غربی را می توان به نظاره نشست که دین را خارج از جامعه و البته بی تفاوت به فقر و درد مردم مستضعف تعریف می کند. بنابراین، آثار هنری بعد از انقلاب اسلامی ریشه های ضد ستم را به خوبی حفظ کرده است و اکنون از طریق تلویزیون هیسپان به امریکای لاتین نیز منتقل می کند.
دین و موج چپ ضد امریکا
شاید هدف از پخش سریال هایی تاریخی - دینی صرفا معرفی و نمایش تولیدات هنری و تلویزیونی ایران بوده اما این آثار به دلیل آنکه به جوهره اسلامی و فطرت انسانی نزدیکند دارای مفاهیم و پیام های مبارزه با استکبار غرب هستند و نوعی خیزیش علیه وضعیت موجود را انعکاس می دهند از این رو کمک شایانی به جریان چپ ضد امپریالیسم در امریکای لاتین می کنند.
برای مثال در سریال حضرت یوسف (ع) به خوبی ویران کردن جایگاه فرادستی طبقه ابرثروتمند ستمگر مورد تایید معبد توسط یک پیامبر الهی و به زیرکشیدن آنها در مقابل آزادکردن بردگان و فرودستان سپس ایجاد کرامت و زندگی انسانی برای آنها طبق تعالیم دینی به خوبی نمایش داده شده است.
این موارد پتانسیل بالای آثار هنرمندان ایران بعد انقلاب اسلامی در پیوند هنر، دین، تاریخ و عدالت اجتماعی را در یک رسانه برون مرزی جلوه گر کرده است.
جوهره و سخن اصلی جریان چپ امروز امریکای لاتین هم نه ایدئولوژی بلکه کاستن از فاصله اقتصادی مشمزکننده فرادستان و فرودستان در کشورهای آن منطقه است. اقلیت ابرثروتمند امریکای لاتین که همواره سهمی از منابع غارت شده را از شرکت های غربی دریافت می کنند تا حکومت هر کشور را برای سرکوب اکثریت فقیر مدیریت کنند همیشه مورد حمایت امریکا و درخدمت آن هستند. در مقابل، موج چپ هم از دموکراسی استفاده می کند تا با این روند مبارزه کند و یک زندگی حداقلی برای فقرا فراهم کند که شامل خانه، درمان و تحصیل ارزان یا رایگان شود اما آنها با یک مشکل بزرگ دائمی مواجه بودند؛ کلیسا و مسیحیان معتقدی که بر اساس دین تحریف شده حامی غرب و قشر سرمایه دار بوده اند مردم را علیه این فعالیت تحریک می کنند.
کمی به عقب برگردیم؛ روایتی که از پیامبران و شرایط زندگی آنها در کتب تحریف شده موجود، موسوم به «عهد عتیق و جدید» وجود دارد و توسط سینمای هالیوود و حتی تولیدات رژیم صهیونیستی معرفی می شود همواره با تایید ستمگری قدرتمندان بوده و به نوعی برده داری و غارتی که متجاوزان اروپایی در دوران سیاه استعمار در جهان انجام دادند را نه تلویحی بلکه رسمی از مقدرات خدا تبلیغ کرده است. دقیقا به همین دلیل هم استعمارگران اسپانیایی، پرتغالی سپس فرانسوی و انگلیسی این نوع مسیحیت (منحرف شده) را در کشورهایی تحت استعمار خود ترویج کردند تا برده داری و تاراج منابع به دروغ خواست خدا معرفی و نهادینه گردد. در نتیجه راه هر نوع مقاومت ملتها در برابر ولع سیری ناپذیر آنها مسدود شود.
زمانی که روش حکومت، زندگی و تعالیم انبیاء الهی با برداشتی که هنرمندان مسلمان ایرانی دارند در هیسپان تی وی به نمایش در می آید، به تدریج این سلاح تبلیغاتی از دست اقلیت ستمگر غربگرا سلب شده و حتی مسیحیان معتقد که به خاطر دین از حکومت های موسوم به راستگرا (یا همان اغنیای غربگرا) حمایت می کردند نیز متوجه می شوند چه فریبی خورده اند و اصولا اقدامات دولت های وابسته به غرب نه دینی که قطعا علیه دین و تعالیم الهی بوده است.
این رویکرد متفاوت به تعالیم دینی و عملکرد انبیاء الهی در هیسپان تی وی می تواند در بلندمدت اهرم های رسانه ای و تبلیغاتی استکبار آمریکا را خنثی سازد. در حقیقت پیوند هنر، رسانه، سیاست و دین به نجات ملت های تحت ستم استکبار می انجامد و البته این کمک بزرگ شایسته تقدیر خواهد بود.
یکی از ویژگی های بارز آمریکای لاتین این است که با پیروزی هر یک از نامزدهای جریان چپ در هر کشوری یک گام برای رسیدن به استقلال اقتصادی از امریکا و یک قدم دیگر برای نزدیکی روابط با کشورهای دوست و تحت تحریم مانند ایران برداشته می شود. هر چند شدت و ضعف دارد اما این روند در سراسر این منطقه در سالیان اخیر تکرار شده است. هیسپان تی وی به سهم خود حتی با نمایش فیلم و سریال تاریخی و مذهبی یاریگر این روند بوده است.
نظر شما