به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از استان تهران، محمدامین نجفیان:
در جامعه امروزی یکی از افراد و یا اشخاصی که می توانند در جامعه تاثیر گذار باشند و سیل عظیمی از مردم را همراه خود کنند چهرههای مشهور و یا به عبارتی بهتر سلبریتی ها می باشند. این چهرههای مشهور نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا قشری تاثیرگذار هستند و میتوانند بر روی افکار عمومی تاثیر زیادی داشته باشند. البته جدای از اینکه این ظرفیت بالا میتواند گاها به عنوان یک الگوی خوب برای جوانان و نوجوانان مطرح باشد اما در نقطه مقابل نیز شاهد رفتارهایی از سوی این چهرهها هستیم که اثرات منفی و مخربی دارد.
در کشور ما نیز چهرههای شاخص زیادی در عرصه فرهنگی، هنری، ورزشی و اجتماعی داشته و داریم که نقش بسیار زیادی در افکار عمومی ایفا میکنند، جدای از افرادی که با عملکردشان یا رفتارهای درست و بزنگاهی که دارند باعث ارتقا و رشد جامعه میشود در مقابل برخی نیز آگاهانه یا ناآگاهانه با رفتارشان باعث هزینههایی برای کشور هستند.
برای نمونه میتوان به رفتار این چهرههای شاخص در مواجه با اتفاقات مربوط به انتخابات ۸۸ و پس از آن حوادث سال ۹۶ و ۹۸ به ویژه هواپیمای اوکراینی اشاره کرد. در این اتفاقات در جایی که انتظار میرفت چهرههای معروف کشور آرامش جامعه را بیشتر کنند شاهد ریختن بنزین به آتش دشمن بودیم.
طی مدتی که از اغتشاشات اخیز نیز میگذرد تعدادی از چهرههای شاخص دانسته یا ندانسته سعی کردند از این تاثیرگذاری که دارند استفاده کرده و مردم را به کف خیابان بیاورند در حالی که خود آنها با دریافت مبالغی از راه دور این جریان را هدایت میکردند.
نکته جالب ماجرا این جا است که سلبریتیهایی که حاضر شدهاند عطای همکاری با صداوسیما و سینمای ایران را به لقاءش بفروشند خود میدانند اعتراضاتی که میتوانست مشکلات واقعی جامعه را به گوش مسئولین امر برساند را با دادن اطلاعات غلط به مسیر اغتشاش منحرف کردند.
به همین بهانه برای شناخت بهتر از چرایی ورود برخی از شخصیتهای معروف به چنین ماجراهایی با «حجتالاسلام سید محمد صادقی آرمان» مستندساز و کارشناس حوزه فرهنگ و رسانه به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
چرا سلبریتیها تمایل زیادی دارند در حوادث مختلف که تخصص ندارند به اظهار نظر بپردازند؟
برای پاسخ به این سؤال رابتدا باید مقدمهای در مورد این قشر از جامعه بیان کنم. اولا ضرورت دارد که متوجه شویم این واژهی سلبریتی در نگاه خود ما چیست؟ تو نگاه دینی ما، تو نگاه اجتماعی و فرهنگی خود ما به چه کسی میگویند سلبریتی؟، از لحاظ لغوی اگر بخواهیم این را بررسی کنیم به ناموری، آوازه، شهرت، به شخص نامدار به یک شخصی که در نگاه ما نیک نامی دارد به این آدم میگویند آدم مشهور، آدمی که شهره است، آدمی که مورد اقبال قرار گرفته حالا یا به دلیل این که عضو یکی از صنوف ممتاز اجتماعی باشد یا ستاره یا شخصیت برجستهای در یک فنی در یک رشتهای یا کسی که در یک رویکردی در یک قدم اجتماعی به این شهرت رسیده است. حالا گاهی اوقات این امر در زمینههای مثبت هست اما در زمینه منفی هم میتواند این شهرت در اجتماع پدید بیاید.
در گذشته به دلیل اینکه رسانهها این شکلی نبوده این حجم از افتخار و توجه نصیب چه کسی میشد؟ نصیب انسانهایی میشد که استعداد ویژهای داشتند، استعداد به خصوصی که در زمینههای هنری مثل خوشنویس، نقاش و یا مثلا معماری بود یا در زمینههای ورزشی، ادبی، صنعتی، مذهبی و... به طور کلی فردی در یک زمینهی به خصوصی به دلیل استعدادهای ویژهای که داشته نمود کرده و معروف میشد.
چهرههای جذاب گاهی با اتکا به ویژگیها، توانمندیها، خصوصیات خاص فردی یا حتی بر مبنای یک حادثهی اجتماعی میتوانند معروف شوند، مثلا ما بعضی از افراد را داشتهایم که در اثر یک اتفاق شهره شدند به این دلیل که دیدند که ریل قطاری از بین رفته، ناقص شده، جاییش لطمه دیده و قطار هم دارد میآید و برای اینکه جان انسانها را نجات بدهد خودش را به خطر میاندازد و میآید آنجا شروع میکند به علامت دادن و میتواند قطار را متوقف و جان مردم را حفظ کند.
ولی در حال حاضر به دلیل وجود رسانههای مختلف یک مقداری نحوهی این شهره شدنها و مطرح شدنها یک مقداری متفاوت شده است.
برای چه این موضوع برای ما مهم است؟ چرا به سلبریتیها باید پرداخته شود؟ از این باب که با بررسی انسانهای شهره یا همان اصطلاح غربی سلبریتیها که داریم استفاده هم میکنیم، در هر جامعهای میشود فرهنگ تودهی آن مردم و جامعه را شناخت و شکافهای اصلی که در یک جامعه در یک دورهی مشخص شده به آن دست پیدا کرد چرا که فرهنگ شهرت یک چیزی فراتر از علاقهی به آدمهای مشهور است. این انعکاس از یک سری ارزشهای جمعی حتی نمایش رابطهی پیچیدهی میان انتظارات اجتماعی و واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی که در هر جامعهای پدید آمده است میتواند نشات بگیرد. از این باب بررسی و رسیدگی به این مقولهی سلبریتیها شاید مورد اهتمام باشد.
اما از نظر غربی هم یک اشارتی بکنیم و یک مقدماتی بچینیم تا بتوانیم نمایه بهتری را داشته باشیم. در انگلستان سلبریتی به معنای شهرت و محبوبیت است، به طور کلی واژه سلبریتی را برای افراد مشهور به کار میبرند حالا از بازیگرها گرفته یا مدلها، انسانهایی که به عنوان مدلینگ، مدل قرار گرفتند و موفق شدند تا افرادی که در یک زمینهای مثل موسیقی، ورزش، هنر، سیاست، ادبیات و اینها فعالیت میکنند، در جامعهی غربی به اینها سلبریتی گفته میشود.
در چند سال اخیر سلبریتیها برای ستارههای شبکههای اجتماعی هم به کار میرود یعنی انسانهایی که تعداد مخاطبان بیشتری توانستند جذب و جلب کنند و آن قدری این به اصطلاح بلاگرها مورد توجه واقع میشوند که حتی زندگی خصوصی این افراد را یک عدهای رصد میکنند که این شخص بلاگر در زندگی خصوصیاش چه کار میکند.
در ارتباط با این سلبریتیها ممکن افرادی به هر دلیلی سوژه رسانهها شده باشند و همین اتفاق باعث شده که آنها به شهرتشان و حتی به ثروتشان افزوده شود، لذا گاهی اوقات برخی از سیاستمدارها یا صاحبان زر، زور، قدرت و ثروت یک دفعه میآیند به یک دلیلی پشت سر یک نفری میایستند و او را مشهور میکنند تا منافع بیشتری را دریافت کنند.
حالا برخی از این سلبریتیها در نگاه غربی حتی به خاطر چهرهی یا نوع قیافهی خاصی که دارند مورد اقبال قرار می گیرند؛ تا آن کسانی که به عنوان تولید کنندههای ابزارها و صنایع و یا مثلا برخی از وسایل هستند بتوانند به واسطهی این چهرهپردازیها و این شهرتها کالاهای خودشان را به معرض فروش بگذارند.
در نگاه غربی، سلبریتیها شخصیت چند برابر شدهی دوستداران خودشان هستند. به طور مثال برخی از سلبریتی ها جلوههایی که دارند مثل مدل مو، رنگ مو، مدل آرایش، مدل ابروها، جواهراتی که استفاده میکنند، جراحیهای زیبایی که انجام میدهند، حاشیههای جالب و خواندنی مورد توجهی که برای مردم میتواند داشته باشد، حتی عطرهای مخصوصی که استفاده میکنند، مراسمهای ویژهای که با حضور برخی از این سلبریتیها برگزار میشود یا بیوگرافیهایی که دارند اینها چیزهایی است که میتواند آن عنوان سلبریتی را برای یک نفری بزرگ کند. این پس یک مقدمهی دومی با نگاه به سلبریتی و شهره از نگاه غربی است.
یک مقدمهی سومی هم وجود دارد، براساس مبنای اسلامی ما آن کسی که شهره، نامور و یا صاحب نامی میشود، بحث خدا محوری نباید فراموش کند، یعنی انسانی به دلیل نوع ارتباط و نوع تعاملش با پروردگار عالم و به دلیل خواستههای پروردگار، به دلیل توصیههای دینی و آیینی به یک شهرتی دست پیدا میکند، پس مورد مصرف این شهرت هم مشخص میشود یعنی در اموری استفاده میشود که مد نظر دین، اولیا پروردگار، خداوند تبارک تعالی هست، این شهرتی که از آن طریق هم کسب شده و یا خود خداوند هم به او حالا در عبارتهای دینی به عنوان عزت و عزیز شدن به او داده مورد مصرفش هم مشخص میشود. اینهایی که عرض میکنم نکات دقیق است از این باب که پاسخگویی به آن چند سؤالی که موجود است ما میتوانیم از اینها استفاده کنیم. پس از ازنگاه مبنای اسلامی خدا محوری اصالت دارد چه در به شهرت رسیدن فرد و چه در مصرف این شهرت و ناموری.
اما در مبانی غرب این شهرت در همان بحثهای امانیسم و انسانمحوری خلاصه میشود. لذا نحوهی به دست آوردن این شهرت از طریق غیر الهی هست، از طریقهای مادی اتفاق میافتد و مورد مصرف آن هم کجا انجام میگیرد باز در مسائل مادی، دنیایی، مصرفگرایی و این موضوعاتی گه برای غرب مورد توجه است، انسان محور است.
لذا من این سوال شما را با همان مقدمهای که عرض کردم جواب میدهم؛ سلبریتی از کدام منظر از آن منظر آدم مشهوری که در نگاه دینی داریم راجع به اون صحبت میکنیم یا در نگاه غربی راجع به اون صحبت میکنیم؟، اگر در نگاه دینی باشد به هیچ عنوان انسان مشهوری که از طریق دینی به این شهرت رسیده اظهارنظر نمیکند و طبق آیات قرآن که میفرماید: «راجع به آن چیزی که علم ندارید حرف نزنید، سکوت بکنید وقتی علمش را ندارید».
لذا میخواهم بگویم که در این تفاوت مبنایی وجود دارد ما اگر انسان مشهوری را نگاه بکنیم که در دیدگاه دینی با معارف دینی رشد کرده، خداوند او را عزیز کرده به یک معروفیتی دست پیدا کرده این انسان در حوادث مختلف اگر تخصص، علم و تجربه داشته باشد با منطق و درستی و براساس پایستههای صحیحاظهارنظری میکند و این موضعگیری اتفاقا رسالت او هست، یعنی میبایستی که موضعی بگیرد، باید نظر بده، باید حرف بزند چرا؟ چون این انسان به عنوان مرجع به عنوان محل رجوع قرار گرفته برای آدمهای دیگر، خیلیها او را نگاه میکنند، مواضعی که او میگیرد برای دیگران منشأ اثر میتواند باشد، میتواند نگاه اصلاحی برای دیگران داشته باشد، لذا انسانهایی که در نگاه دینی رشد کردهاند و به شهرتی رسیدند و مورد اقبال دیگران هستند باید موضع بگیرند براساس چی موضع میگیرند؟ براساس دانش، آن نتخصص و تجربهای که دارند.
اما در نگاه غربی وقتی همین را بررسی میکنیم میبینیم که انسانهایی که به دلیلهای سست و منافع دنیایی به یک شهرتی رسیدند، مثلا یک نفری گه در ورزش، هنر یا علم صاحب شهرت است میتواند در حوزه تخصصی خود به اظهارنظر بپردازد اما متاسفانه برخی افراد مشهور در مورد مسائلی که نمیدانند موضعگیری دارند. اینجاست که ما میگوییم اصلا این کار خطای محض است و درست است فردی شهره است اما در چه زمینهای شهرت دارد، هیچگاه یک ورزشکار کشتیگیر نمیتواند نظر قطعی و تخصصی در مورد فوتبال بدهد.
پس علت را ما این جوری میتوانیم به دست بیاوریم، چرا برخی از سلبریتیها که با نگاه غربی، امانیستی و انسان محور رشد پیدا کردند، مایلند نظر دهند وقتی که تخصصی ندارند؟ به این دلیل که منافعشان اقتضا میکند الان حرفی بزنند. حتی گاهی اوقات یک موضع مخالف گرفتن با یک جریان میتواند به تعداد طرفداران آنها اضافه کند، گاهی اوقات با یک نظر شاز، نادر، کمیاب، نظری که پایه و اساس ندارد میتواند نظر، نگاه یک عدهای را به خودش جلب کند و اتفاقا در آن مکتب در آن مبنا و در نگاه غرب این کار را انجام میدهند چرا؟ چون هر چقدر بتواند اقبال به خودش بیشتر کند موفقتر بوده حتی اگر با حرف غلط با موضع نادرست یا غیر تخصصی باشد. او دنبال طرفدار یا به اصطلاح امروزی فالور میگردد، چرا؟ چون هر چه تعداد بالاتر برود مثلا تبلیغاتی که انجام دهد پول بیشتری به دست میآورد، منفعت بیشتری به دست میآورد، تصویر او تو رسانههای بیشتری پخش میشود. لذا با منطق غرب و با مبنا غرب جواب دارد چرا سلبریتیها مایلاند توی موضوعاتی که تخصص هم ندارند گاهی اوقات اظهارنظر کنند؟ البته اینی که من دارم عرض میکنم مطلقگویی نمیکنیم، برخی از سلبریتیهایی که الان هم ما به عنوان آدمهای شهره میشناسیم اینها با احتیاط رفتار میکنند و در هر جایی نظر نمیدهند.
در اغتشاشات اخیر شاهد بودیم که تعدادی از سلبریتی ها حاضر شدند قید تلویزیون و سینما را بزنند و علیه نظام موضع گیری کنند، به نظر شما چه عاملی سبب چنین اقدامی می شود؟
ما برخی از سلبریتیها را داریم مثل بازیگرها که قید تلویزیون، سینما را زدنند و علیه مثلا نظام موضعی کردند، چرا همچین اتفاقی حاصل شد با اینکه تخصصی هم ندارند یا حتی آن حرفی که زدند بعدها معلوم شد که اصلا بیاساس بوده، گزاراشات غلطی داشتند، اطلاعات ناقصی داشتند و بعد هم کاشف به عمل آمده که اصلا این حرفی که زدند غلط محض بوده اما چرا این کار را کردند؟ حتی به این قیمت که مثلا میخواهم بگویم قید تلویزیون جمهوری اسلامی را هم زدیم، ببینید این موضوع براساس مقدماتی که عرض کردم بر مبنای منفعتطلبی کاملا قابل توجیه است چه بسا منافع بالاتری برای اینها داشته است. بعضی از اینها را نگاه میکنیم که وعدههای از کشورهای دیگر به آنها داده شده که چنانچه اگر شما چنین موضعی را بگیرید مثلا ما در سینمای غرب به شما جایگاهی را میدهیم، مثلا در رسانههای غرب به شما جایگاهی میدهیم و این قدر هم منافع مادی برای شما دارد، شهرت مثلا جهانیتری برای شما دراد لذا با منطق او کاملا سازگاری دارد من اگر منفعت کوچکتر را کنار بگذارم(منفعت مادی منظورمان هست) برای یک منفعت بزرگتر، پس به ظاهر چیزی از دست ندادم. مثلا قرار بود من در تلویزیون ایران دیده شوم الان در تلویزیون امریکا دیده میشوم، قرار بود مثلا در فضای سینمای ایران دیده شوم الان میروم در فضای هالیوود دیده میشوم.
این امر با نگاه غربی منطق دارد ولی در نگاه دینی خودمان نگاه کنید، در نگاه انسانی میگوییم که نه اتفاقا هیچ منطقی ندارد یعنی چه بسا این مواضع نباید گرفته میشد. اولا وقتی که پایه و اساس استدلالش ناقصه، وقتی که اطلاعات ضعف دارد، وقتی که آن منبعهایی که شما دارید و براساس آن نظری اعلام میکنید که تخصصی هم ندارید درست نیست. چیزی که ما الان دچارش شدیم یک عدهای برمبنای اینکه شما را دارند نگاه میکنند یک دفعه دچار غلط محاسباتی میشوند، غلط شناختی پیدا میکنند و بعد آنها هم حرفی و موضعگیری میکنند. گاهی اوقات به همین چیزهایی که الان دارید میبینید اغتشاشاتی صورت میگیرد، اموال عمومی تخریب میشود، حرفهای زشت زده میشود، بعد این همه خسارت جانی و مالی و آبرویی و اعتباری داخلی و بینالمللی اتفاق میافتد به خاطر چی؟ به خاطر اینکه یک نفری منفعتی را برای خودش میبیند و میگوید نه اینجا منفعت من فقط مهم نیست.
در نگاه الهی یک انسان مشهوری که از طریق پروردگار به شهرتی رسیده، از طرق دینی به شهرتی رسیده و از جانب دین کارهایی انجام داده و مورد اقبال مردم قرار گرفته، او دیگر منفعت شخص خودش یا پول خودش را نمیبیند، مطرح شدن بیشتر خودش را نمیبیند، فروش بیشتر کتابهای خودش را نمیبیند، لذا او میاد منافع عموم و مردم را نگاه میکند به همین دلیل سکوت میکند یا به همین دلیل موضع درستی را اتخاذ و حتی در این موضع درست خود مورد هجمه ها قرار میگیرد حتی ممکن است منافعی را از دست بدهد. در همین سلبریتیها بعضی از ورزشکارها یا هنرمندها دیدیم که گاهی مواضع درستی را گرفتند و البته میدانستند که مورد هجمههایی هم واقع میشوند اما حرف خود را زدند اما بعد از آن مورد هجمه واقع شدند.
به عقیده شما در فضای فتنه که صحنه غبارآلود است و تشخیص حق و باطل سخت است، بهترین موضعی که سلبریتی ها می توانند بگیرند چیست؟
یک بخش از صحبت این است که چطور می شود ما موضع بگیریم، اینجا خطای شناختی داریم و لطمات این اظهار نظر به عدهی زیادی بر میگردد. این ها مطلبی نیست که با یا یک حرف قابل انجام باشد. درباره خود اصل این واژه و این افراد که به عنوان شهره و سلبریتی داریم حرف میزنیم چه چیز این ها را به اظهار عقیده و اظهار نظر وا می دارد؟ یک، سبک زندگی است که بنظرم در حوصله ی این بحث و این گفتوگو نیست.
به عنوان مثال اگر معرفت نفس پیدا کنیم قدر و اندازه ی خودمان را بدانیم سبک زندگیمان متفاوت می شود، به اندازهی آن قدر و شأنی که داریم و آن چیزی که از خودمان فهمیدیم ابراز عقیده میکنیم و حرف میزنیم، رفتار میکنیم و تأثیر می گذاریم این یکی از موضوعات سبک زندگی است.
انسان به دلیل بعضی از کارهایی که در زندگی انجام می دهیم غروری به انسان دست میدهد. خود این غرور باعث می شود من خودم گاهی اوقات اظهار نظرهایی کنم که به دیگران آسیب های جدی برساند.
حیا در سبک زندگی افراد به مرور ایجاد می شود یا از بین میرود و بعد باعث می شود یک انسانی بی حیایی در گفتار داشته باشد. بی حیایی در رفتار داشته باشد و بعد خود این انسان شهره شود و این شهره شدن او را مجبور کند که جاهایی باید موضع گیری کند، در حالی اگر این یک انسان معمولی بود چه بسا از او انتظار نمیرفت، انتظاری که می گوییم نگاه های مردم است. خواسته های مردم انسان را مجبور می کند به اینکه مواضعی را بگیرد.
چطور می شود یک سلبریتی در یک فتنه، در یک اغتشاش موضع بگیرد یا نگیرد؟ یا چقدر موضع بگیرد؟ این ها همه به سبک زندگی او برمی گردد. یا یک بحث دیگر که به مرور زمان در زندگی افراد ایجاد می شود، دورویی آدم ها است. این صفت باعث می شود که آن موضعی که خودشان قبول دارند و درست تر است را ابراز نکنند. موضعی که غلط است و خودشانم باور ندارند عنوان کنند. این ها هر کدام سرفصلی است که در گفتوگوهای مفصل باید مطرح شود.
ریا کاری سبب می شود فرد برای این که جلوه ای پیش دیگران داشته باشد کاری را انجام بدهد، در حالی که اصلا این کار صحیح نیست. کمک به ستمگران و ظالمان یک شب که حاصل نمی شود. چطور می شود بیایم خودمان را در موضع کمک به آن ها قرار دهیم؟ معلوم است در سبک زندگی به مرور زمان ایجاد شده که برای فرد خیلی مهم نیست، حتی اگر صدها نفر کشته شوند، میلیاردها تومان خسارت به یک کشور وارد شود، میلیاردها میلیارد خسارت معنوی در عرصه بین الملل به یک کشوری وارد شود، این ها مال سبک زندگی است که به مرور زمان آدم را به اینجا می رساند.
به نظر شما موضع گیری سلبریتی ها از سر اختیار است یا اجباری پشت صحنه وجود دارد؟
قطعا برخی از این موضع گیری ها از سر اختیار است. من یک انسانم، من یک دانشی دارم، من یک تجربه ای دارم، یک تخصصی دارم براساس این اختیارم اظهار نظر می کنم حالا یا از من جامعه می خواهد که سؤال می کند آقا نظر شما راجع به فلان موضوع چیست؟ بنده با اختیار نظر میدهم چون تخصصی دارم.
من می خواهم عرض کنم ما روایتی داریم که حضرت فرمودند که آن زمانی که فتنه در بلادی انجام گرفت و تحریفی در دینی ایجاد می شود و بدعتی در دین گذاشته می شود، حضرت رسول فرمودند که بر علمای آن بلاد است که بیایند و جلو آن بدعت را بگیرند، جلو آن فتنه را بگیرند و اگر این کار را انجام ندهند لعنت پروردگار شامل آن ها می شود.
ببینید عالم به چه معنا است؟ عالم آن کسی است که دانش دارد. علم به معنای حقیقت اش. پیامبر فرمود که بر او واجب است که بیاید وسط و جلو آن انحراف را بگیرد، مردم را از آسیب محافظت کند، عقاید مردم را حراست کند، آن چیزی که درست و غلط است را اعلام کند، اگر این دفاع را انجام ندهد و اگر موضع گیری را انجام ندهد لعنت خداوند شامل حال او می شود. لذا او با اختیار خودش و با آن تخصصی که دارد می آید ورود پیدا می کند موضع می گیرد.
اما اجبار چیست؟ آیا عده ای به خاطر اجبار موضع گیری هم می کنند. اینجا جواب میدهیم، برمبنایی که در یک فضای مادی گرا داریم بله قطعا این ها اثر دارد. گاهی اوقات شنیده می شود مثلا فلان مواضعی که فلان شخصیت گرفته، یک انسان ورزشکاری است، یک آدم بازیگر هنرمندی است، یک شخصیت سیاسی است این ها امکان دارد که گاهی اوقات شنیده می شود یک موضوعات پشت پرده ای دارند، روابطی در خارج از فضای ظاهری دارند و این ها از همدیگر اسنادی دارند، از همدیگر موضوعاتی را دارند و این تهدیدها پشت پرده اتفاق افتاده که اگر شما فلان موضع را نگیرید ما این اسناد را افشا می کنیم.
لذا گاهی اوقات از سر اجبار یکی را می آوردند در یک موضعی قرار می دهند که حتما اظهارنظری کند. وگرنه منافع شما در خطر می افتد.
برخی از این سلبریتی ها صفحات شخصیشان را به خاطر منافع بیشتر می فروشند. لذا برخی از حرف هایی که زده شده موضع آن فرد نیست به خاطر پولی است که دریافت کرده و آن صاحبان اندیشه که پشت این ماجرا هستند، به نام او مطالبی را به جامعه القاء می کنند.
به نظر شما دشمن چه برنامه ریزی نسبت به سلبریتی ها دارد؟
قطعا برنامه دارد، چرا؟ چون زمانی که شما می خواهید مقصدتان را به یک جامعه ای القا کنید عاقلانه این است که سراغ کسانی که مخاطبان بیشتری دارند، بروید. پس قطع به یقین دشمن برای انسان های مشهور و انسان هایی که به اصطلاح امروزی سلبریتی میگوییم برنامه دارد، کاملا هم عقلانی است هم با نگاه مادی هم نگاه معنوی.
چه برنامه هایی را دشمن دارد؟ حالا این باز نیاز به اخبار دقیق دارد اما می شود تحلیل هایی را داشت. قطعا دشمن یک عده از کسانی که در موضع ضعف بیشتری بوده و مادیگرا هستند را تحت تأثیر قرار می دهد. لذا می خواهم بگویم دشمن هم برای افراد مادی گرا و غرب گرا برنامه دارد و هم برای انسان هایی که الهی و شهره هستند، برنامه های دیگری دارد.
چرا جمهوری اسلامی با سلبریتی ها جلساتی جهت شفافسازی مسائل ندارد؟
این جلسات ضرورت دارد. ما به برخی از سلبریتی هایی که نگاه می کنیم از نظر سطح دانش پایین هستند، ولی به هر دلیل شهرتی پیدا کرده است و چه بسا از سر جهل و نادانی موضعی را گرفته است. ما چقدر وقت برای این ها گذاشتیم، چقدر اطلاعات درست و دقیق به آن ها منتقل کردیم، اصلا چقدر با هم نشستیم، چقدر حرف زدیم، چقدر با آن ها از باب دوستی، محبت و خیرخواهی وارد شدیم. البته شاید باید ملاحظاتی را که برخی از مسئولین دارند را هم انسان بشنود. چون برخی احتیاط می کنند و می گویند اگر با فلان فرد جلسه ای داشته باشیم، ممکن است سپس با سوء استفاده علیه نظام مطالبی را بیان یا اقدامی را انجام دهد.
با تمام این مسائل همه ما عضوی از جمهوری اسلامی هستیم، حتی گاهی اوقات باید با مخالف هم گفتوگو کنیم، لذا باب گفتوگو را کاملا باز بگذاریم، حتی باب اعتراضات را کاملا باز بگذاریم.
مگر جایی که مخالف خط قرمزها است، آسیبهایی به جامعه دارد، در این صورت باید از روال قانونی پیگیری کرد، ولی باب گفتوگو حتی اعتراض هم باید باشد. مثلا فردی که با من مخالف است، اعتراضش را انجام دهد بنده یا جوابی دارم یا جوابی ندارم، خلاصه باب گفتوگوها نباید بسته شود.
نظر شما