خبرگزاری شبستان،گروه اندیشه، سومین شماره از نوزدهمین دوره فصلنامه فلسفه دین به صاحبامتیازی دانشگاه تهران به زیور طبع آراسته شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «معناداری سخن خدا (نقدی بر تأملات هرمنوتیکی و زبانشناختی مجتهد شبستری)»، «نقد و بررسی ادله جان هاسپرس در مسئله نظام احسن»، «خدا و تصادف تکاملی؛ ناساز یا همساز؟»، «رابطه انسان و اهورهمزدا در شکلگیری اخلاق دینی براساس نظریه کارکردگرایی»، «بررسی دیدگاههای انتقادی داوکینز درباره استدلالهای وجود خدا»، «تبارشناسی نقدهای مدرن به تئودیسههای سنتی؛ بازخوانی کتاب کلاسیک سی. اس. لوئیس به نام از رنجی که من کشیدم».
در چکیده مقاله «معناداری سخن خدا (نقدی بر تأملات هرمنوتیکی و زبانشناختی مجتهد شبستری)» میخوانیم: «شناخت ماهیت، محتوا و زبان قرآن از مباحث کلیدی در الهیات است. دیدگاه سنتی در خصوص وحی آن را کلام خدا میشمارد، اما نواندیشان دینی سعی در به چالش کشیدن این تلقی سنتی دارند. در این میان محمد مجتهد شبستری بر آن است که براساس مباحث هرمنوتیکی و زبانشناختی نوین، قرآن بهعنوان سخن خدا برای انسان قابل فهم نیست، چراکه شروط نهگانه تحقق فهم را نمیتواند طی کند و نمیتوان خط سیر منطقی و مشخصی برای فهمیدن قرآن بهعنوان کلام خدا ترسیم کرد. در این نوشتار با ذکر نمونهای فرضی و همچنین با تحلیلهای زبانشناختی نشان خواهیم داد که تمام شروط نهگانه فهم درباره سخن خدا یا هر موجود غیرانسانی هم از نظر سمانتیکی و هم هرمنوتیکی اجراشدنی است و همچنین میتوان خط سیر بینالاذهانی مشخصی برای فهم قرآن بهعنوان سخن خدا ارائه داد. همچنین معیاری که جناب شبستری برای فهمپذیری ارائه میدهد، عقلانی و عملیاتی نیست.»
در طلیعه مقاله «نقد و بررسی ادله جان هاسپرس در مسئله نظام احسن» آمده است: «مسئله شر از دشوارترین و بحثبرانگیزترین مباحث کلامی-فلسفی است. بسیاری از اندیشمندان با طرح مسئله «نظام احسن» درصدد پاسخگویی به این مسئله بودهاند. نظام احسن به معنای بهترین و کاملترین نظامی است که خدا آفریده است. جان هاسپرس با این نظریه به مخالفت پرداخته است. ادلة او در دو حوزه «انسانی» و «جهانی» در سه سطح «عاجز بودن خدا»، «جاهل بودن خدا» و «خیرخواه نبودن خدا» بررسی و نقد خواهد شد. همچنین پاسخهای عرضهشده به هاسپرس، در دو لایة «پسینی» و «پیشی» قابل طرح است. هدف و پرسش اصلی مقاله، نقد ادله هاسپرس در سطوح سهگانه در مسئله نظام احسن است. ضرورت چنین مقالهای، نپرداختن محققان، به ادله هاسپرس در مسئله نظام احسن است. روش این پژوهش، گردآوری دادهها، مطالعات کتابخانهای، تحلیل عقلی، انتقادی و تحلیل مطالب، بر اساس منابع موجود در آثار جان هاسپرس است. مهمترین نتیجه سطح اول، «اعطای بهجا و حکیمانة آزادی به انسان» و «تفاوت ماهوی عالم ماده و آخرت» است. همچنین «اراده عالمانه، حکیمانه و بدون ظلم» از یافتههای سطح دوم تلقی میشود. «تعالی روح» و «مبدأ خیرات بودن شرور» نیز از نتایج بهدستآمده در سطح سوم است.»
در چکیده مقاله «خدا و تصادف تکاملی؛ ناساز یا همساز؟» میخوانیم: «از دعاوی مهم طبیعتگرایان تکاملی و سردمداران الحاد جدید، ناسازی نظریه تکامل با نقش هدایتگرانه الهی در فرایند پیدایش حیات و تنوعات زیستی و پایان علمی نظریه فرگشتی برای خداباوری است. دستاویز اساسی این گروه مسئله شانس یا تصادف، و جایگاه آن در فرایند تطورات زیستی است. مقاله پیش رو بر آن است تا فارغ از درستی یا نادرستی اصل نظریه تکامل، با کاوش در معنا و کاربردهای متعدد مفهوم تصادف در زیستشناسی، نسبت منطقی آن با نقشآفرینی خداوند در این زمینه را بررسی کند. روش تحقیق در مقام گردآوری اسنادی و کتابخانهای و در مقام داوری عقلی تحلیلی است. ماحصل تحقیق این است که هیچیک از کاربردهای رایج واژه شانس و تصادف در زیستشناسی و بهطور خاص در نظریه تکامل، تعارضی با نقشآفرینی خدا در آن ندارد و آنچه میتواند چنین تعارضی را پدید آورد، مفهوم فلسفی تصادف است. همچنین برخی نگرههای حداکثری در تبیین تصادف فرگشتی که هیچگونه پشتوانة علمی هم ندارد، تنها میتواند به محدودیت نقش خدا در این زمینه، نه انکار کامل آن، دلالت کند
نظر شما