خبرگزاری شبستان از استان مازندران؛
حجت الاسلام محمدجواد قائمی، مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران، در یادداشتی با عنوان «وحدت حوزه و دانشگاه؛ از نگاه تاریخی تا ضرورت تمدن سازی» آورده است: از زمانی که معمار و معیار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه)، در پیام نوروزی سال 59 خود از ضرورت اتحاد حوزه و دانشگاه برای پیشرفت و ترقی کشور پرده برداری نمود، روز 27 آذر، سالروز شهادت مجاهد شهید دکتر مفتح، به دست مدعیان افراطی اسلام و انقلاب یعنی گروه فرقان در سال 58 به روز وحدت حوزه و دانشگاه نام گذاری شده است، این سوال مهم در اذهان مخاطبان و دغدغه مندان جامعه انقلابی اعم از حوزویان و دانشگاهیان خطور کرد که مراد از وحدت چیست و چگونه محقق خواهد شد و شاید قبل تر از این سوال باید به این سوال جواب داده شود که این وحدت چه ضرورتی را به دنبال دارد که یقینا از پاسخ به آن تاکتیک یا راهبرد بودن آن بهتر مشخص خواهد شد؟ در جواب به این سوال، می توان اذهان را معطوف به دو نگاه دانست: نگاه اول، ضرورت وحدت از نگاه تاریخی است که عمدتا در نگاه تاریخی تحلیلی به دنبال کشف یک قاعده رفتاری در مواجه با پدیده های مشابه و یا پیشگیری از وقوع رخدادهای مشابه هستیم؛ بر اساس این نگاه می توان از این کلام امام، بعنوان یک تاکتیک برای پیروزی و تثبیت انقلاب یاد نمود؛ چرا که رجوع به تاریخ بخصوص در دوران معاصر که شاهد بروز و ظهور دو نظام آموزشی تحت عنوان حوزه و دانشگاه هستیم؛ شاهد آن خواهیم بود که اتحاد و وحدت این دو قشر تاثیرگذار در گذرگاه های مهم تاریخی توانست اموراتی همچون(مشروطه، شکست استبداد صغیر، ملی شدن صنعت نفت و تشکیل دولت ملی برای اولین بار در این سرزمین و در نهایت انقلاب اسلامی ایران) را به ارمغان بیاورد و در عین حال جدایی این دو قشر از یکدیگر و تنفر و تکفیر یکدیگر متاثر از (نفوذ غرب گرایان، توطئه استکبار و عدم فهم مشترک از مسائل) حوادث تلخی همچون(شکست مشروطه مشروعه و به دار آویخته شدن ناجیان ملت، شکل گیری استبداد کبیر با روی کار آمدن رضاخان، کودتای آمریکایی بر ضد دولت ملی و سقوط آرمان ملی شدن صنعت نفت با کنسرسیوم نفتی، انقلاب سفید و نابودی اقتصاد کشاورزی، نادیده گرفتن عزت ملی و استعمار ملت ایران با تصویب و اعمال کاپیتولاسیون و .. ) را برای این سرزمین و ملت رقم زد که در هر دو حالت سود و زیانش بر تن شریف و تب دار ملت در حوادث مختلف نشست.
از این روی امام خمینی(رحمه الله علیه) بعنوان ناجی جامعه، در یک گردنه سخت تاریخی ملت، با طرح حکومت اسلامی و استقبال مردم از این ایده در مسیر تحقق آرمان معنویت گرایی سیاسی برای رسیدن به تعالی و ترقی توامان، تثبیت این هدف و آرزوی دیرین را بر اساس مشاهدات تاریخی خود در گرو اتحاد این دو قشر تاثیرگذار می دانست و بر آن تاکید می نمود که حداقل ثمره این نشست ها، عدم تکفیر دو قشر نسبت به یکدیگر برای رسیدن به فهم مشترک در تعریف سعادت و ابزار حصول آن خواهد بود؛ و فرقی نمی کند که نقش هر یک در این مسیر از طرح و ارائه ایده باشد یا ایجاد کننده پایگاه اجتماعی برای اقبال عمومی از اندیشه های اصلاحی که ملت را به سر منزل مقصود برساند.
و نگاه دوم، ضرورت وحدت از منظر تمدنی است، اما آنچه به نظر می رسد با آرمان های بلند امام و خلف صالح آن، یعنی مقام معظم رهبری در تحقق تمدن نوین اسلامی ایرانی تناسب بیشتری خواهد داشت، مساله توجه به وحدت حوزه و دانشگاه به عنوان دو نهاد متولی زیست انسانی در دو ساحت مادی و معنوی، از منظر تمدن سازی است؛ برای فهم این نگاه توجه به چند مولفه مهم؛ اول اینکه، امروز هیچ تکنولوژی بعنوان نتیجه علم، نمی تواند خالی از ارزش های حاکم بر فضای طراحی و تولید آن باشد، دوم، مهمترین مدل قدرت، قدرت نرم است که مبتنی بر ارائه سبک زندگی بر اساس مولفه های تاثیرگذار بر رفتارهای انسانی است و انسان هم همواره متاثر از نوع معرفت شناسی و هنجارهای متاثر از آن عمل می کند؛ سوم، توجه به ضرورت تناسب سازی ایده و محیط زیستی در رسیدن به الگوی توسعه همه جانبه برای جامعه؛ چهارم، ضرورت نهادینه سازی و همراه سازی رفتارهای اجتماعی یا مولفه های فرهنگی در مسیر جامعه پذیری؛ است.
بر این اساس باید گفت: اگر قرار است مسیر انقلاب اسلامی در رسیدن به تعالی انسانی در بستر ایجاد ترقی بر اساس الگوی اسلامی ایرانی با هدف احیای حیات مجدد تمدن اسلامی ایرانی رقم بخورد و شاهد شکوفایی ملت و امت ایران و مسلمانان جهان در سایه ارزش های اسلامی ایرانی باشیم؛ باید دو نهاد حوزه و دانشگاه با آماده سازی مولفه های این الگوی پیشرفت در کنار هم عمل نمایند؛ زیرا همواره در بررسی تاریخ تمدن های نامی و تاثیرگذار در تاریخ بشریت از تمدن های باستانی تا به امروز، یک امر مسلم قابل استناد است و آن ارتباط تنگاتنگ میان الگوهای زیستی با نوع معرفت شناسی در ابعاد مختلف آن در میان جوامع بوده است و حتی اگر امروز شاهد فروغ و استیلای تمدن غرب بر کل جهان، حتی مهد تمدنی یعنی آسیا هستیم؛ مگر بخاطر تقدم استیلای معرفت شناسی آن بر جوامع بشری از طریق بکار گیری ابزارهای مختلف برای دور نمودن از خاستگاه های فرهنگی آنان نبوده است.
بر این اساس باید گفت: در وراء هر نوع نگاه تاریخی و حتی تحقق نگاه پست مدرنیستی در شکل گیری انقلاب؛ آنچه در این شرائط خاص نظام بین الملل برای طراحی مولفه های قدرت و تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران مهم است، ضرورت اتحاد حوزه و دانشگاه برای طراحی و ارائه مولفه های تمدن ساز در هر دو ساحت زیستی برای رسیدن توامان به ترقی و تعالی در مرحله دوم انقلاب اسلامی است و هر مقدار که این دو نهاد در کنار هم باشند؛ یقینا اولین تاثیر آن عدم ظهور بحران هویت به عنوان جزء لاینفک توسعه و مدرن سازی در جوامع خواهد بود.
نظر شما