به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری خبرگزاری شبستان، یکی از درس‌های سیره حضرت زهرا (س) برای زمان ما توجه کردن به آرمان‌ها و واقعیت‌ها به صورت توأمان هست و حضرت زهرا (س)یک آرمانگرایی واقع گرا بود.بنی امیه در صدر اسلام که جریان زر سالار برانداز هستند، انحصار طلب و زیاده طلب و اهل برنامه ریزی برای براندازی نظام اسلامی و استحاله نظام اسلامی بودند و در زمان ما به آمریکا و اسرائیل و صهیونیست‌ها و وهابیت شباهت دارند. بنی امیه یک جریان تکدانه در تاریخ نبودند و این جریان همیشه در کنار امت اسلامی بوده و الان هم هست. این جریان دشمن اسلام است و هیچ اعتقادی به اسلام ندارد و دنبال این هست که تا می‌تواند نگذارد انقلاب اسلامی در تاریخ جوانه بزند و اگر بتواند در روز‌های اول ریشه اش را قطع می‌کند و اگر نتواند پس از قوام پیدا کردن حکومت با استحاله و نفوذ این حکومت را از هم می‌پاشاند.یکی از برنامه‌های این جریان این است که از نام اسلام استفاده کند، ولی اسلام را از درون تهی کند. بر همین اساس به مناسبت سالروز شهادت حضرت فاطمه (س) گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین جواد سلیمانی، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) انجام داده ایم که در ادامه، مشروح بخش اول این گفتگو تقدیم حضورتان می شود.
چگونه می توانیم یک نگاه تطبیقی بین عصر حضرت فاطمه (س) و عصر امروز داشته باشیم، به عبارتی با چه رویکردی می توان سبک زندگی و سیره حضرت را با زندگی حال حاضر تطبیق داد؟
پاسخ به این سوال نیازمند بررسی و مرور چندین مسئله است. نکته اول اینکه ما باید بدانیم تاریخ تکرارپذیر است. یعنی به مرور زمان ظواهر و چهره انسان ها دوچار تغییرشده و اداره جامعه پیچیده تر می شود و با پیشرفت جامعه مواردی از قبیل رسانه ها ورود کرده و در زندگی انسان ها نقش آفرینی می کنند. اما تنها چیزی که هیچ وقت تغییر نمی کند، ذات انسان ها و آزمایش های الهی است. لذا اگر حوادث تاریخی قابل تطبیق با عصر امروز نبود، قرآن دستور به عبرت گرفتن از تاریخ را نمی داد.
نکته دوم اینکه اگر بخواهیم دو مقطع را با یکدیگر تطبیق دهیم، باید شباهت های آن مقاطع را در نظر بگیریم. شباهت زمان ما با زمان حضرت فاطمه (س) در چند مورد است. یکی اینکه در هر دو جامعه، ولی الهی حاضر است، اما ولی الهی در زمان حضرت به نحو خاص است و در زمان ما به نحو عام است. یعنی امیرالمومنین (ع) از جانب خداوند متعال به اسم به عنوان ولی جامعه انتخاب شده بودند ولی،ولی فقیه زمانه ما به اسم منصوب نشده است بلکه با ادله عام منصوب می شود. از «ادله عام» این گونه برداشت می شود که در عصر غیبت باید ولی فقیی انتخاب شود که از معدل تقوا و عدالت بیشتری نسبت به دیگران برخوردار باشد. یعنی ما در آن زمان هم یک ولی ای داریم که رای اش حجت است، در این زمان هم ولی ای داریم که رای اش حجت است. اما ولی زمان حضرت فاطمه (س) معصوم است اما ولی زمان ما معصوم نیست. با همه این اوصاف اطاعت از هر دوی آنها واجب است.
شباهت سوم جریان هایی است که در زمان حضرت فاطمه (س) وجود داشت و در زمان ما هم وجود دارد که خود شامل چندین جریان بود. جریان اول، «جریان زر سالار برانداز» (بنی امیه) بود که در زمان حضرت فاطمه زهرا (س) افراد فرومایه ای بودند که قصد نابودی حکومت اسلامی و اسلام را داشتند و مصداق این گروه در زمان ما نیز آمریکا و اسراییل است که درصدد براندازی نظام جمهوری اسلامی و اسلام ناب محمدی می باشد. در واقع آرمان حضرت زهرا این بود که مکتب اسلام ناب و راه امامت در تاریخ باقی بماند، حضرت زهرا با سه واقعیت مبارزه کرد که یکی عدم مشروعیت خلافت خلفا بود و پشت در جلوی علی علیه السلام را برای بیعت کردن گرفت.نگاه حضرت زهرا این هست که انسان انقلابی و مبارز هم باید آرمان گرا و هم باید واقع گرا باشد.
حضرت زهرا (س) وقتی مشاهده نمود که عده ای درصدد تصاحب حق امیرالمومنین (ع) و تغییر جهت خلافت هستند ساکت ننشتند. در همین حال ابوسفیان نزد امیرالمومنین (ع) آمد و گفت: اینها چه کسانی هستند که روی کار آمدند، اگر شما حکومت را بپذیرید، من کوچه های مدینه را پر از نیرو می کنم. امام فرمودند: شما از قدیم دنبال ضربه زدن به اسلام بودید، حالا می خواهید از جنگ و نزاع بین ما و اصحاب پیامبر اسلام سوء استفاده کرده و قدرت را بدست بگیرید. بر همین اساس حضرت علی (ع) راضی به ائتلاف با وی علیه این جریان نشدند. لذا حضرت فاطمه زهرا (س) نیز حاضر به کمک گرفتن از آنها نشد. حتی از آنها درخواست نکرد که شما نیروهای خود را برای کنار زدن آنها به میدان بیاورید.چرا؟ چون حضرت ائتلاف با دشمن را برای حل مشکلات داخلی برادران مسلمان جامعه قبول نداشتند. در واقع قبول نداشتند که هدف وسیله را توجیه می کند.
در زمان هشت سال دفاع مقدس، صدام به کویت حمله کرد. عده ای از سیاست مداران گفتند ما هم برویم با آمریکا ائتلاف کنیم، ولی جمهوری اسلامی نپذیرفت. چون ائتلاف با دشمن کافر که حکومت اسلامی را علیه کشور مسلمان می شوراند کار درستی نیست. ولی متاسفانه برخی از چهره های سیاسی موجود در کشورمان با افرادی مانند جان کری ملاقات می کنند و می گویند اگر شما با ما همکاری نکنید، رقیب انتخاباتی ما موفق به کسب اکثریت آراء می شود. یعنی حاضرند برای کنار زدن رقیب انتخاتی خود در جامعه اسلامی با دشمن هم پیمان شوند. در همین راستا حتی در فتنه 88 نیز عده ای برای اینکه بر علیه جریان غالب ( جریانی که موفق به کسب اکثریت آراء شدند) باشند با کشورهای انگلیس، آلمان، آمریکا و اسرائیل هم سو شدند. با توجه به هماهنگی که بین آنها حاکم بود، هر دو اعتقاد به تقلب در انتخابات داشتند و هر دو انتخابات را باطل اعلام نمودند در صورتی که این خلاف سیره حضرت فاطمه (س) است.
خواص تجدید نظر طلب
جریان دیگری که در زمان حضرت فاطمه (س) وجود داشت، «خواص تجدید نظر طلب» بود که در راس این جریان خلیفه اول، خلیفه دوم و امثال ابو عبیده جراح بودند. اینها می‌گویند آنچه در زمان رسول خدا انجام شده را قبول داریم و خود ما در انقلاب بودیم و بعد از این باید در چند امر در زمان رسول خدا تجدید نظر شود و یکی در مورد ولایت است. ما از این پس اسلام بدون ولایت را می‌خواهیم و آن‌قدر که از سیره رسول خدا می‌دانیم عمل می‌کنیم، ولی خیلی نشر نمی‌دهیم. اینها معتقد بودند که رسول خدا بعد از خود از طرف خدا کسی را به عنوان جانشین تعیین نکرده و اسلام منهای روحانیت، فقاهت و ولایت فقیه را به زبان امروز می‌خواستند.
لذا جریان تجدید نظر طلب خلافت را در سقیفه غصب نمودند اما حضرت فاطمه زهرا (س) در برابر این جریان ایستادگی کردند. همه مخالفان دائم می گفتند: اگر علی حکومت را بدست بگیرد، حکومت اسلامی دچار دو دستگی می شود و این اختلاف به صلاح جامعه مسلمین نیست. حضرت فاطمه (س) در پاسخ فرمود: قسم به خدا آنها از علی (ع) انتقام گرفتند. راز انتقام گرفتن شان هم این بود که علی (ع) در اجرای احکام الهی محکم بود و اهل تسامح و تساهل نبود. می دانستند که اگر علی به قدرت برسد، حریف علی (ع) نمی شوند، آنها به دنبال حکومتی بودند که خودشان به نان و نوایی برسند، به همین دلیل با علی مخالفت نمودند. در حالی که آنها فقط با این حرف ها مخالفت خود را توجیه می کردند.
مخالفان دایم کار خود را توجیه می کردند که ما به دلیل جلوگیری از اختلاف و فتنه در جامعه اسلامی از حضرت علی (ع) دفاع نمی کنیم. حضرت فاطمه نیز فرمودند: شما کجا و فتنه خواباندن کجا؟ شما با کنار زدن علی (ع) در فتنه های متعددی سقوط خواهید کرد (مشکلات متعددی برایتان پیش می آید که از قدرت حل آن بر نمی آیید) و این مساله موجب ایجاد فتنه در جامعه می شودکه همین طور هم شد.
آنها در فتوحات خود تدبیری برای ارسال فاتح نداشتند، فقط به دنبال زراندوزی رفتند و بعد از مدتی با ترویج اشرافیت ارزش های اسلامی زیر ارابه فتوحات له شد. در تقسیم بیت المال به صورت مساوی با مشکل مواجه شدند، سپس تقسیم نامساوی بیت المال باعث ایجاد اختلاف طبقاتی در جامعه شد، دستگاه قضایی آنها دچار مشکل شد و به دنبال آنها جریان قتل عثمان توسط خود مردم پیش آمد، سپس جنگ جمل و کنار زدن امیرالمومنین (ع) از حکومت از دل این فتنه ها پدید آمد.
حضرت فاطمه زهرا (س) با بصیرت و افشاگری دست مخالفان را رو کرد
با همه این مشکلات حضرت فاطمه زهرا (س) در برابر این جریان ها ایستادگی کرد و با بصیرت و افشاگری دست آنها را رو نمود، حتی حضرت مجبور به مقابله فیزیکی با آنها شد تا اینکه توانست جلوی رای دادن آنها را بگیرد. اجازه بیعت بنی هاشم با آنها را نداد لذا حضرت هم با این مقابله عدم مشروعیت خلافت خلیفه اول را اثبات نمود و هم با طرفداری از امیرالمومنین (ع) حقانیت خلافت وی را اثبات کرد و هم اجازه ندادند اسلام منهای ولایت در تاریخ تئوریزه شود و این امر موجب بقای اسلام شد.
بنابراین اگر حضرت فاطمه زهرا (س) در آن زمان این ایستادگی و مجاهدت را نمی کردند، زحمات همه پیامبران الهی بی نتیجه می ماند و اسلام همانند مسیحیت و یهودیت تحریف می شد. بر همین اساس، لازم است انسان گاهی مواقع در برابر خواص تجزیه نظر طلب (ابوبکر پدر همسر عایشه) که سوابق درخشانی هم داشتند و خدمات ارزنده ای هم به جامعه ارایه داده بودند در صورت انحراف بایستد، چون در صورت عدم افشاگری و مقاومت کل انقلاب به فنا می رود. در زمان ما هم نیروهای حزب اللهی مانند حاج قاسم سلیمانی داشتیم که در برابر آن خواص تجزیه نظر طلبی ایستادگی کردند که می گفتند در انتخابات ریاست جمهوری تقلب شده و یا با ارسال نامه به مقام معظم رهبری وی را مسئول مشکلات ایجاد شده در جامعه خطاب می کردند.
نظر شما