خبرگزاری شبستان- استان گلستان، ربابه کابلی؛
حماسه نهم دی ماه و حضور حماسه ساز مردم ولایتمدار جمهوری اسلامی ایران در راهپیمایی 9 دی سال 1388 نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و برگ زرین دیگری در افتخارات این کشور به شمار می رود.
در حماسه 9 دی مردم با حضور خود نشان دادند دارای عزت، استقلال و بصیرت هستند و تا پای جان برای حفظ آرمانهای انقلاب ایستادگی می کنند و در برابر دشمنان خواهند ایستاد.
حوادث و اغتشاشات اخیر در کشور نیز بار دیگر پرده از توطئههای دشمنان خارجی و داخلی برداشت و مردم بیشتر نسبت به حقایق آشنا شدند.
در این حادثه تمامی کشورهای اروپایی پای کار آمدند و علیه جمهوری اسلامی ایران حرکت کرده و حمایت خود را از اغتشاشگران اعلام کردند.
در آستانه نهم دی، روز «بصیرت و میثاق با ولایت» خبرگزاری شبستان گفتگویی را با یاسر قزوهی، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر گلستان ترتیب داد، که از نظر می گذرانیم؛
*چه تفاوتی بین اغتشاشات ۹دی ۸۸ با اتفاقات اخیر کشور وجود دارد؟
9 دی پایانی بر اغتشاشات سال 88 بود. شاید بهانه اغتشاشات و کاهش فراگیری و گستردگی اغتشاشات را بتوان به عنوان تفاوت برشمرد. بهانه اغتشاشات سال 88 بحث ادعای تقلب در انتخابات بود و بهانه اغتشاشات امسال، به ظاهر خونخواهی مطرح شد که بعد ادعای آزادی خواهی و ادعاهای دیگری هم مطرح شد.
به هرحال آنچه مهم است این است که در حوزه ایجاد اختلال در نظم عمومی جامعه؛ بیشتر باید پی شناسایی شباهت ها باشیم تا تفاوت ها. چرا که عبرت آموزی چنین ایجاب می کند. آنچه مهم است باید پرداخت به این سوال باشد که اساسا چرا باید اعتماد بخشی از جامعه نسبت به نظام دستخوش تغییر شود و ما برای جبران این قصور چه برنامه هایی داریم؟ چرا روش های صحیح مطالبه گری مورد استفاده معترضان قرار نمی گیرد و از همه مهمتر تا کی عده ای تفاوت و حد اعتراض و اغتشاش را نمی توانند تشخیص بدهند؟
* تا چه اندازه با تببین زوایای مختلف ۹ دی ۸۸ میتوان از بحرانهای موجود و احتمالی جلوگیری کرد؟
سوال خوبی پرسیدید. ببینید اگر ما واقعا ابعاد مخفی اغتشاشات و ناآرامی ها را برای مردم تبیین می کردیم؛ شاید از فریبکاری رسانه ای علیه امنیت کشور آسیب کمتری دریافت می کردیم. ما نیاز داریم مردم با شیوه های دشمن برای ضربه زنی آشنا بشوند.
بخشی از تقوا و دین داری همین است که در زندگی فردی؛ باید شیوه ها و ابزار ابلیس را بشناسیم. شیطان قسم یاد می کند که همه انسان ها بجز بندگان مخلص خداوند را گمراه خواهد کرد؛ از خودمان بپرسیم شیوه کار شیطان چیست؟ آیا شیطان انسان ها را مجبور به کاری می کند یا با تدلیس و فریب و طمع و وعده موجب اغوای آدمیزاد می شود و انسان خودش آن کارها را انجام می دهد؟ در قیامت هم شیطان چنین استدلال می کند که من گنهکار را مجبور نکردم. این مثال را به عنوان الگو در راستای همین پرسش قرار دهید. باید بدانیم چه شیوه هایی توسط دشمن برای بحران سازی مورد استفاده قرار می گیرد و روش کلی چیست و از این راه قدرت تشخیص جامعه را بالا ببریم و مصونیت نسبی ایجاد کنیم.
* آیا ۹ دی ۱۴۰۱ فرصت خوبی نیست تا با زبان نسل جدید با آنها گفتوگو و شبهاتشان پاسخ داده شود؟
تربیت نسل را نباید محدود و محصور به مناسبت های تقویمی و کارهای دستوری کرد. به شخصه با جوانان زیادی نشست و برخاست داشته ام. اگر جوان توجه و احترام توام با آموزش با زبان قابل فهم خود را دریافت کند؛ اگر با منطق روبرو شود، همراه خواهد بود.
متاسفانه ممکن است یکی فکر کند می شود با دستور دادن و تعیین تکلیف با جوان امروزی تعامل کرد. این اشتباه است. اتخاذ رویکرد من والد و انتظار رفتار من کودک از جوانان امروز که منطق من بالغ دارند؛ نشانه عدم شناخت از نسل است. جوان چشم و گوش بسته پذیرای دستورات و اوامر ما نیست. باید با او تعامل کنیم. جوان امروز می خواهد انتخاب گر باشد؛ خب ما به آنها کمک کنیم تا انتخاب های مناسب تری داشته باشند و یقینا این کمک در چارچوب تعیین تکلیف کردن نمی گنجد.
* برگزاری کرسیهای آزاد اندیشی در دانشگاهها و مساجد میتواند محفلی برای تبیین زوایای دقیق اتفاقات اخیر کشور باشد؟
یقینا چنین است و اصلا بدلیل کمی چنین فضاهایی شاهد این دست اغتشاشات هستیم. اینکه نظام آموزشی کشور فرصت و بستری فراگیر دارد و بخش عظیمی از جامعه را در خود قرار داده بر کسی پوشیده نیست. ما این فرصت را به نوعی می سوزانیم. ببینید؛ مثلا در حوزه های مختلف سواد ما کم کاری داریم. منظور از سواد فقط مهارت خواندن و نوشتن که نیست. سواد رسانه، سواد اقتصادی، سواد عاطفی، سواد سیاسی و ... اگر به این مهارت ها در نظام آموزشی توجه بشود و از سوی دیگر در همین فضاها، فرصت گفتگو و تعامل ایجاد شود ما به طور مداوم در جریان طرز فکر و زاویه احتمالی نسل ها قرار می گیریم. حالا اگر بتوانیم این سرمایه های اجتماعی را به مساجد هم منتقل کنیم و مسجد آن کارویژه و کارکردی که باید داشته باشد را اعاده کند؛ چه بهتر.
*باتوجه به فاصله کوتاه بین ۹ دی و سالگرد شهادت شهید سلیمانی، نخبگان جامعه و اساتید حوزه و دانشگاه میتوانند از این زمان مقتضی برای بیان اندیشههای شهید سلیمانی در مواجه با نسل جوان بهره ببرند؟
تفکر شهید سلیمانی در اصل یعنی تفکر مکتبی. منظور از مکتب حاج قاسم این نیست که یک مکتب جدیدی آمده باشد. حاج قاسم، تجلی یک فرد مکتبی است. فردی مومن، متقی، مجاهد، دلسوز کشور، با سواد، دارای بصیرت و قوه تشخیص بالا، فردی مدبر و خبره ای نظامی، خادمی برای اقشار مختلف مردم، رعایت کننده حدود الهی و متخلق به اخلاق اسلامی. فردی که دنبال جذب حداکثری است و خود را در مقام پاسخگو می بیند و نه مقام مدعی. مرد عمل و نه فقط شعار. شما رابطه حاج قاسم را با نسل جوان ببینید متوجه می شوید این شهید والا مقام از محبوب ترین چهره های نسل جوان هستند.
جوانان حاج قاسم را دوست دارند چون افتخار آفرین است، چون مردم دار است. چون رفتار پدری دلسوز دارد. مردم تفاوت ها را درک می کنند. ما باید از امثال حاج قاسم یاد بگیریم خودمان را خادم مردم بدانیم. در خط تبعیت از رهبر انقلاب باشیم. به معنی واقعی کلمه سرباز مملکت باشیم. حالا هر کسی این آموزه ها را منتقل کند؛ مشمول فرمایش حضرت آقاست که می فرمایند: زنده نگه داشتن یاد شهدا کم از شهادت نیست.
نظر شما