روایتی از «حبیب» جان‌فدای ملت ایران

همرزم شهید سلیمانی می گوید: حاج قاسم با همه نیروها و همکارانش دوست و صمیمی بود و در بین آنان مشهور به «حبیب» بود، حتی حبیب اسم رمز بی سیم سردار بود.

خبرگزاری شبستان - خراسان جنوبی؛ زهرا مهرور

 

۱۳ دی ماه، بهانه ای دیگر برای عاشقی کردن است و تجدید یاد کسی که از دیدن عکسش لذت می بریم؛ از حرف زدن درباره اش انرژی می گیریم و به یادش اشک می ریزیم و روضه می خوانیم. در میان این همه آلودگی، سالروز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی فرصتی است تا ذهن و روح مان در فضایی دیگر تنفس کند.

 

سیدالشهدای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌عنوان سرباز ولایت، پرچمدار و تجسم عینی حدیث شریف علوی: «أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّهٍ وَ سَدَاد» بود و در یاری کردن ائمه اطهار (ع) با پارسایی و پاکدامنی و درستکاری، اظهار ارادت و توسل به اهل البیت (ع) و همچنین اطاعت محض از فرامین حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) سر از پا نمی‌شناخت. مردم در چهره حاج قاسم، تفسیر آیه «.. اشداء علی الکفار رحماء بینهم» را مشاهده می‌کردند. فرمانده شهید، به میزانی که در برابر دشمن شدید و مستحکم بود، به همان میزان در برابر مردم خاضع و متواضع بود.

 

حاج قاسم در همان حالی‌که بر فرش خاکی جبهه‌ها قدم می‌زد، در عرش سیر می‌کرد. ارتباط مردم با حاج قاسم از جنس کشش و جاذبه معنوی و فطرت پاک انسانی بود. حقیقت این است که عشق سردار فاتح دل‌ها به اسلام، ولایت و مردم سر سوزنی ناخالصی نداشت. طلای عشق حاج قاسم به اسلام، ولایت و مردم ۲۴ عیار بود و در عشق و ارادت به ولایت و مردم هیچ‌یک از جریانات سیاسی را شریک نساخته بود، و از همین رو عشق و ارادت ولایت و مردم به او نیز ماندنی و پایان‌ناپذیر و خاطره اش در دل‌ها فراموش ناشدنی و حرارت محبت مردم به او هرگز سرد شدنی نیست.

 

در ساعت یک و ۲۰ دقیقه بامداد ۱۳ دی‌ماه سال ۹۸ زمانی که بسیاری از ما در خواب آرام خود از برکات وجود سردار بودیم، این سردار رشید اسلام خود را سپر بلا کرد تا مظلومان در آرامش زندگی کنند. سه سال از آن روز تلخ می‌گذرد و من باید در سومین سالگرد عروج حبیب و جان فدای ملت ایران راوی خاطراتی باشم از همرزمانی که با سردار بودند و زیستند. در سالروز شهادت سردار سلیمانی با سردار علی قاسمی، فرمانده سابق سپاه انصارالرضا(ع) خراسان جنوبی پیرامون خاطراتش از سردار دلها به گفت‌وگو نشستیم.

 

قاسمی در مرور خاطراتش ما را به اواخر دهه شصت و ابتدای دهه هفتاد می‌برد که زمزمه ناامنی و شرارت در جنوب شرق ایران به گوش می رسید. در حالی که زمان زیادی از دوران دفاع مقدس نگذشته بود اشرار و معاندین با انجام عملیات‌های خرابکارانه در جنوب شرق کشور آرامش و امنیت مردم این منطقه را هدف قرار داده بودند. در آن زمان معاندان نظام اسلامی با انجام اقدامات خرابکارانه در استان سیستان و بلوچستان از جمله گروگان گیری‌های پی در پی کاری کرده بودند که کسی حتی جرأت تردد در جاده‌های منطقه را نداشت. در چنین شرایطی بود که مأموریت امنیت این اقلیم به فرمانده سلیمانی سپرده شد. شهید سلیمانی با پذیرفتن این مسئولیت سخت در واقع بار دیگر خودش را برای پیکاری دیگر در کنار مردم علیه عاملان ناامنی آماده کرد.

 

مردی که در کلام و عمل یکی بود

وی با بیان اینکه حاج قاسم به عنوان فرماندهی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در جنوب شرق کشور عملیات ها را هدایت می کرد، می افزاید: مردم سیستان و بلوچستان در دهه هفتاد، روزگار سخت پس از جنگ، جولان اشرار و قاچاقچیان موادمخدر جانفدایی این مرد را بارها به چشم خود دیدند؛ مردی که در کلام و عمل یکی بود.

 

او با گریزی به یکی از خاطراتش در آن سالها، می گوید: در یکی از ماموریت هایی که با حاج قاسم در کویر بم در سال ۷۲ داشتم شرایطی پیش آمد که در نزدیکی غروب آفتاب با اشرار درگیر شدیم، اما حاج قاسم دستور رفع درگیری در شب را داد.  اما از آنجا که اشرار در تله ما بودند، از این دستور خیلی ناراحت شدیم که چرا باید اشرار را به حال خود رها کنیم ؟! تا صبح در ارتفاعات پناه گرفتیم؛ صبح زود حاج قاسم با هلی کوپتر به منطقه درگیری آمد در همان ابتدا اعتراض کردیم که چرا دیشب دستور رفع درگیری اشرار دادید؟ اما سردار در پاسخ به این اعتراض نیروها گفتند: «شما ۲۰۰ کیلومتر از کویر نهبندان فاصله دارید و احتمال اینکه بچه های ما مجروح می شدند وجود داشت، لذا برای ساماندهی اوضاع بچه ها در دل شب هیچ اقدامی نمی توان انجام داد و کسی نبود که بچه های مجروح را برای درمان منتقل کند». لذا خیلی توجه به جان نیروها داشت تا آسیب نبینند.

 

سردار قاسمی ادامه می دهد: حاج قاسم در شرایط کویر و گرمای طاقت فرسای آن خیلی مراقب سلامت جسمی نیروهایش بود و با هلی کوپتر برای آنان قالب یخ و آب و نوشابه سرد می آورد. همچنین در تقویت روحی و امیدبخشی به نیروها پیشگام بود. امکانات ما در کویر محدود بود برخی نیروها ناامید می شدند و می گفتند کار ما بی فایده است و نتیجه نمی دهد اما ایشان بسیار امیدوار بود و تا ریشه اشرار منطقه را نکند و مناطق را پاک سازی نکردند دست از جهاد برنداشت و پیوسته عملیات های زیادی را انجام می دادند. سردار سلیمانی همواره تأکید داشتند که فرماندهی در جنگ نه هدایت که امامت است به همین دلیل در همه ماموریت ها جلودار و در میدان بود و گاهی حتی اسلحه هم در دست نداشت.

 

وی به صادق الوعد بودن شهید سلیمانی اشاره می کند و توضیح می دهد: در عملیات لکرکوه کرمان قرار گذاشتیم که برای شناسایی اول صبح ساعت ۶ و نیم باید در منطقه باشیم. صبح خیلی زود از بیرجند به سمت منطقه راور کرمان حرکت کردیم. هنوز تا ساعت قرارمان دقایقی مانده بود که رسیدیم اما دیدیم حاج قاسم، آنجا منتظرمان هستند. در جلسات اگر قولی می داد و تصمیمی می گرفت بلافاصله عملی می کرد. خودرو و تجهیزات مورد نیاز منطقه کویر را با پیگیری برای نیروها تأمین می کرد.

 

معروف به «حبیب»

همرزم شهید سلیمانی می گوید: حاج قاسم با همه نیروها و همکارانش دوست و صمیمی بود و میان همرزمان و مردم به «حبیب» معروف بود، حتی حبیب اسم رمز بیسیم سردار بود. یکی دیگر از ویژگی ها ایشان مهمان نوازی بود و وقتی نیروهایش به زاهدان و کرمان می رفتند خیلی توجه داشت که از آنان پذیرایی کند و تا آخر کنارشان می نشست.

 

در حالی که لبخند بر روی لب سردار قاسمی جاری می شود به یاد یکی دیگر از خاطرات شیرین با حاج قاسم می افتد، می گوید: یک روز گرم تابستان بود که با حاج قاسم به سمت قدمگاه نهبندان عازم شدیم و بعد از اقامه نماز و زیارت، چون استخر شنایی در این زیارتگاه بود، ایشان پیشنهاد دادند در این استخر شنا کنیم. حاج قاسم همه بچه ها را دعوت به شنا کرد، حتی آنهایی که در حضور فرمانده خجالت می کشیدند و لباس از تن بیرون نمی آورند، حاج قاسم همه را با لباس به داخل استخر انداخت تا روحیه آنها عوض شود، این شوخی های خودمانی با مجموعه زیر دست توسط فرمانده برای همه خاطر انگیز بود.

 

بازدیدهای سرزده

اخلاص حاج قاسم خیلی الگو بود. بارها سرزده برای دیدار نیروها به مقر می آمد. در یکی از روزهای گرم تابستان که در ماده کاریز نهبندان مستقر بودیم، حاج قاسم با ماشین پلاک شخصی همراه دو سه نفر آمده اند، اما چون نگهبانی سردار را نمی شناخت اجازه ورود ماشین را به آنان نداد. وقتی حاج قاسم با پای پیاده وارد مقرر شدند فرمانده مقرر بسیار از این حرکت نگهبانی شرمنده شد. در حالی که حاج قاسم آنجا می توانست گلایه کند اما بسیار متواضعانه گفتند بسیار کار خوب و درستی انجام داده است. من آمدم تا جویای احوال شما باشم نه تحقیقات نظامی.

 

همرزم شهید سلیمانی در ادامه خاطر نشان می کند که سردار شب های عید به جای اینکه کنار خانواده اش باشد به مقررهای کویری می آمد و احوال نیروها را می پرسید و به همه عیدی می داد.

 

سردار سلیمانی؛ مصداق «أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم»

مردم در چهره حاج قاسم، تفسیر آیه «.. اشداء علی الکفار رحماء بینهم» را مشاهده می‌کردند چون به میزانی که در برابر دشمن شدید و مستحکم بود، به همان میزان در برابر مردم خاضع و متواضع بود. وقتی در محلات مردم بلوچ نشین می رفت علی رغم اینکه در همان طایفه تعدادی قاچاقچی و مسلح بودند که اعدام شده بودند اما سردار به خانواده های آنان محبت می کرد و به فرزندانشان هدیه می داد. اما در صحنه درگیری و تعقیب قاچاقچیان تا آخرین مسیر آنان را دنبال می کرد.

 

این همرزم شهید سلیمانی در ادامه به یکی از گروگان گیری های شرق کشور اشاره و بیان می کند: اشرار در محدوده بین مرز ایران و پاکستان اتوبوسی از سربازان ایرانی را به گروگان گرفته بودند و پیاده به داخل خاک پاکستان منتقل می کردند. وقتی سردار از این موضوع باخبر شد با تعدادی از یگان ها وارد خاک پاکستان شد و سربازان را آزاد کردند. حاج قاسم با دشمن و اشرار هیچ تعارفی نداشت و با شدت برخورد می کرد.

 

علمدار ولایت تا آخرین نفس

مهمترین دغدغه حاج قاسم حمایت از ولایت، مردم و محرومیت زدایی مناطق محروم شرق کشور بود. سردار قاسمی می گوید: شهید سلیمانی ۴۳ سال مبارزه خستگی ناپذیر داشت و به قول ما نظامی ها، ۴۳ سال پوتین از پای در نیاورد و دائم در هجرت و جهاد بودند. او همواره مالک اشتر و علمدار ولایت بود که چشم به اشارت ولی دوخت و به تکلیف خویش کمر همت بست. و همگان دیدند که چه فتح و فخری کسب کرد. فتح قله‌های عظمت و شوکت در همین ولایت‌پذیری شهید حاج قاسم سلیمانی است.

 

حاج‌قاسم سلیمانی چهره‌ای بود که پس از شهادت، مکتبش شکوفا شد و از سوی مقام معظم رهبری به عنوان «مکتب حاج‌قاسم» مطرح شد. وقتی می‌گوییم «مکتب» معنایش آن است که بناست نقشه زندگی در ابعاد مختلف باشد که این موضوع نشان‌دهنده جامعیت فرد در حوزه‌های متعدد است. بنابراین حاج قاسم یک بعد نداشت. حاج قاسم ابعاد شخصیتی زیادی داشت که ولایتمداری و اخلاق و عمل به احکام برترین آن‌ها بود و در این مواضع با هیچ‌کس شوخی نداشت و به قول حضرت آقا (حفظه الله) به دست شَقی‌ترین افراد شهید، به دست بزرگترین مردم تشییع و قدردانی شد و یادش همیشه در دل‌ها زنده است.

 

 

کد خبر 1244233

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha