نقش رسانه در نابسامان سازی و ایجاد اغتشاشات اخیر

گوشی هاي هوشمند این قابلیت را ایجاد کرده است که هر فردی به واسطه تلفن همراه خود بتواند عملاً تبدیل به یک کاربر فعال رسانه ای موثر در تولید محتوا طبق ذائقه و ذهنیت فکری صحیح یا ناصحیح و مقاصد سیاسی و اجتماعی اش در جغرافیای محل زندگی خود باشد.

خبرگزاری شبستان-آران و بیدگل/ روح اله باقری؛

 

با پیدایش تکنولوژی های نوین اطلاع رسانی، امروزه دیگر رسانه در انحصار یک جریان خاص نیست. گوشی هاي هوشمند این قابلیت را ایجاد کرده است که هر فردی به واسطه تلفن همراه خود بتواند عملاً تبدیل به یک کاربر فعال رسانه ای موثر در تولید محتوا طبق ذائقه و ذهنیت فکری صحیح یا ناصحیح و مقاصد سیاسی و اجتماعی اش در جغرافیای محل زندگی خود شود به همین علت، در اغلب اوقات رسانه های محلی به مراتب نفوذ و اثرگذاری بیشتری به نسبت رسانه های فراگیر داشته است.

 

به همین منظور، برای بررسی بیشتر نقش رسانه در آرام سازی یا نابسامان سازی یک جامعه با «علیرضا نمکی بیدگلی» مسئول «بسیج رسانه» آران و بیدگل، دبیر نشست های تخصصی روزنامه سراسری سراج و تحلیل گر سیاسی به گفت و گو نشستیم؛

 

تفاوت اعتراض اجتماعی با اغتشاش در چیست؟

 

موضوع اعتراض اجتماعی در اکثر قانون اساسی کشورها به عنوان حق آزادی بیان یک امر پذیرفته شده تلقی می شود که طبیعتاً در قانون اساسی کشور جمهوری اسلامی ایران با نظام مردم سالار هم این امر تصریح و پذیرفته شده است و شهروندان حق دارند با آنچه که مربوط به زندگی فردی و اجتماعی آنان که احتمالا مورد طبع آنان نباشد، اعتراض کنند.

 

اما آنچه که باعث می شود اعتراض ها جنبه اغتشاش پیدا کند این است که برخی از افراد و گروه ها، در جامعه تلاش می کنند با تکیه بر روش های خشونت آمیز، اراده خود را بر جامعه یا حاکمیت تحمیل کنند که طبیعتاً هیچ کشوری آشوبگری و اغتشاش را برنمی‌تابد و با وضع قوانین سخت و اختیاراتی که به‌ پلیس کشور خود می دهد با این دست ناآرامی ها برخورد می کند.

راهبرد دشمن برای تبدیل  اعتراض های اجتماعی به سمت اغتشاشات چیست؟

 

در کشور ایران اسلامي با توجه به قانون اساسی و همچنین بر اساس رهنمودها و منویات امامین انقلاب اسلامی، ثبات و پایداری نظام بر مبنای دین و مردم و نظام اسلامی را به واسطه این دو ستون معرفی شده است که بر مبنای این دو رکن محوری در اندیشه متعالی هدفمند و فراگیر انقلاب اسلامی نظام مقدس جمهوری اسلامی توانسته است ۴۴ سال جلوی استکبار جهانی با حقوق بشر کذایی و آزادی های غیر انسانی آنان قد علم کرده و ایستادگی کند تا راه خود را تا رسیدن به افق سعادت مند بشری با گام های بلند طی کند.

 

لذا می بینیم در چهار دهه گذشته همواره دشمن تلاش داشته است بین دو ستون دین و مردم جدایی انداخته و با انواع حیله ها و نیرنگ ها در بین آن تفکیک به وجود آورد چرا که نظام فکری دینی حاکم بر جامعه و خود مردم به عنوان سرمایه اجتماعی همواره حامی این نظام در ایدئولوژی فکری نظام دینی بوده و در یک راستا عمل کرده اند و طبیعتاً نظامی که فاقد چارچوب فکری و ایدئولوژی دینی و الهی باشد دوام و قوام پیدا نخواهد کرد و از جانب دیگر ، نظامی که حمایت و پشتیبانی مردمی نداشته باشد دچار چالش بحران شده و به سمت ضعف و فروپاشی خواهد رفت.

 

پس راهبرد دشمن برای ایجاد شکاف در بین دو ستون نگهدارنده نظام انقلاب اسلامی یعنی «دین» و «مردم» بوده است و مدام سعی داشته که از هر فرصتی استفاده کند که این دو ستون یعنی نظام ایدئولوژی حاکم بر جامعه و مردم را با ايجاد دو قطبی در برابر یکدیگر قرار دهد.

 

مهم ترین ابزار دشمن برای رسیدن به این هدف در ناآرامی های اخیر چه بود؟  

 

در اغتشاشات اخیر شاهد بودیم که دشمن سعی کرد با ابزار «رسانه» و بویژه «شبکه های اجتماعی و پلتفورم های خارجی» توفیقی در این جهت بدست آورد. در ارزیابی نحوه ایجاد ناآرامی های ماه های گذشته، دشمن در گام نخست سعی کرد توسط اغتشاش گران با دست زدن به اقدامات خشونت آمیز سیاسی، با اتش زدن قرآن ، پرچم های مذهبی ، پرچم مقدس کشور، مساجد ، حوزه های علمیه قبح زدایی از قداست مفاهیم عمیق این مقدسات و مفاهیم ارزشمند به وجود آورد و در فاز دوم تلاش کرد با خشونت های فیزیکی و ترور ، یک ترس فزاینده برای نپرداختن بها برای دفاع از این واژه های مقدس با عقب نشینی و دست کشیدن از اعتقادات دینی برای افکار عمومی به وجود آورد و در فاز سوم این پروژه به دنبال استفاده از روش‌های غیر خشونت آمیز یا اصطلاحاً مقاومت مدنی رفت.

 

لذا می بينيم که که هشتگ گذاری ها در فضای رسانه ای دشمن ابتدا برای تحریک و تشجیع اغتشاشگران مبنی بر حضور و ایجاد نا آرامی ها در کف خیابان با حمله و قبح زدایی پیرامون مفاهیم ایدئولوژیک نظام مبنی بر خراب کاری شرافتمندانه آغاز و سپس و در هفته‌های بعد این راهبرد کثیف رسانه ای جای خود را به هشتک های اعتصاب سراسری و نا فرمانی های مدنی داد.

 

مهم ترین وجه تمایز اغتشاشات اخیر با ناآرامی های گذشته را در چه می دانید؟

 

در طول انقلاب اسلامی راهبرد خباثت آلود رسانه ای دشمن همواره مملو از این دست اعمال برای تشویق فریب خوردگان برای مقابله با نظام مقدس انقلاب اسلامی توسط رسانه های مزدور بوده است اما در مقایسه ویژگی اغتشاشات اخیر با نا آرامی های گذشته ، هرچند در باطن سایر آشوب های گذشته نیز هدف، عبور از نظام انقلاب اسلامی به صورت پنهان بوده است ولی در مقایسه می بينيم اغتشاشات گذشته عملاً و در ظاهر هدف راهبردی بلندمدت نداشته اند اما اغتشاشات اخیر مشابه آنچه می باشد که آغاز راهبرد آن از اغتشاشات سال ۹۶ شروع شد که طراحی متن و حاشیه آن تفاوت اساسی با سایر نا آرامی ها در طول انقلاب اسلامی داشته است.

 

 به طور مثال در گذشته اگر یک نا آرامی یا اغتشاش متعاقب یک اقدام عوامل شهرداری مبنی بر تخریب قانونی  یک منزل غیر قانونی ساخته شده در یک شهری به وجود آمده بود اما عملاً اعتراضات پیرامون آن بطن سیاسی خاصی را دنبال نمی کرد که عمدتا هم شاهد بودیم در پی رسیدگی مسئولین و برخورد احتمالی با عوامل خاطی یا توضیح عوامل مسئول بعد از مدتی این اعتراض‌ها فروکش می کردند چون عملاً راهبرد سیاسی خاصی در متن آن ناآرامی ها وجود نداشت و فقط در یک بازه زمانی کوتاه این وقایع اتفاق افتاده بود ولی عمق چندانی به لحاظ ایجاد یک آشوب سیاسی با وجود اینکه دشمن سعی کرده بود از آن ناآرامی هم در مسیر تضعیف نظام، بهره برداری کند ولیکن دست آورد چندانی برای انان فراهم نکرده بود.

 

اما در برخی اغتشاشاتی که بر مبنای زدودن هویت و ایدئولوژی نظام مانند آشوب هایی که در پاییز ۱۴۰۱ شکل گرفت و غالبا هم به جز در فتنه ۸۸ که رهبری اغتشاشات بر عهده سران فتنه بود می بینیم این نابسامان سازی ها دارای لیدر سیاسی شناسنامه دار داخلی نبوده است اما در بررسی ها شاهد هستیم همزمان چند راهبرد مانند خشونت های فیزیکی و نافرمانی های مدنی از طریق رسانه دنبال شده است یعنی همزمان در خیابان ها با نابسامان سازی و نا آرامی تهدید آفرینی بوده است بلافاصله در فضای غیر فیزیکی با ابزار فضای مجازی تشویق به اخلال در مراکز اقتصادی و سایر مراکز خدماتی دنبال شده است.

 

قدرت رسانه را در ناآرامی های اخیر چگونه ارزیابی می کنید؟

 

 رسانه بستر ساز و موتور پیشران هر دو مسئله در پیدایش و اجرا بوده است چون ابزارهای نوین اطلاع رسانی از این خاصیت بهره برداری می کند که هم به عنوان یک ابزار رسانه‌ای عمل کند و هم به عنوان فرد عامل بصورت پروپاگاندا ساز به تاثیر گذاری بپردازد.

 

 به عنوان مثال یک فرد در بازداشت پلیس ، فوت می‌کند رسانه بلافاصله با تحریک عواطف عمومی با تکنیک ها و رویکرد رسانه ای کاربران را تحریک به واکنش می کند در ادامه یک کاربر عادی که چندان سواد رسانه ای هم ندارد ناگهان تبدیل به یک بازیگر جدی رسانه‌ای می شود و اثر وضعی پیرامونی برای تحریک سایرین به نا ارامی را ایجاد مي کند و این مسئله بصورت تصاعدی به پیش می رود چرا که زمینه ذهنی آن بر دو مبنای اقتصاد و روانی از قبل توسط رسانه به وجود آمده است زمینه اقتصادی آن زمانی به وجود می آید که رسانه با تحریک مخاطب ،با برجسته سازی انحراف معیارها در شاخص های مطلوب اقتصادی انرا مدام گوشزد نماید که مثلا بر اساس عملکرد مسئولین، بازار و معیشت مردم دچار چالش هستند تا بدین وسیله حس نارضایتی در جامعه به وجود آید زیرا رسانه و یا يک خبرنگار می تواند با پرداختن به یک موضوع اقتصادی با بررسی و تحلیل شاخص های محرومیت ، نرخ بالای تورم را همزمان با پایین بودن نرخ دستمزد چنان پردازش کند که برای مخاطب با دستمزد پایین ایجاد نفرت کند.

 

این موضوع با شرایط اقتصادی و محرومیت ها و تحریم های جامعه ارتباطی دارد؟

 

معمولا این اتفاق در جامعه‌ای که درگیر محرومیت مطلق است نمی افتد اما جامعه ای که دچار محرومیت نسبی بوده و هم زمان رفاه برای طبقاتی از جامعه وجود داشته باشد رسانه معاند سعی مي کند که آرزو برای بدست آوردن شرایط مطلوب در نزد افکار خصوصا جوانان بیشتر شود و وقتی چالش در فراهم کردن نیاز مطلوب به وجود آید و طبق یک مکانیزم ادراکی نا خود اگاه، آرزوها فزاینده شوند و جامعه به سمت آرزوهایی رفته باشد که عملا و در واقعیت شرایط بدست آوری آن ممکن نیست در این میان رسانه سعی می کند افکار عمومی را از ترس آینده به سمت کنش ببرد و با برجسته سازی شکاف بین انتظارات و واقعیت ها ، مخاطب را خشمگین کنند.

 

 برای توضیح بیشتر یعنی انتظارات ، مطلوب هایی است که مردم خصوصا جوانان دوست دارند جامعه به آن شکل باشد اما وقتی واقعیت این را نگوید انتظارات فزاینده و یا آرزوها زیاد باشد این می تواند یکی از عوامل واقعی بروز خشونت باشد زیرا رسانه مخاطب خود را تحت این فضای ذهنی قرار می دهد که حق واقعی تو همان است که آرزوی توست پس حاکمیت تو را از حق زندگی مطلوب محروم ساخته است و سعی مي کند با تحلیل های مغرضانه ، آرزوها را تبدیل به انتظارات بهادار کرده و آن را با امکانات موجود در جامعه مقایسه و سپس در آن فاصله ایجاد کند.

 

در واقع کارکرد رسانه دشمن به این صورت است که می کوشد انتظارات بهادار مادی در ذهن جامعه شکل بگیرد در حالیکه این انتظارات عملاً با واقعیت ها هیچ تناسبی ندارد این شیوه طبق نظریه جیمز دیویس است که نظریه‌ی خود را در‌باره‌ی انجام آشوب ها بمنظور انقلاب ها را، این‌گونه بیان می‌کند : احتمال وقوع انقلاب زمانی است که مدت طولانی از توسعه‌ی عینی اقتصادی و اجتماعی در مدت یک دوره‌ی کوتاه‌مدت عقب‌گرد سریع، دنبال شود‌. اگر دورانی طولانی از رفاه وجود داشته‌باشد که طی آن این انتظار ایجاد شود که می‌توان نیاز‌هایی را به‌طور دائم بر‌آورده ساخت و بعد دوره‌ای از افول پیش بیاید که  فرد ‌را سر‌خورده کند، شکاف وسیعی میان آن‌چه که مردم آرزو دارند و آنچه که واقعیت موجود است ایجاد می شود. به‌عبارت دیگر جیمز د‌یویس معتقد است، بالا رفتن توقعات اقتصادی مردم به دنبال یک دوره‌ی پیشرفت اقتصادی و رکودی که پس از آن به‌وجود می‌آید، باعث می‌شود تا مردم از اوضاع به‌طور ذهنی بیمناک شوند و روحیه‌ی انقلابی پیدا کنند‌.

 

معمولا این تناسخ ذهنی با نحوه زندگی و فعالیت های سلبریتی ها در فضای مجازی به آن دامن زده می شود . به طور مثال یک جوان، خودرو یا منزل لاکچری یک سلبریتی را در رسانه می بیند و آرزو می کند که او هم بتواند به این تراز از خوشبختی برسد اما عملا شرایط برای او اینگونه رقم نمی خورد که به این آرزو دست یابد.

 

پس محرومیت نسبی باعث می گردد که او حاکمیت را مقصر بداند که چرا یک سلبریتی می تواند زندگی پر از رفاهی داشته باشد ولی او در بدست آوردن آرزوهایش ناکام باقی مانده و هیچ امیدی هم برای رسیدن به این آرزوها در آینده پیش چشم او نباشد؟ در حالیکه همان سلبریتی هم در فضای اجتماعی همین جامعه رشد مالی پیدا کرده است. این جوان می پرسد؟ چرا او توانسته ، اما اکنون بخاطر پافشاری ایدئولوژیک حاکمیت بر مفاهیم ارزشی من نمی توانم مانند آن سلبریتی باشم؟

 

هانتینگتون می گوید نظریه سرخوردگی اجتماعی بر اساس ریشه بی سوادی رسانه ای در جامعه وقتی زیاد می شود که فاصله میان گستره آرزو ها و انتظارات توده ها با میزان پاسخگویی مطالبات مردم از سوی مقامات در آن فاصله جدی ایجاد شده باشد.

 

لذا انتظارات و آرزوها از طریق رسانه ها و تبلیغات شکل می گیرد که امکان تحقق واقعی آرزوها به جهت عواملی خصوصا پافشاری بر هویت ایدئولوژی حاکمیت در مقابله با فرهنگ دشمن وجود نداشته باشد در این صورت اذهان جامعه که درک مناسبی از ادراک و شناخت ماهیت دشمن نداشته باشند به سوی سرخوردگی و افسردگی به پیش می روند. خصوصا اینکه عامل این ناکامی ها در رسیدن به آرزوها ، ایدئولوژی دینی حاکمیت توسط رسانه معرفی شده باشد.

 

در این میان و از آنجایی که هر حکومتی برای حفظ ثبات و قدرت و ماندگاری خود دنبال حفظ و بسط و گسترش ایدئولوژی فرهنگی خود در جامعه و مردم تشکیل دهنده خود می باشد وقتی یک نظامی نتواند تمام آرزوهای غیر واقعی ایجاد شده توسط رسانه های معاند و دشمن خود را در سطح جامعه بر طرف کند ، رسانه با تحریف و بزک آنچه که با غلو نسبت به‌ رفاه در غرب نشان می دهد در صدد از دست رفتن مشروعیت آن نظام می شود که این مسئله و پرداختن به آن در اغتشاشات اخیر کاملا مشهود بود.

 

عقب نشینی حاکمیت از موضع حفظ حجاب و ارزش های دینی چه آثار منفی می تواند داشته باشد؟

 

رسانه دشمن در صدد القای این موضوع است که حاکمیت بجای پرداختن به مسئله رفاه شهروندانش به دنبال حجاب اجباری و عفاف زنان بصورت خشونت آمیز است تا هم حجاب را به عنوان ارزش دینی جامعه به حاشیه برده باشند و هم مشروعیت سیاسی ایدئولوژی نظام را زیر سوال ببرند.

 

اگر عقب نشینی بروی این مسئله صورت پذیرفت این پیام به مخاطب القا شود که نظام سیاسی تضعیف شده و در واقع دیگر اراده و توان ارائه قدرت حاکمیتی را ندارد تا ذهن مخاطب از واقعیت دستخوش مهندسی تحریف و تغییر شود تا نگذارند درک دقیق و صحیحی از واقعیت ها داشته باشد و شناخت و ادراک مخاطب به سوی غیر واقعیت‌ها هدایت شود.

 

در اغتشاشات اخیر  همزمان با تشدید القای محرومیت نسبی شاهد بودیم که بعد از  فوت مهسا امینی خیلی از فرزندان افراد متمول در فضای مجازی سعی کردند با خودنمایی در خودرو های متفاوت و کاخ های لاکچری اینگونه القا کنند که جوان کف خیابان هم حق دارد این شرایط را داشته باشند اما حکومت حق او را چون نمی دهد پس ظالم است لذا این جوان  به واسطه این پیام های مسموم دنبال گرفتن حق خود از حاکمیت در کف خیابان با ايجاد اغتشاش و آشوب رفت تا با تصور خود مانع از تبعیض و مدافع گسترش عدالت اجتماعی شده باشد.

 

در بررسی و تحلیل شعار زن ، زندگی ، آزادی می شود گفت که رسانه های غربی با دست گذاردن بروی جنسیت زن ابتدا عواطف را بر انگیختند و سپس با اوردن  واژه زندگی در واقع تهیج و تشجیع برای بدست آوردن آرزوها غیر واقعی برای عده ای از جوانان رقم زدند و منظور  کلمه آزادی در واقع القای  مبارزه با ظلم بود که آن ها قصد داشتند چنین وانمود کنند که حاکمیت مسئول ظلم هایی است که جوانان را در رسیدن به آرزوهای غیر واقعی ناکام گذارده است.

 

از اینکه فرصت خود را در اختیار خبرگزاری گذاشتید؛ سپاسگزارم.

کد خبر 1244580

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha