چاشنی شعر و غزل دلتنگی در فراق یار/این شکوهِ نام قاسم از نگاه فاطمه است

ویژه برنامه «در فراق یار» به عنوان حُسن ختام برنامه های سومین سالگرد شهادت حاج قاسم در بیت الزهرا بود که در آن تعدادی از شاعران در وصف سردار دلها شعرخوانی کردند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان؛ ویژه برنامه «در فراق یار» شنبه شب (۱۷ دی) با حضور جمعی از مداحان و ذاکرین و شاعران آئینی در بیت الزهرا برگزار شد.

 

 

این مراسم به عنوان حُسن ختام برنامه های سومین سالگرد شهادت حاج قاسم بود که در آن تعدادی از شاعران در وصف سردار دلها شعرخوانی کردند.

 

 

جواد حیدری، شاعر و مداح کشوری به عنوان یکی از میهمانان گفت: چند دو بیتی تازه سرودم از جمله:

 

او رفت ولی خاطره هایش باقی است

در خاطره ها لطف و صفایش باقی است

 

می گفت که ایران حرم آل علی است

در این حرم عشق صدایش باقی است

 

 

 

مرتضی عابدینی از شاعران جوان رفسنجان نیز که به تازگی یکی از سروده های وی با صدای ابوذر روحی در محضر مقام معظم رهبری خوانده شد؛ در وصف سذدار دلها چنین سروده است:

 

عشق را باید از این مکتب بیاموزیم ما
عاشقی را باید از زینب بیاموزیم ما

باید از این خانه درس صبر و عزت را گرفت
در سلوک عاشقان رزق شهادت را گرفت

ما رایتْ الّا جمیلا ، باورِ دلداده ها
منطق قاسم سلیمانی و فخری زاده ها

اقتدا کردن به زهرا را به ما آموختند
آن زمانی که میان شعله ها می سوختند

با بصیرت مرد میدان شد سلیمانیِ ما
گوهر تاریخ ایران شد سلیمانی ما

در تمام زندگانی بندِ این دنیا بود
خلعتی غیر از شهادت بر تنش زیبا نبود

 

 

 

نام او گشته عجین با جبهه و جنگ‌وجهاد
نقطه ی کوری ندارد نقشه ی راهی که داد

عالمی در خواب غفلت؛یارمان آرام رفت
ما نفهمیدیم چندین مرتبه تا شام رفت

با رفیقان‌ قصه ی پرواز قاسم خوانده بود
نام خود را بارها سربازْ، قاسم خوانده بود

این شکوهِ نام قاسم از نگاه فاطمه است
لحظه ی رجعت علمدار سپاه فاطمه است

در دل ما از ازل شوق شهادت بوده است
خطه ی کرمان همیشه با ولایت بوده است

غیرت ما پوزه ی دشمن کشد در خاک خون
نحن انصار الحسین و نحن حزب الغالبون

ظلمت دنیای مارا نور قرآن می رسد
صاحب ما، با سپاهی از شهیدان می رسد

 

 

این مراسم با مداحی و عزاداری ادامه یافت؛ در بخشی از مراسم صحنه شهادت حاج قاسم در فرودگاه بغداد با بهره گیری از قالب های هنری با عزاداری عجین شد و داغ دل ها را تازه تر کرد و اشک ها بر گونه ها جاری شد.

 

 

مراسم تمام شد اما مگر میهمانان را یارای دل کندن از بیت الزهرا بود؟ هر کس گوشه ای از این مکان نورانی با خود خلوت کرده بود؛ یکی قرآن می خواند و دیگری دعا؛ یکی سر به پنجره فولادی یادمان شهید گمنام آرمیده در بیت الزهرا گذاشته بود و درد دل می کرد و آن دیگری در گوشه ای تکیه بر دیوار، های های می گریست.

 

آخرین میهمانان بیت الزهرا گروهی از بانوان تهرانی بودند که برخی از آنان قصه ای شنیدنی برای آمدن به کرمان داشتند و چقدر خوشحال بودند که به آرزوی خود رسیدند.

 

غزل دلتنگی را در چشمان یکایک آنهایی که باید می رفتند، می دیدی.

 

کد خبر 1245307

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha